Mohammad Aref 120450 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 فروردین، ۱۳۹۰ سال ۱۳۹۰ از سوی مقام معظم رهبری بهعنوان سال جهاد اقتصادی نامگذاری شده است. و با این نامگذاری، رهبری بهعنوان استراتژیست نظام و ایران، اولویت اساسی را تعیین کردهاند. بر این اساس نظام تصمیمگیری، سیاستگذاری، قانونگذاری و اجرا میبایست در این مسیر هدایت شوند. جهاد چیست؟ جهاد از ریشهی “جهد” و به معنای کوشش تمام و همهجانبه برای رسیدن به هدف است. جهاد هر نوع تلاش و کوشش در پیشبرد اهداف مقدس الهی را شامل میشود. به این ترتیب علاوه بر نیروهای دفاعی و گاهی تهاجمی، مبارزات علمی، منطقی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی را نیز شامل میشود. اقتصاد چیست؟ یک تعریف قدیمی اما پرمحتوا از اقتصاد این است که علم تخصیص بهینهی منابع محدود برای ارضای خواستهای نامحدود است و کلمهای که سبب پدیدآمدن علم اقتصاد شده، “کمیابی” است. از آنجایی که منابع بشری محدود هستند اما خواستها و تمایلات انسان نامحدود، بدینرو با بهکارگیری علم اقتصاد تلاش میشود تا حداکثر بهرهوری از منابع صورت گیرد. اقتصاد از دستهی علوم تحلیل محیط است. و در فضایی که تجارت و کسبوکار منظری جهانی یافته است پس شناخت محیط کسبوکار ضرورت پیدا میکند. محیط کسبوکار چیست؟ منظور از محیط کسبوکار، عوامل مؤثر بر عملکرد بنگاههای اقتصادی است که مدیران و مالکان بنگاهها نمیتوانند آنها را تغییر دهند یا بهبود بخشند. در تعریفی دیگر، محیط کسبوکار مجموعهای از سیاستها، شرایط حقوقی، نهادی، و مقرراتی است که بر فعالیت کسبوکار حاکم است. بحث فضای کسبوکار در اصل ۴۴ قانون اساسی دیده شده است، اما متأسفانه ما بخوبی به آن عمل نکردیم و در واقع بین ۱۸۷ کشور از جهت فضای کسبوکار، اکنون در رتبهی ۱۳۷ هستیم. پیش از این نیز در کتابی با عنوان “چگونگی اداره کسب و کار در بحران اقتصادی” اثر اینجانب پرویز درگی، با پبشگفتاری از استادان بزرگ اقتصاد، استراتژی ، و بازاریابی (چاپ ۱۳۸۸)، به این موضوع پرداخته ام. عامل توسعهیافتگی کشورها چیست؟ عامل اصلی توسعهیافتگی کشورها، بنگاههای اقتصادی هستند. این بنگاههای اقتصادی هستند که اشتغال ایجاد میکنند و زنجیرهی ارزشآفرینی را به حرکت وامیدارند. کارآفرینی ایجاد میکنند، و با بهرهمندی تمامی عوامل دخیل در کسبوکار شامل تأمینکنندگان، کارکنان، واسطهها، سهامداران، مدیران، جامعه، مشتریان، و مصرفکنندگان ادامهی زندگی میسر میشود. یادمان باشد دولتها با بسترسازی و تسهیل کردن کار بنگاههای اقتصادی، زمینه را برای توسعهیافتگی (و در صورت طی مسیر عکس، ایجاد مانع برای توسعهیافتگی) مهیا میسازند اما عامل اصلی توسعهیافتگی، بنگاههای اقتصادی هستند. چرا جهاد اقتصادی؟ در سنواتی شاهد بودیم که بعضی اقتصاد را نفی میکردند، درحالیکه اقتصاد بهعنوان اصل اولیه و زیربنای بسیاری دیگر از عوامل محیط کلان در کشورهای توسعهیافته مطرح بوده است. به نظر میرسد تمام کسانی که از اقتصاد فعلی ایران تحلیل مثبت یا منفی دارند، در یک نقطه اشتراک نظر دارند و آن عبارت است از اینکه تاکنون از تمام ظرفیتهای اقتصاد ملی و تولید ملی استفاده نشده است و هنوز متغیرهای اقتصادی در ظرفیتهایی که باید باشند قرار نگرفتهاند و به همین جهت است که باید جهاد عظیمی در شناسایی موانع اقتصادی کشور صورت گیرد. ما به یک جهاد فراگیر در تمامی عرصههای اقتصادی بهمنظور آسیبشناسی و مانعشناسی نیاز داریم تا بتوانیم برای رفع این موانع اقدام کنیم. جهاد اقتصادی چه بخشی را هدف قرار میدهد؟ بهطور قطع و یقین جهاد اقتصادی مختص بخش خصوصی است، زیرا این بنگاههای اقتصادی بخش خصوصی هستند که عامل توسعهیافتگی کشور خواهند بود. در ضمن بر اساس سیاستهای اصل ۴۴، فعالیتهای اقتصادی دولت محدود شده است و شایسته است که دولت بهجای عامل بودن، در راستای بسترساز بودن و ناظر بودن و تسهیلسازی برای فعالیت هرچه روانتر بخش خصوصی عمل کند. پس جهاد اقتصادی برای تحقق اهداف اصل ۴۴ قانون اساسی ضروری است. مجاهد اقتصادی کیست؟ بر اساس توضیحات فوق، کارآفرینان و مدیران بنگاههای اقتصادی که با تمام سختیهای محیط کسبوکار و فشارهای بینالمللی و بعضاً موانع داخلی، در عرصهی تولید و کسبوکار با تمام وجود درگیر هستند و همچنین یاوران آنها (کارکنان و…) که با جان و دل در رونق اقتصادی کشور گام برمیدارند، پرچمدار این جهاد هستند و لازم است دیگران خصوصاً دستگاههای اجرایی دولت و سازمانهای نظارتی و مراکز قانونگذاری، با در اختیار قرار دادن ابزار لازم، مجاهدان اقتصادی را یاوری کنند تا به هدفهای مدنظر برسیم. جهاد اقتصادی، تغییری شایسته و لازم استقرار رفتار نو، مستلزم طرز تفکر نو است؛ محیط کسبوکار سریعتر از هر زمان دیگری تغییر میکند. لازمهی تحول، درافتادن با وضع موجود است و فرق بین انسانها در چنین روزهایی مشخص میشود. زمان بیش از هر دورهای ارزشیافته است؛ قبلاً ارزش زمانی پول مطرح بود، الآن ارزش پولی زمان مطرح است. ادبیات و کارکردهای گذشته قابلیت کاربرد در شرایط حاضر و آینده را ندارند. مدیریت کردن بنگاههای اقتصادی کاری است دشوار، سرگیجهآور، پرآشوب، و آزاردهنده ولی وقتی که با کارآفرینی، اشتغالزایی، رفاه جامعه و تولید ثروت در کشور همراه میشود، با تمام سختیهای گفته شده نشاطبخش، هیجانانگیز و وجدآور خواهد بود. موفقیت معمولاً ناشی از خوب انجام دادن کارهای معمولی به روش غیرمعمول است و جهاد اقتصادی حرکتی در راستای شکستن پارادایمهای موجود و ایجاد پارادایم جدید برای انجام کاری کارستان در عرصهی اقتصاد ملی است. و مهمترین اصل آن، تغییر تفکر مدیران بسترساز و تسهیلساز است. آنانی که نه تنها نباید مانع بنگاههای اقتصادی باشند بلکه، فارغ از شعار و با تمام وجود باید باور کنند که خادمان بخش خصوصی در راستای توسعهیافتگی کشور هستند. لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120450 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 فروردین، ۱۳۹۰ پیشنهاداتی برای اجرایی کردن هرچه بهتر جهاد اقتصادی برای قوای سهگانه: ۱- دستگاههای قانونگذار با وضع قوانین، شرایط را برای سهولت کار بنگاههای اقتصادی بیش از گذشته فراهم سازند. واقعیت این است که بعضی از قوانین با جهاد اقتصادی همخوانی ندارند. لزوم تغییر در قانون کار، اصلاح ساختار پولی و نظام بانکی، نظام مالیاتی، قانون گمرک، و قانون تجارت ضروری است. در این راستا توجه مجلس باید معطوف به حوزههای اثرگذار اقتصاد بوده و دولت باید توجه خود را به رشد اقتصادی متمرکز کند که به دلیل شرایط بینالمللی و داخلی با افت روبهرو بوده است. ۲- مدیران بخش دولتی نسبت