رفتن به مطلب

زندگینامه رایش سوم


.Godfather.

ارسال های توصیه شده

vzc6owm5tcsl0wrx6yfn.jpg

 

بیستم آوریل زادروز مردی است که کمابیش نامش را شنیده ایم و در مورد او حرف و حدیثهای بسیار زیادی زده شده و در آینده نیز زده خواهد شد......

آدولف هیتلر مردی است که جهان را لرزاند و به اعتقاد بسیاری ، دنیایی که امروز در آن زندگی می کنیم ساخته و دست پرورده اوست. دنیایی که چه از نظر نظامی و چه از نظر ارتباطاتو از نقطه نظرهای دیگری چون پزشکی ، فرهنگی ، اقتصادی ، علمی و حتی تفریحی بی تاثیر از او نبوده و نمی تواند باشد.

دوستان توجه کنند که هدف از این تاپیک سخن گفتن پیرامون خوب یا بد بودن هیتلر نیست ، چرا که تبلیغات در اکثر نقاط دنیا برعلیه او به حدی است که هر کس تا نام او را می شنود به یاد کوره های آدم سوزی ، کشتارهای وسیع غیرنظامیان و جنگ و خونریزی و کشتار می افتد. در صورتی که واقعیت امر چیز دیگری است و این نکته هیچگاه نباید فراموش شود که هیتلر برای سه سال متوالی مرد سال اروپا لقب گرفت و جهانیان او را می ستودند و ملت آلمان او را می پرستیدند. پس هیتلر را نباید به صرف یک جنایتکار جنگی نگریست ، هر چند که جنایتکار جنگی بودن او را نیز باید بیشتر مورد بررسی قرار داد. در هر جنگی جنایت رخ می دهد و کشته شدن بیگناهان منفک از جنگ نمی باشد. آیا می توان باور کرد که هیتلر به تنهایی دست به این همه جنایت زده باشد و متفقین جوابی به این جنایتها نداده باشند؟!

در دادگاه نورنبرگ که برای محاکمه جنایتکاران جنگی برگزار شده بود ، هیچ وکیل مدافعی

از او دفاع نمی کرد و تنها دادستانهای غربی بودند که او را محکوم می کردند و شاهدینی بودند که همگی دست نشانده متفقین بودند و برای اثبات صحت و یا سقم مطلبشان هیچ بررسی جدی بعمل نیامد.

مدتها پیش مطلبی خواندم که شخصی در جایگاه شهود ادعا کرده بود که در کارخانه ای کار می کرده که در آن توسط روغن برگرفته شده از انسانهایی که سوزانده می شدند نوعی صابون درست می کرده اند و تنها مدرکش قالب صابونی بود که روی میز قاضی دادگاه وجود داشت. حال در مورد اینکه آن صابون مورد آزمایش قرار گرفته یا خیر هیچ مدرکی در دست نمی باشد.

هیتلر می گوید :

....به هیچ وجه مهم نیست ، وقتی ما فاتح شدیم هیچکس در این باره سوالی نخواهد کرد.

آری ، مانند این است که او تمامی این روزها را پیش بینی کرده بوده است و پس از جنگ ، هنگامی که متفقین به پیروزی رسیده بودند هیچ کس آنها را بازخواست نکرد که مثلا آقای استالین شما چرا در اول جنگ که متحد هیتلر بودید آن فجایع را در فنلاند بوجود آوردید.

 

 

xjrlx39g5brgrwws6tkb.jpg

 

 

لینک به دیدگاه

خوب سخن کوتاه کنیم و با هم زندگی نامه آدولف هیتلر را بخوانیم :

در یک غروب بهاری در منطقه سرسبز باواریا (مرز میان آلمان و اتریش) ، آلویس و کلارا صاحب فرزندی شدند که نامش را آدولف گذاشتند.

آلویس هیتلر کارمند اداره گمرک بود و به همین جهت دوست داشت که پسرش نیز راه او را ادامه دهد و کارمند شود. از این رو با آنکه در آن زمان در وضعیت مالی بدی قرار داشت ، پسرش را برای تحصیل به مدرسه فرستاد ، اما آدولف نمی خواست کارمند شود. او کارمند شدن را همتراز اسارت می دانست و از اینکه بله قربان گوی کس دیگری باشد متنفر بود. به همین جهت با آنکه پدرش سخت مخالف بود به هنر نقاشی روی آورد. دیری نپایید که نخست پدر و مادرش را از دست داد و مجبور شد که برای ادامه زندگی به تنهایی به وین ، پایتخت بزرگ و ثروتمند آن زمان اروپا ، گام بگذارد. او در آنجا روزگار سختی را پشت سر گذاشت. در سال 1914 یعنی درست در سالی که جنگ اول جهانی رخ داد به آلمان رفت و چون تعصبات ملی قوی داشت به جبهه اعزام شد و آن طور که دوستانش می گویند رشادتهای زیادی از خود نشان داد تا آنجا که به مدال صلیب شجاعت که تا آخر عمر با افتخار به گردن می آویخت نائل گشت.

