رفتن به مطلب

دوستانی که در برنامه تنگه واشی شرکت کردن حتما بخونن


ارسال های توصیه شده

دستتون درد نکنه مخصوصا شیخ عزیز

 

خیلی هم خوش گذشت

مهم کنار هم بودن بچه ها بود

این مشکلات هم هست و پیش میاد کسی هم دلش نمی خواست اینجوری بشه چند وقت دیگه که یادش بیوفتیم کلی می خندیم:ws2:

مطمئنا خود محمد و انوشه بیشتر از بچه ها ناراحتن پس دیگه لطفا این بحث رو ادامه ندین و به فعالیت توی انجمن بپردازید ایشاله در آینده بهتر میشه

این هزینه رو هم که من به شخصه نمی خوام و توقعی هم ندارم پرداخت بشه

  • Like 15
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 50
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

 

 

 

این درسته که به خاطر مشکلات شخصی خودتون ، برنامه حدود 25 نفر رو جابجا کنید ؟

 

متین جان

ما وقتی برنامرو جابجا کردیم فقط 7نفر پول ریخته بودن

که من با پیغام خصوصی از تک تکتون پرسیدم مشکلی برای تغییر و جابجاییه روز برنامه ندارید؟!!!

و همه موافقت کردن...

در صورت مخالفت حتی یک نفر اینکارو نمیکردیم و نهایتش کنسل کردن برنامه بود و برگردوندن پول 7نفری که ثبتنام کردن...

  • Like 12
لینک به دیدگاه

اول اینکه من از شیخ عزیز ممنونم، تمام تلاشش رو کرد که امروز به همه خوش بگذره.

:aghosh:

در هر صورت ممنونم از شیخ عزیز که واقعا خسته شد ...

:aghosh:

دستتون درد نکنه مخصوصا شیخ عزیز

:aghosh:

 

 

مطمئنا خود محمد و انوشه بیشتر از بچه ها ناراحتن پس دیگه لطفا این بحث رو ادامه ندین و به فعالیت توی انجمن بپردازید ایشاله در آینده بهتر میشه

بسیار بجا و درست بود. سپاس هادی جان :rose:

  • Like 12
لینک به دیدگاه
عنوان تاپیک : دوستانی که در برنامه تنگه واشی شرکت کردن حتما بخونن

مهناز خانم ! حرف های من زخم زبون نیست !

 

خیلی واضح و روشن دارم سوال میکنم و توقع پاسخ دارم .

 

شما در برنامه شرکت نکردین و قطعا به طور دقیق متوجه ضدحال خوردن بچه ها و سوالات من نمیشین .

 

 

 

اول از همه یه کم آروم باش شما.

بعدشم یه ذره مودب تر..مرسی.

ببخشید من که تو مریخ زندگی نمی کنم....حد اقل 21 سال از عمرم رو تو ایران بودم...من هم چند بار با تور رفتم این طرف اون طرف.

 

به شیخ هم گفتم...شاید خیلی از بچه های دیگه هم بدونن....

ما یه بار سال 85 با 30 نفر تو گذاشتیم به مقصد اشون فشم... راهش زیاد هم نیست....تو جاده گم شدیم :w58: ...سر از یه امام زاده در آوردیم.... دیدن زیادیم تو راهمون ندادن...تو حیاطش نشستیم... 30 نفر.... پانتومیم بازی کردیم...بی سیم...هر چی فکرشو کنید....باور کنید اینقدر خوش گذشت که حد نداشت... هنوز با دوستام یاد اون روز میفتیم فقط می خندیم...مام هزینه کردیم.... خب برای شما حتما" این قضیه قابل پذیرش نیست.

 

انوشه و محمد هر پاسخی بدن...مطمئنا" برای شما قابل پذیرش نخواهد بود....چون دلخورید یا هر چی که خودتون می گید.

 

خواهی نشوی رسوا...همرنگ جماعت شو

 

:flowerysmile:

  • Like 13
لینک به دیدگاه

زشته به خدا اینقدر کش ندین این بحث رو!

1 ساعته تاپیک خاطره زدم یه نفرم نیممده یه پست بده:w00:

واقعا که!

ما رو باش تا الان بیدار موندیم که ببینیم چه خبر بوده

نمیدونستیم که همه ماشالا طاقچه بالا میزارن و کسی چیزی نمیگه!

اعصابتون خورده؟

چرا؟چون 16 تومن دادی؟نترسید بابا در روز اینقد خرج دارید که این اصلا به چشم نمیاد تازه جای گردشی هم که رفتید!