به آسیبشناسی در قوانین و مقررات داخلی اقدام کنند و تمام موانعی که سبب طولانی شدن مراحل کار بنگاههای اقتصادی در دستگاههای دولتی میشوند را مورد بازنگری و مهندسی مجدد قرار دهند و در رفع سریع آنها بکوشند. دستگاههای نظارتی نیز نظارت دقیق در اجرایی شدن اهداف مهم جهاد اقتصادی داشته باشند. ۳- دستگاههای دولتی با زمینهسازی آموزشی نسبت به فرهنگسازی برای جهاد اقتصادی در بین کارکنان اقدام کنند. کارکنان دولت نگاهشان به فعالان بخش خصوصی باید نگاهی مثبت و با احترام بیشتر نسبت به گذشته باشد و لزوم پاکسازی تفکراتی همچون زالوی خونخوار برای سرمایهگذاران، بیش از هر زمانی مهم شده است. ۴- سران قوا و همهی بخشهای حاکمیتی و مسئول باید برنامهریزی کنند تا بتوانیم به افق سند چشمانداز ۱۴۰۴ کشور دست یابیم و سیاستهای ابلاغی اصل ۴۴ قانون اساسی برای حضور فعالان بخش خصوصی و تعاونیها در اقتصاد کشور با جدیت پیگیری شوند. ۵- تنظیم بازار و پایین نگهداشتن قیمتها بر اساس سیاست واردات در کوتاهمدت برای مصرفکنندگان شیرین است اما در بلندمدت به علت ثمرات بیکاری ناشی از ضعیف شدن بنگاههای اقتصادی داخلی و رکود دردآور است. ۶- اجرای دقیق و درست قانون هدفمندی یارانهها، بخصوص توجه به بخش خصوصی و در اختیار قرار دادن وجوهی که طبق قانون ناشی از درآمد حاصل از افزایش حاملهای انرژی است، به این بخش در راستای رونقبخشی به اقتصاد ملی ضروری است. ۷- هماهنگی و نگرش سیستمی عاملان اقتصادی در هر سه قوه، ضرورت انکارناپذیر است. هماهنگی موجود بین عوامل یاد شده رضایتبخش نیست و موانعی قابل توجه برای بخش خصوصی فراهم کرده است. لازم است نقشهی عملیاتی تحقق جهاد اقتصادی با در نظرگرفتن تعاملات قوا ترسیم شود. مجلس و دولت لازم است از روشهای مبتنی بر سلایق تکبعدی اجتناب کنند. ۸- فرهنگسازی عمومی در رسانهی ملی در راستای تغییر نگاه به سرمایهگذار و اینکه از نظر فرهنگی سرمایهگذاری به یک ارزش تبدیل شود و سرمایهدار مورد احترام باشد و مردم هم بدانند اگر در یک طرح اقتصادی و تولیدی سرمایهگذاری کردند، کار عبادی انجام دادهاند. ۹- فرهنگسازی عمومی در راستای اینکه از راه حلال پولدار شدن و ثروتآفرینی برای خویش و دیگران نه تنها در اسلام عیبی نیست بلکه، باید هم اینطور باشد. ۱۰- فرهنگسازی عمومی در راستای قداست و کرامت کار کردن و یادآوری ارزش کار در نظام دینی و ملی ما و مذمت کردن تنبلی و از زیرکار دررفتن. ۱۱- رفتار شایسته با سرمایهگذاران داخلی و خارجی برای جذب سرمایه صورت گیرد. وقتی با سرمایهگذار بخوبی رفتار شود و با سرعت معقول کارهای اداری انجام شود و امکانات لازم برای وی فراهم شود، اشتغالزایی و کمک به فضای کسبوکار صورت گرفته است. ۱۲- مقولهی امنیت اقتصادی و ثبات قوانین در راستای کاهش ریسک سرمایهگذاری مورد توجه جدی قرار گیرد. ۱۳- بازنگری دستگاههای تصمیمگیر خصوصاً دولت، در خصوص تعطیلات بیش از اندازه در ایران صورت گیرد؛ هرچند ممکن است قشر حقوقبگیر از تعطیلات خوشحال شوند، اما صدمات جبرانناپذیر آن به اقتصاد ملی مانع جدی در تحقق جهاد اقتصادی خواهد بود. ۱۴- دیدهبانی و رصد دقیق بهمنظور اندازهگیری میزان توفیق در تحقق جهاد اقتصادی و شناسایی موانع جهت رفع آنها. و همچنین دیدهبانی و رصد دقیق تحولات جهانی و آثار آنها بر اقتصاد ایران