رفتن به مطلب

کالاشدگی در پاساژها دلیلی بر غيرانساني بودن سرمايه داري همراه با والتر بنیامین


ارسال های توصیه شده

والتر بنیامین آلمانی فیلسوف جالبی است که روی زندگی روزمره زوم کرده. در یکی از کتابهایش به نام "پروژه پاساژها" خیلی باحال زیرآب سرمایه داری را من باب توهمی به نام خرید و کالاشدگی در پاساژ ها می زند. ديدگاه بنيامين در باب خريد در این كتاب آمده است. والتر در اين كتاب، دركي عميق از زواياي زندگي سرمايه داري ارايه مي دهد. آن چه امروزه در باب خريد ما نیز بیشتر در شهرهای بزرگ کشور بخصوص تهران در میان جوانان بخصوص دختر خانم ها شاهد آن هستیم و بدون آنکه بدانیم بدان دچاریم.

 

"بنيامين در پروژه پاساژها و از خلال بررسي آن ها كه شكل اوليه مراكز خريد امروزي اند به آسيب ها و بيماري هاي مدرنيته پي مي برد. هدف بنيامين بيدار كردن «جمع رويابين» است. اين امر از طريق نشان دادن دروغين بودن ايماژهاي آرزويي ممكن مي شود كه توسط كالاهاي گوناگون درون پاساژها برساخته شده ا ند. به زبان ماركس وهمي كه كالاها از پيشرفت هاي مدرن مي آفرينند و بازنمايي هاي نمادين آن، نوعي آگاهي كاذب است. بنيامين وظيفه خود مي داند كه اين توهمات را آشكار و آن بازنمايي هاي دروغين را برملا كند."

 

متون زیر بخشی از دیدگاه های بنیامین و تحلیل دیگران را از دیدگاه وی بیان میکند.

این مطالب را روزنامه سرمایه به نقل از عباس كاظمي کش رفته ام.

ضمن اینکه کسانی که حوصله خواندنش را ندارند میتوانند به خواندن قسمت های سبز شده اکتفا کنند و در نهایت پاسخگوی این سوال برای ایجاد بحثی گیرا باشند:

"چگونه با این توهمات ناشی از تصویری از سرمایه داری که در ایران وجود دارد برخورد کرده اند؟ آیا آنها هم در جهان های رویایی و خیالی فرهنگ مصرفی غوطه ورند یا تحت تاثیر آن قرار نگرفته اند؟ "

 

*********

 

بنيامين به ما نشان مي دهد كه چگونه كالاشدگي به طور محسوسي در حضور بي واسطه خود به تصاوير جـادويي و صحنه اوهام بدل شده است. پروژه پاساژ، احساسي عميقامبهم از فريب جهان متروپل از طريق مصرف و صحنه اوهام و تخيلات شهري است. به تعبير بنيامين جهاني كه كالاها مي آفرينند صرفا وهم است. اين جهان هاي رويايي و خيالي فرهنگ مصرفي ، يعني پاساژ ها و مراكز خريد، از نظر بنيامين به فعليت درآمدن تخيلاتي است كه ماركس در كتاب سرمايه و در بخش مربوط به بت وارگي كالاها از آن سخن گفته است. فروشگاه هاي بزرگ و پاساژها، معابدي بودند كه در آن ها كالاها به عنوان بت پرستيده مي شدند. (فدرستون، 199 :1380)

 

خريدار با تخيلاتش در پاساژ راه مي افتد. تخيلات و جهان رويايي فرهنگ توده كه شكست پيشرفت هاي سياسي را در تصويري از پيشرفت هاي مادي (وفور و فراواني مادي) پنهان مي كند. خريداران در اين جهان تخيلي به زائران كالاها بدل مي شوند. آن ها به حيرتي دچارمي شوند كه گويا تنها از طريق خريد مي توانند به آن پايان دهند. پاساژها، ايماژي البته مضحك از گــسـتــرش اصـيــل و واقعـي پيشرفت هاي تكنيكي و مادي را كه براي جمعيتي امكان فراهم شدن دارد به نمايش مي كشند. در نتيجه بازارچه ها مـنبعـي بـراي آفـرينش تخيلاتي مي شوند كه در نهايت به حفظ وضع موجود كمك مي كنند. (فالك وكمپل 34 :1997)

 

هدف بنيامين از پروژه پاساژها، آوردن اين حقايق پنهان به درون خود آگاهي نسل معاصر بود. ساده ترين راه براي خودآگاه كردن اين است كه نشان داده شـود ايـن ايمـاژ ها ادعاهايي كــاذب انــد.

افــراد در وضـعيـت خلسه واري گرفتار آمده اند; يعني وضعيتي كه در آن به مصرف زياد و ديـدن صحنـه هاي نمايشي كالاها ترغيب مي شوند. تنها راه ممكن براي برانگيختن روحيه انقلابي، خارج كردن جامعه از وضعيت خلسه وار آن است. در اينجا مي توان به ايماژ ديالكتيكي كه بنيامين از آن به عنوان روشي براي آگاه كردن افراد به كار مي برد اشاره كرد. ايماژ ديالكتيكي منظومه اي از عناصر است كه در تركيب با يكديگر جرقه و انگيزه اي در ذهن ايجاد مي كند كه اجازه شناخت و نقد را به آدمي مي دهد.