چون یه روزتوش هدر رفته؟بنده های خدا من حاضرم نصف عمرمو بدم پیش دوستام باشم حتی بد ترین جای دنیا!

چون آبروتون پیش دوستاتون رفته؟این آبرو رفتن نیست اتفاق طبیعی هستش و کسی در بروز این مشکل دخالت نداشته!

بازم بگم؟

اعصاب نمیزارید واس آدم!

کودکستان نواندیشان!

  • Like 7
لینک به دیدگاه

منم ی تور گذاشتم واسه کاروانسرای مرنجاب 100 بار رفتیم تا وسط راه و برگشتیم به خاطر طوفان شن توی کویر هی میرفتیم هی طوفان میشد تا برمیگشتیم قطع میشد آخرشم رفتیم تو میدان شهر نشستیم و صبحانه و ناهار خوردیم کلی هم خوش گذشت و خندیدیم

الان هم تا بچه ها هم دیگه رو می بینیم کلی می خندیم و یاد خاطرات می کنیم:ws3:

  • Like 10
لینک به دیدگاه

به نظر من مهم ترین چیز پیش هم بودن و خوش گذشتنه چه اینجا چه تنگه واشی چه وسط کویر چه کره مریخ!

البته همه دوستان تو حرف میگن خیلی بهمون خوش گذشته اما تو عمل....

  • Like 5
لینک به دیدگاه

انوشه و محمد ؛ من متاسفم که این سوالات رو مطرح کردم و با حمله دوستان مواجه شدم ! بهتر بود حالا که کار از کار گذشته انتقاد خودم رو اعلام نمیکردم و فقط به گفتن کلمه " خوش گذشت " بسنده میکردم ....

 

دیگه سوالم رو ادامه نمیدم و همین جا تمومش میکنم ( هر چند که شک ندارم حرفایی که زدم حرفای خیلی های دیگه هم هست که اونجا حضوری با زبون میگفتن ولی الان از ترس همین حملات سکوت کردن )

 

امیدوارم در تور های بعدی با برنامه ریزی دقیق تر ، سفر بهتری رو برای نواندیشان رقم بزنید .

 

تنها نکته مثبت این تور ( بهتره بگیم میتینگ ) این بود که دوستان همیدگه رو دیدن و ساعاتی رو کنار هم بودن .

 

من هم از دیدن عزیزانی که در این تور ( میتینگ ) شرکت کردن واقعا خوشحالم .

 

یکبار دیگه از شیخ تشکر میکنم که فشار زیادی روش بود ( یک دقیقه در اون لحظه خودم رو جای شیخ گذاشتم ) :icon_gol:

  • Like 12
لینک به دیدگاه

من به شخصه منظورم شما نبودی!

من منظورم کل بچه ها بود که تو این تاپیک و تاپیک خاطرات هستن اما هیچی نمیگن!

حق داری شما ناراحت باشی اما خوب گذشته دیگه!

منم امیدوارم تجربه ای باشه واسه تورهای بعدی...

لینک به دیدگاه

ماهم رفتیم تور کاشان فقط 3 ساعت بچه ها رو دیدیم توی یک پست سه خطه هم اعتراض کردم و تموم شد ورفت

 

مگه نمیدونید وقتی جایی خیلی شلوغه حتی به سواری ها هم اجازه ورود نمی دهند آخه اگرهم میرفتید نمی تونستید همدیگرو حتی پیدا کنید ..........چه پنج شنبه چه جمعه همین مشکلات هست ......

الان هم که تابستون هست ممکنه تمام روزههای هفته همین مشکل باشه

 

دیگه کشش ندهید خوب

دور از شأن و شخصیتتون هست

حالا یک دمپایی اضافه بردید اذیت شدید؟

دیگه بذارید قسمتهای خوبش یادگار بمونه نه بدهیهاش

  • Like 9
لینک به دیدگاه

من نه امروز تو این برنامه شرکت کردم و نه ضدحال خوردم .. ولی اونجا بودم

همچین مشکل مشابهی برای یکی از تورهایی که اونجا بود بوجود اومد

سر ی موضوعی باهم مشکل داشتن ! مثل اینکه دیر رسیده بودن ( ساعت 12 .. 1 )

بچه ها دوگروه شده بودن ..

ی عده میگفتن رفتن ما الان چ فایده داره .. بیایم برگردیم ما تابخوایم بالا بریم با این شلوووغی ( خدایی خیلی شلووووغ بود ) برگردیم

اصلا نریم بهتره !!