به سبب جراحتهای جنگ در بیمارستان بستری بود که خبر شکست آلمان را به گوشش رساندند. این تلخ ترین خبری بود که تا آن زمان شنیده بود و او را منقلب نمود. او سیاستمداران را مسببین اصلی این شکست می دانست و به همین جهت بود که نسبت به حکومتی که آنان بنام جمهوری وایمار تشکیل دادند ، هیچگاه خوشبین نبود.

پس از جنگ او در قسمت تبلیغات ارتش به کار مشغول شد تا زمانیکه وارد حزب کارگران آلمان گشت. این همان حزبی است که بعدها بنام ناسیونال سوسیالیسم آلمان ، بزرگترین حزب آلمان گردید.

 

 

zz0c7l9olla4hwqkfz2h.jpg

لینک به دیدگاه

حزب کارگران حزبی کوچک و متشکل از نهایتا 10 عضو و تعدادی هوادار بود. اما با مدیریت ، فعالیت و کوشش های آدولف هیتلر و همچنین ابداعاتش از قبیل پرچم و سرود برای حزب و نیز برگزاری جلسات حزبی در اماکن مطرح و همچنین تاسیس روزنامه برای حزب رفته رفته تبدیل به حزبی بزرگ شد تا آنجا که دست به یک کودتا زدند که بعدها بنام کودتای آبجوفروشی مشهور شد! کودتایی که در آن هیتلر و دیگر افراد حزب بر علیه دولت حاکم بر آلمان در آن زمان به راه انداختند. اما به سبب خامی او و همکارانش در این راه با شکست مواجه شدند و نه تنها همگی را به زندان افکندند بلکه حزب تعطیل و غیرقانونی اعلام و از هر گونه فعالیتی منع گردید.

هر کس دیگری بود دست از کار می کشید و با حداقل در زمانی که در زندان بود حرکتی نمی کرد اما این شخصیت خارق العاده دست به یکی از بزرگترین اعمال خویش زد ، نوشتن کتاب نبرد من.

کتاب نبرد من بعدها بعنوان کتاب مقدس نازیها ( اعضاء حزب ناسیونال سوسیالیسم) درآمد که در آن ریشه های فکری رایش سوم بیان گردیده است. رایشی که بزرگترین امپراتوری آلمان لقب گرفت.

پس از آزادی او با دولت توافق نمود که بر علیه آنان حرکتی انجام ندهد و این چنین بود که بار دیگر حزب را رو به جلو به پیش راند.

حزب نازی به علت نبوغ سیاسی هیتلر به سرعت حزب اول آلمان شد و در پارلمان اکثریت کرسیها را به خود اختصاص داد ، بطوریکه هرمان گورینگ یکی از نزدیکترین یاران هیتلر به عنوان رئیس پارلمان انتخاب گردید.

سرانجام در 30 ژانویه 1933 ژنرال هیندنبورگ رئیس جمهور سالخورده آلمان آدولف هیتلر را به عنوان صدراعظم آلمان برگزید و این لحظه تاریخی آغاز رایش سوم می باشد.

هیتلر پس از به قدرت رسیدن به سرعت وضع اقتصادی آلمان را بهبود بخشید و با اینکه در پیمان ورسای ، آلمان حق داشتن نیروی نظامی را نداشت با نیرنگ یک نیروی نظامی برای آلمان آفرید که تا آن زمان بی سابقه بود.

پس از آن اتریش را الحاق خاک آلمان کرد. اتریش پس از جنگ اول جهانی بسیار ضعیف شده بود و هیچ نشانی از شکوه و عظمت گذشته را نداشت ، به همین سبب مردم مشتاقانه به الحاق کشورشان به آلمان قدرتمند رای مثبت دادند. این واقعه به آنشلوس معروف است.

بدین ترتیب هیتلر در 14 مارس 1938 پیروزمندانه و در حالی که به ابراز احساسات مردم که مشتاقانه برای دیدنش صف کشیده بودند ، پاسخ می گفت وارد وین ، شهری که روزگاری در آن زندگی سختی را سپری کرده بود ، گردید.

3ij5ulyc77q5phwtesao.jpg

لینک به دیدگاه

پیمان ورسای ، یکی از ذلت بارترین پیمانهایی بود که پس از جنگ اول جهانی و در پی شکست آلمانها بر ملت آلمان تحمیل گردیده بود و هیتلر سوگند خورده بود که این پیمان را لغو کند. از جمله مفد این پیمان دادن سرزمینهایی از آلمان به لهستان بود و چون آلمانیها ، لهستانی ها را ملتی پست تر از خود می دانستند ، این امر برایشان بسیار گران می آمد. بدین سبب به دستور هیتلر در سپیده دم اول سپتامبر 1939 لشکریان قدرتمند ورماخت (ارتش آلمان) مانند سیل از مرز لهستان عبور کردند و از شمال و جنوب و مغرب به سوی ورشو پیش راندند. انگلستان و فرانسه که در آن زمان جزو هم پیمانان لهستان بودند ، پس از این واقعه به آلمان اعلام جنگ کردند و این آغاز جنگ دوم جهانی ، بزرگترین جنگ تاریخ بشری ، بود.

