رفتن به مطلب

✣ گـاه نوشته های نواندیشانی ها ✣


ارسال های توصیه شده

دلم یه دوست واقعی میخواد که هیچ وقت گیرم نیومده و نمیادsigh.gif

 

یه چیزیهایی قرار نیست گیر من بیاد یکیش هم همینهhanghead.gif

 

خسته ام به حد مرگ ......... دلم یه دنیا گریه میخواد با یک شونه برای آرامشsigh.gif

  • Like 12
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 9.2k
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

اومدن.

فقط میتونم بگم خدایا شکرت...

لباسامم پوشیدم که برم اما یهو صدای مامانم اومد. :sad0:

برم تو بغلش بقیه گریمو کنم.

مرسی بچه ها واسه دعاهاتون.

  • Like 19
لینک به دیدگاه

غروب شد خورشید رفت آفتابگردان به دنبال خورشید گشت ناگهان ستاره ای چشمک زد،آفتابگردان سرش را پایین انداخت ؛ گلها هرگز خیانت نمی کنند.

  • Like 10
لینک به دیدگاه

کارام داره با کمک یه دوست خیلی خیلی خوب جور میشه :hapydancsmil:

خدایا شکرت ، خیلی استرس داشتم ، ولی از وقتی همه چیزو سپردم به خودت ، همه چی داره به بهترین شکل پیش میره .....:icon_gol:

این دوست خوبم تو سر راه من قرار دادی خدا جون :hapydancsmil:

  • Like 11
لینک به دیدگاه

منتظر "وفا" نباش، از زمانی که سپری شد، همه فصلها بی وفا بودن، همه سالها بی وفا بودن

منتظر"امید" نباش، از عشق یا دوست داشتن، زبانهایی که "دوست دارم" میگفتن، همشون بی وفا بودن

 

آهنگ پروفایلم:hanghead:

  • Like 14
لینک به دیدگاه

هیچ انتظاری از کسی ندارم!

و این نشان دهنده ی قدرت من نیست !

مسئله، خستگی از اعتمادهای شکسته است:hanghead:

.......

 

خرد و خمیر شدم خدا خرد و خمیرش کنه

باعث و بانیشووووووووووووو

  • Like 12
لینک به دیدگاه

اخ جون اخطار گرفتم :hapydancsmil:

اخ جون اخطار گرفتم hapydancsmil.gif

 

اخ جون اخطار گرفتم hapydancsmil.gif

اخ جون اخطار گرفتم hapydancsmil.gif

اخ جون اخطار گرفتم hapydancsmil.gif

اخ جون اخطار گرفتم hapydancsmil.gif

  • Like 7
لینک به دیدگاه

مامان بابای آرین فردا از هم جدا میشن...

منم نتونستم کاری بکنم...

آرین فقط 4 سالشه...

همه چی رو اشتباه تلفظ می کنه...

مامانش لیسانس گرفته و دیگه نمی تونه بابای مغازه دارشو تحمل کنه...باباش میگه خوبه همه خرجشو من دادم...من میگمممممممم............

آرین هیچکدوم ازین حرفا رو نمی فهمه...

من باید فردا مواظبش باشم تا برگردن...

بهش چی می تونم بگم...

فقط این که دیگه هیچوقت نمی تونه همزمان دست مامان باباشو بگیره...

 

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

  • Like 18
لینک به دیدگاه

واقعا چرا بعضیا هیچ هدف دیگه ای توی زندگیشون ندارن جز اینکه فرت فرت بهشون بربخوره؟

واقعا چرا بعضی انقدر عذاب آورن؟

راحت بودن خیلی سخته آخه؟

اّههههههههههههههههههههههههههههه

  • Like 8
لینک به دیدگاه

من همانم ...

 

همان رانده شده ای از بهشت اغوشت

 

شب های دلتنگی عجب طولانی اند

 

همه‌ی نبودن تو

 

شب‌ها می‌سوزد

 

اما ، خاکسترش

 

بر حجمِ سردِ اتاق ِ من

 

دوباره می‌روید

 

و عشق می‌شود...:hanghead:

  • Like 10
لینک به دیدگاه

دنـیـا را وارونـه مـی خـواهـم ؛

 

آدم هـا را ...

 

اتـفـاق هـا را ...

 

/ن َ رسـیـدن هـا/ ... /ن َ تـوانـسـتـن هـا/ ... /ن َ خـواسـتـن هـا/ را نـیـز .../

 

دلـم مـی خـواهـد

 

رویـاهـا از سـر و کـول ِ هـم بـالـا بـرونـد

 

مـردمـان بـخـنـدنـد از تـه ِ دل ؛

 

مـی خـواهـم هـرکـسـی دسـت دراز کـنـد

 

و ...

 

/سـتـاره ِ بـخـتـش/ را خـودش بـچـیـنـد از آن بـالـا .../

 

مـی خـواهـم دیـگـر سـر بـه تـن ِ هـیـچ /غـصّـه/ ای نـبـاشـد:hanghead:

  • Like 9
لینک به دیدگاه
مهمان
این موضوع برای عدم ارسال قفل گردیده است.

×
×
  • اضافه کردن...