ی عده دیگه میگفتن حالا که اومدیم چرا نریم .. میریم بالا خوش میگذره از هیچی بهتره

بنده خدا لیدرشون مونده بود چیکار کنه .. ی جورایی هردوگروه حق داشتن

ولی خب چیکار میشد کرد از احتمالات سفر هست

در کل این اتفاق ممکنه برا همه پیش بیاد.

  • Like 8
لینک به دیدگاه

ببخشید...میپرم تو بحث....

بچه ها این اتفاقات خیلی عادی هست....

این که چیزی نیست...ما با دوستامون بلاهای بدتر از این سرمون اومد...

شما فکر کنید ما وسط زمستون ساعت 4 صبح رسیدیم شیراز....

فهمیدیم هتل رزرو نشده بود...

یعنی درست هماهنگی صورت نگرفته بود....

هر جا هم میرفتیم جا نداشتن...

با اتوبوسی که هم رفته بودیم در اختیار نبود...

اون برگشت ما موندیم بی خانمان وسط شهر با کلی وسیله...

از طرفی ساعت 10 باید تو یه سمینار هم شرکت میکردیم....

هوا هم بس ناجوانمردانه سرد بووود....

لیدرمون هم این شکلی بود====> sweatdrop.gifsweatdrop.gif

ما هم یخ زده بودیم...:دی

اما اون شب و خاطراتش واقعا از قشنگترین خاطرات هممون شد...

کلی خندیدیم....

دوبارره چند روز بعدش میخواستیم بریم تخت جمشید بارون اومد وسط راه برگشتیم رفتیم دوبره شیراااز...

بشه ها قلیون کشیدن ما هم رفتیم بازرا وکیل... fool105.gif

....

یه بار دیگه هم رفتیم تبریز....

دوباره دیدیم هتل وجود نداره....

شب تو اتوبوس خوابیدیم....کلی هم خندیدیم....:626gdau:

دیگه نموندیم تبریز صبحش رفتیم ماسوله موندیم تا آخر سفر....:دی

چون اونجا نمیشد بمونیم هتل نداشتیم....

در واقع کل برنامه سفر عوض شد....

اما خیلی خوش گذشت....

.............

از همه اینا بدتر یه بار رفتیم ایلام..مهرااان....

حین گشت و گذار یهو از یه جای قشنگ سر درآوردیم...

ما هم سر خوش شروع کردیم عکس گرفتن...

حفاظت اطلاعات اومد گرفتمون....:دی

گفت اینجا سر مرزه....

منطقه ممنوعست...

3 ساعت تو اطلاعات محبوس شدیم....

و کلی خندیدیم...

لیدر مون هم این شکلی بود باز...sweatdrop.gif

دیگه شما فکر کنید اونجا چه اتفاقاتی واسه ما افتاد و از گوشی و سر وضع و قیافه و خانواده همه چیز رو زیر سوال بردن....

اما دیگه کاری بود که شده بود....

.............

همه اینا رو گفتم که بگم این مسائل عادی هست....

مطمئنا هیچکس نمیخواد سفر بد بگذره....

میدونم بی برنامگی اعصاب آدم رو خرد میکنه...

اما پیش میاد دیگه...:dancegirl2:

ببخشید اگر زیاد حرف زدم....

سعی کنید از با هم بودن لذت ببیرد...این روزا برنمیگرده....!!! candle.gif

 

  • Like 20
لینک به دیدگاه

بچه ها

میدونم ضدحال خوردید و بعضا ابروتون هم جلوی دوستان و اشناهاتون رفته (حتی ظهر تو تاپیک قبلی هم محمد از این بابت ابراز ناراحتی کرد)

میدونم وقت و هزینتون رو گذاشتید به امیدی ولی اون توقع براورده نشده

این قابل درکه کاملا

ولی خب چیزیه که شده

نه انوشه مقصره نه محمد.

وقتی همه رضایت دادید و رفتید با مسئولیت شخص نرفتید که!

اونها فقط مسئول هماهنگی بچه های همینجا هستن. مسئول دورهم جمع کردن دوستان.

تور و مسئول تور و مسئول برنامه ریزی های رفتن و برگشتن و ... کسان دیگه ای ان

نه محمد نه انوشه روزهای جمعه نرفتن تنگه که ببینن وضع چطوریه و چه اتفاقهایی ممکنه رخ بده!

پس اگه مشکلی دارید به تور بگید.اونها که تجربه سفرهای زیاد به تنگه رو دارن و میدونن روز جمعه احتمال پیش اومدن چنین مسائلی هست و به بچه ها اطلاع ندادن.