نبوغ نظامی هیتلر به صورتی بود که همه جهان را به شگفتی واداشته بود. با تدابیر نظامی این مرد لهستان ، دانمارک ، نروژ ، هلند ، بلژیک و سپس فرانسه به سرعت به اشغال نیروهای آلمانی درآمد.

هیتلر انگلستان را جزء لاینفک تمدن اروپا می دانست و در هر لحظه از جنگ برای صلح با انگلستان اقدام کرد ، اما انگلیسیها که مردمی متکبر بودند حاضر به صلحی که کمتر از تسلیم نبود نمی شدند و تا آخرین نفس دلاورانه با آلمانها جنگیدند.

هیتلر که نه می خواست انگلستان را از بین ببرد و نه می خواست قدرت ارتش خود را کاهش دهد ، از ادامه جنگ در غرب منصرف شد و رویش را به طرف شرق ، یعنی روسیه ، برگرداند.

در ساعت 3:30 بامداد 22 ژوئن 1941 ارتش آلمان طی عملیاتی موسوم به بارباروسا به شوروی حمله کردند. در ابتدا سرعت ارتش بسیار بالا بود و در همان آغاز عملیات قسمتهای بسیاری از خاک روسیه را به تصرف خود درآوردند. هیتلر و سایر فرماندهانش این چنین می پنداشتند که کار روسیه تا قبل از پائیز به اتمام خواهد رسید و همین ، بزرگترین اشتباه او بود.

i9r7tokz9t670v8uan0s.jpg

لینک به دیدگاه

jhjwu4524jmswxhxts3x.jpg

 

در زمستان سرد آن سال روسیه ، ارتش آلمان ، بعلت نداشتن تجهیزات کافی برای نبرد زمستانی با انکه تا دروازه هی مسکو رسیده بودند ، بعلت مقاومت سرسختانه مردم و ارتش روسیه ، مجبور به عقب نشینی شد و این آغاز پایان بود.

پس از ورود آمریکا به جنگ جهانی دوم که توسط ژاپن صورت گرفت ، روح تازه ای در قوای متفقین دمیده شد و جنگ وارد مرحله جدیدی گردید.

سرانجام با توافقی که توسط سران سه کشور انگلستان ، روسیه و آمریکا یعنی چرچیل ، استالین و روزولت انجام گرفت ، متفقین از شرق و غرب به سمت آلمان یورش بردند و توانستند ارتش آلمان را به زانو درآورند.

هیتلر تا دقایق آخر مقاومت کرد و چون دیگر هیچ نیرویی برای جنگیدن نداشت برای آنکه جسدش به دست دشمنانش نیفتد ، دستور داد جسدش را بسوزانند و پس از این دستور با شلیک تپانچه به زندگی پر فراز و نشیب خود پایان داد.

اما جنگ دوم جهانی ، جدای از تبعات منفی ، آثار مثبتی نیز بر جای گذاشت که امروزه بشر از آنها بهره مند است. اصولا انسانها در مواقعی که ضرورت ایجاد کند دست به کارهای بزرگی می زنند و رشد سریع علم و دانش بشری و پیشرفت فوق العاده تکنولوژی که به علت رقابت شدید نظامی بوجود آمد ، از جمله این آثار است.

از دیگر مواردی که در دنیای پس از جنگ بوجود آمد و مستقیما به این جنگ مربوط می شود می توان از تشکیل سازمان ملل متحد ، بوجود آمدن بلوک شرق و غرب و دو قطبی شدن جهان و دهها موارد دیگر را نام برد که هنوز هم می توانیم این موارد را ببینیم.

یکی از این موارد همان شاهکارهای صنعت هوایی آلمان نازی (لوفت وافه) در زمان جنگ بودکه پایه ای برای طراحی هواپیماهای کنونی هست . طرح هایی از هواپیماها که متاسفانه بیشتر این طرحها و جزئیات آنها در طی جنگ از بین رفت. این طرحها شاهکارهایی هستند که بنده با چشمان خود دیده ام.

انسان واقعا حیرت زده می شود که چگونه در آن زمان بدون وجود داشتن ابزارهای مناسب این طرحها به وجود آمده اند.....

به نظر بنده یکی دیگر از اشتباهات بزرگ هیتلر عدم مشورت پذیری او بود ، نمونه بارز آن را می توان در نبرد نرماندی مشاهده کرد که باعث شکست آلمانها شد ، قبل از شروع این نبرد ژنرال رومل طرحهایی برای جلوگیری از نفوذ متفقین به ساحل را داشت که به علت عدم مشورت پذیری هیتلر این نبرد به شکست انجامید ، بعد از این نبرد تازه درستی گفته های ژنرال رومل آشکار شد.........

پایان

 

 

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...