در واقع مفهوم مورد نظر بنيامين عمدتا ايماژهايي متني اند يعني نقل قول هايي درباره پاساژها و توصيف آن ها و در مقابل نقل قول هايي از پاريس قرن 19. متن ها به شيوه اي مقايسه مي شوند تا برانگيزاننده و بـه يـادآورنـده غيرانساني بودن و ناعادلانه بودن سرمايه داري باشند. اين ايماژها به خواننده شوكي وارد مي كنند تا حسي انقلابي را در او برانگيزاند. اينجاست كه بنيامين مي نويسد، «نيازي نمي بينم كه چيزي بگويم، فقط به نمايش مي گذارم.» (هايمور، 71 :2002)

 

سوزان باك مورس در كتابش در توضيح روش بنيامين، تصويري از آلبوم عكس « آن ماري روسو» انتخاب مي كند و آن را به عنوان نمونه اي از ايماژ ديالكتيكي در كتاب خود مي آورد.

 

باك مورس اين عكس را با تجربه بنيامين از ديدن زني بي خانمان در زير يـك پـل مقـايسه مي كند. زني كه پيرامونش با كل دارايي اش كه در گوني يا ساك كيسه اي قرار دارد، پر شده است. اين تصوير در لباس هاي ژنده و دارايي اش در كيسه اي پوسيده و نخ نما به طور مضحكي نشانه ژستي طعنه آميز از اين امر است كه گويا از خريد برگشته است. (باك مورس، 347 :1990)

 

در عكس آن ماري روسو، زن روي پـل روبه روي تابلوهاي تبليغاتي شيشه اي در حال استراحت است. در ايـن تـابلوها مانكن هايي عريان ايستاده اند. مانكن ها برهنه اند، نه تنها از بدن بلكه از انسانيت نيز خالي اند. آن ها مترسك هايي بسيار زيبا هستند كه قبل از اينكه زن را به استراحتي ابدي و خوابي رويايي ببرند در سكوت و بـي سـروصـدا به وسوسه كردن زن مشغول اند. زن روي پل آرميده است.

گويا بدن نحيف او در برابر نيروي شهواني ولو شده است و آن سوتر مركز خريد به عنوان سرزميني تخيلي و وسوسه انگيز، سوسو مي زند. به بيان باك مورس اين تصوير مي تواند شوكي به خـــوانـنـــده واردآورد و او را از خواب رويايي مصرف گرايي بيدار كند. در اين تعبير است كه مي توان نوعي بيداري مسيح گرايانه و انقلابي را در كار بنيامين مشاهده كرد. نتيجه آن كه ايـمـاژ ديـالكتيكـي بـر سـازو كار اسطوره سازي مدرن نقب مي زند و هـدفش اين است كه خودآگاهي طبقاتي را به خواننده اش بازگرداند و خواننده يا مصرف كننده خوابگرد را بيدار كند. (باك مورس، 218 :21991990)

 

بـــاك مــورس مــي نــويـســد: «بازارچه هاي قرن 19، براي بنيامين اهميتي اساسي داشت. به اين دليل كه بازتاب دقيقامادي آگاهي دروني (يا به طور دقيق تر ناخودآگاه) جمع رويايي است. همه خطاهاي بورژوازي و همه روياهاي اتوپيايي آن را مي شود در آن جا يافت.»

لینک به دیدگاه

به نظر بنيامين، پاساژهاي پاريسي، معرف دوره اي بسيار مهم در تاريخ اوليه سرمايه داري است. هدف وي در اين مطالعه، تحليل خود خريد نبود بلكه نشان دادن نمونه اي كليدي از چيزي بود كه او آن را به عنوان جوهر سرمايه داري در تكامل تاريخي اش درنظر مي گرفت. پاساژها جايي براي افـشــاي فـجـايـع و محنـت هـاي سرمايه داري است. باك مورس 19900) نـيـز كه كتابش به تفسير بنيامين اختصاص يافته است، پاساژها را به دوزخ تشبيه مي كند. در واقع اين جنبه اهريمني خريد بر اهداف بت انگارانه و بر تفرق و جدايي توده از آگاهي واقعي تاكيد مي كند.

لینک به دیدگاه

نظريه بنيامين از يك سو در آراي ماركس و از ديگرسو در آراي فرويد ريشه دارد. ابتدا بر مبناي تحليل فرويدي مي توان به روياها و توهمات ناخودآگاه كه در طول نوجواني خلق مـي شـونـد، اشـاره كرد. نوجوان، توانمندي هايي را براي خود تصور مي كند كه نوعاشهواني يا مبتني بر خود بزرگ بيني است. بنيامين اين بحث را به تاريخ مدرنيته پيوند مي زند و مدعي مي شود كه در طول دوره رنـسـانس، نوجوانان فرهنگ غرب (شعرا، نويسندگان و روشنفكران) تصور كردند مي توانند امكانات و فرصت هاي بزرگي را در برابر انسانيت بـگشـايند. شكسپير مظهر چنين عقيده اي بود. هنگامي كه در هملت نوشت: «چه تافته جدا بافته اي است انسان، چه شكوهمند است خردش، چه بي پايان است استعدادش، چه سـتودني و بي نظير است شكل و قامتش، در عمل همانند فرشته است و در درايت به خدا شباهت دارد.» (شكسپير، 87 :1381)

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...