به راهنمایی رانندگی بگید که اطلاع رسانی نمیکنن تا مسئولین تور و بقیه بدونن و نرن.

به ....

مقصر این قضیه محمد و انوشه نیستن بچه ها. البته میدونم خودتونم قبول دارید و گفتید اینو.

فقط تنها خواهشی که ازتون دارم اینه که لطفا کاری نکنید که انوشه و محمد از این همه زحمتی که میکشن و مسئولیتی که قبول کردن پشیمون شن و کلا تور رو جمع کنن.

پیشنهادی دارید برای بهتر شدن بگید ولی منصفانه برخورد کنید و بیدلیل کسی رو مقصر جلوه ندید.

 

-----

 

درباره خسارت هم

اگه بنا به پرداخت خسارتی هم باشه این هزینه رو تور باید بپردازه نه محمد و انوشه !!

انوشه و محمد من تعجب میکنم چرا شما دارید خسارت میدید!! چون این تورها نفع مالی برای شما نداره.

این چه کاریه؟

(دوستان ببخشید که نظر دادم، شاید بگید این به من ربطی نداره، شاید بگید چون خودم نبودم اینو میگم ولی حقیقت اینه که اگه منصفانه بخوایم ببینیم همینه!)

  • Like 15
لینک به دیدگاه
انوشه و محمد ؛ من متاسفم که این سوالات رو مطرح کردم و با حمله دوستان مواجه شدم ! بهتر بود حالا که کار از کار گذشته انتقاد خودم رو اعلام نمیکردم و فقط به گفتن کلمه " خوش گذشت " بسنده میکردم ....

 

دیگه سوالم رو ادامه نمیدم و همین جا تمومش میکنم ( هر چند که شک ندارم حرفایی که زدم حرفای خیلی های دیگه هم هست که اونجا حضوری با زبون میگفتن ولی الان از ترس همین حملات سکوت کردن )

 

امیدوارم در تور های بعدی با برنامه ریزی دقیق تر ، سفر بهتری رو برای نواندیشان رقم بزنید .

 

تنها نکته مثبت این تور ( بهتره بگیم میتینگ ) این بود که دوستان همیدگه رو دیدن و ساعاتی رو کنار هم بودن .

 

من هم از دیدن عزیزانی که در این تور ( میتینگ ) شرکت کردن واقعا خوشحالم .

 

یکبار دیگه از شیخ تشکر میکنم که فشار زیادی روش بود ( یک دقیقه در اون لحظه خودم رو جای شیخ گذاشتم ) :icon_gol:

ممنون متین عزیز .. که تمام حرفا رو زدی ..:icon_gol:

 

چیزی ندارم اضافه کنم .. با این که دوستان جوابی براش ندارن.. ( غیر از حمله ).. حرف منم دقیقا حرف متینه ..

 

و اینکه .. همیشه نمیشه با من بمیرم و تو بمیری مسائلو حل کرد .. گاهی باید ضرر داد تا دیگه اتفاق نیافته ..

 

اینکه فلانی دوست منه دلیل نمیشه من وقت و اعصابی که ازم ضایع شده رو بی خیال شم ...

 

گاهی باید بی رحم بود ....\ :icon_gol:

  • Like 10
لینک به دیدگاه
بچه ها

میدونم ضدحال خوردید و بعضا ابروتون هم جلوی دوستان و اشناهاتون رفته (حتی ظهر تو تاپیک قبلی هم محمد از این بابت ابراز ناراحتی کرد)

میدونم وقت و هزینتون رو گذاشتید به امیدی ولی اون توقع براورده نشده

این قابل درکه کاملا

ولی خب چیزیه که شده

نه انوشه مقصره نه محمد.

وقتی همه رضایت دادید و رفتید با مسئولیت شخص نرفتید که!

اونها فقط مسئول هماهنگی بچه های همینجا هستن. مسئول دورهم جمع کردن دوستان.

تور و مسئول تور و مسئول برنامه ریزی های رفتن و برگشتن و ... کسان دیگه ای ان

نه محمد نه انوشه روزهای جمعه نرفتن تنگه که ببینن وضع چطوریه و چه اتفاقهایی ممکنه رخ بده!

پس اگه مشکلی دارید به تور بگید.اونها که تجربه سفرهای زیاد به تنگه رو دارن و میدونن روز جمعه احتمال پیش اومدن چنین مسائلی هست و به بچه ها اطلاع ندادن.

به راهنمایی رانندگی بگید که اطلاع رسانی نمیکنن تا مسئولین تور و بقیه بدونن و نرن.

به ....

مقصر این قضیه محمد و انوشه نیستن بچه ها. البته میدونم خودتونم قبول دارید و گفتید اینو.

فقط تنها خواهشی که ازتون دارم اینه که لطفا کاری نکنید که انوشه و محمد از این همه زحمتی که میکشن و مسئولیتی که قبول کردن پشیمون شن و کلا تور رو جمع کنن.

پیشنهادی دارید برای بهتر شدن بگید ولی منصفانه برخورد کنید و بیدلیل کسی رو مقصر جلوه ندید.

 

-----

 

درباره خسارت هم

اگه بنا به پرداخت خسارتی هم باشه این هزینه رو تور باید بپردازه نه محمد و انوشه !!

انوشه و محمد من تعجب میکنم چرا شما دارید خسارت میدید!! چون این تورها نفع مالی برای شما نداره.

این چه کاریه؟

(دوستان ببخشید که نظر دادم، شاید بگید این به من ربطی نداره، شاید بگید چون خودم نبودم اینو میگم ولی حقیقت اینه که اگه منصفانه بخوایم ببینیم همینه!)

 

پرچم شدیا ..

 

 

اولا این تور نبود .....

 

1 میدل باس بود + یک مجوز + مهدی

 

نه 1 میدل باس از طرف تور + لیدر تور + مجوز تور

 

بقول دوستمون .. بیشتر میت بود..

 

در ضمن .. مسئول تور تاپیک نزد دعوت کنه که عزیز .. مسئول تور در دنیای مجازی تاپیک زد... که انوشه بود .. اینطور نیست ؟

 

پس بچه ها با کی طرفن ؟ .... آفرین .. انوشه .. یا بالاتر .. محمد ..

 

تو بازار نبودی نه ؟ ... این چیزا پیش میاد ... من که خورده فروشم در مقابل مشتری مقصر مشکل جنسم .. نه کارخونه .. نمیتونم مشتری رو حواله بدم به کارخونه سازنده .. باید خودم راضیش کنم ... بعد مشکلو با سازنده حل کنم .. (مشکل خودمو)

 

اونی که عذرخواهی میکنه ... خودش میدونه مقصره .. پس .. بیخیال . :ws31:

  • Like 11
لینک به دیدگاه

در ضمن .. مطمئنا مسئولین تور .. که این کارشونه .. میدونن روزهای تعطیل کدوم مسیرها مشکل دارن ....

 

بیشتر مطمئن شدم تور نبوده

  • Like 9
لینک به دیدگاه

من کاری به بقیه ندارم...نظر خودمو میگم......با اینکه حدود 7 ساعت توو اتوبوس نشسته بودیم. بس که شیطنت کردیم از نفس افتادیم و از نشستن زیاد(خودمو میگم) خسته شدم.....اما با این حال بعد از یه مدت طولانی بچه ها رو میدیدم و خیلی هم بهم خوش گذشت.......مخصوصا با شیخ عزیز(براددددددددددددددددددددددددر:icon_gol::w16:)که بنده خدا یه لحظه هم نمینشست که مبادا به بچه ها بد بگذره............خودشو مقصر میدونستو تا جایی که توان داشت سعی کرد یه کار کنه تا جمع شاد بچه ها حفظ بشه......کلی غرغر و بحثو جدل هم شنید اما دم نزد....واقعا دمت گرم مهدی جان.....به انرژیت امتیاز بی نهایت میدم.....

از اینکه توو جمع نو اندیشان بعد از حدود 3 ماه حاضر شدم واقعا لذت بردم.....حتی همون خستگی راه هم که هنوزم به تنم مونده باعث شد خاطره قشنگی برام بمونه:icon_gol::icon_gol::icon_gol:

شما هم دیگه این بحث و تمومش کنید...........شاید اعصاب خوردی و ضد حال داشت برامون....مخصوصا واسه خودم..چون شوق زیادی واسه دیدن تنگه واشی داشتم که بعد از اوون اتفاق یکم حالم گرفت که فکر کنم بقیه هم فهمیدن...اما برای همراهی با شیخ سعی کردم فراموشش کنم چون هدفم لذت بردن از لحظاتی بود که کنار دوستام داشتم........بلاخره اینم یه خاطره براتون میشه...چه تلخ..چه شیرین

  • Like 20
لینک به دیدگاه
مهمان
این موضوع برای عدم ارسال قفل گردیده است.

×
×
  • اضافه کردن...