بهمنظور اتخاذ تصمیمات کاربردی در راستای تحقق جهاد اقتصادی حائز اهمیت است. ۱۵- نشان دادن خطرات واردات بیش از حد به کشور که این حجم واردات بخصوص در کالاهای مصرفی میتواند اختلالات جبرانناپذیری به کشور وارد کند. ۱۶- اهمیت بیشتر به امر شناخت و تصمیمگیری بر اساس تحقیقات بازار ضروری است. لازم است دولت با بهکارگیری شرکتهای تحقیقات بازاریابی کارآمد، هزینهی مطالعات ماکرو را بپذیرد و شرکتها نیز با بهرهبرداری از نتایج این مطالعات، رأساً نسبت به تحقیقات بازاریابی اختصاصی خودشان در سطح میکرو اقدام کنند. در این صورت، ریسک تصمیمگیریها به نحو قابل توجهی کاهش مییابد. ۱۷- گسترش تعاملات با بازارهای منطقه با توجه به موقعیت استراتژیک ایران که در همسایگی ۱۵ کشور قرار دارد، بیش از گذشته اهمیت یافته است؛ چون این ۱۵ کشور در بزرگترین منطقهی سرمایهگذاری جهان قرار دارند. بعضی اعتقاد دارند خاورمیانه قلب جهان است و ایران قلب خاورمیانه. حدود دوسوم گاز جهان و بیش از نیمی از نفت جهان در خاورمیانه تولید میشود. ۱۸- هرچند راهحل اصلی تحقق جهاد اقتصادی ایجاد و بسط نگرش درآمدزایی در کشور است، اما درکنار آن مدیریت هزینهها و جلوگیری از هزینههای بیمورد نیز راهکاری مهم است. ۱۹- مدیریت صحیح صندوق توسعهی ملی میتواند در راستای اشتغالزایی و شتاب رشد اقتصادی و در نتیجه رفاه اقتصادی عمومی نقشی حائز اهمیت داشته باشد. ۲۰- توجه بیشتر به ظرفیتهای اقتصادی کشور که بهصورت مناسب از آنها استفاده نمیشود؛ برای مثال ظرفیت گردشگری در ایران بسیار بالا است اما در مقایسه با بسیاری از کشورها استفادهی ناچیزی از این ظرفیت میکنیم. توصیههای اختصاصی به مدیران بنگاههای اقتصادی ۱- هرچه بیشتر قوانین حاکم بر نظام کسبوکار را فرا گیرید و در این راستا از یاری مشاوران بهرهمند شوید؛ لازم است علاوه بر مشاور بازاریابی حتماً از مشاوران دیگر خصوصاً مشاور حقوقی نیز کمک بگیرید. ۲- روزنامههای اقتصادی و سایتهای اقتصادی را بهصورت مرتب مطالعه کنید و از تحولات اقتصادی مطلع باشید و با مطالعه و مشاوره، از آثار این تحولات بر صنعت و کسبوکار خودتان آگاهی یابید. ۳- اندیشههای برتر را کشف کنید و به کار گیرید. منابع انسانی شایسته مهمترین سرمایهی شما در ارتقای کسبوکار و تحولات اقتصادیِ تحسینآمیز خواهند بود. ۴- پیوسته به آموختن ادامه دهید. خودبینی را کنار بگذارید؛ هیچکس نیست که نیاز به آموزش نداشته باشد. بازارها بهشدت تغییر میکنند، فضای کسبوکار بیش از گذشته مخاطرهآمیز شده است، پس باید دانش ما نیز تغییر کند. آموزش خودتان و نیروهایتان را سرمایهگذاری بدانید. ۵- ارزشهای سازمان خصوصاً فرهنگ کار را برای کارکنان تبیین کنید. به نیروهای لایق پاداش دهید و از کنار گذاشتن نیروهای تنبل و حاشیهساز که نمیخواهند تغییر کنند، هراسی نداشته باشید. ۶- برای مدیریت ارتباط با مشتریان برنامه داشته باشید. ۷- مدیریت نقدینگی داشته باشید و بر روی کارآیی هزینه و فعالیتهای سازمانی با دید درآمدزایی کار کنید. ۸- مدیریت تقاضای مشتریان را با نگرش علمی و بهرهگیری از نظرات مشاور بازاریابی مورد بررسی و برنامهریزی جدید قرار دهید. ۹- فضای جدیدی که در کشور برای جهاد اقتصادی فراهم میشود، برای شرکتهای تیزبین فرصت جدیدی را فراهم میسازد؛ از این فرصتها بخوبی بهره بگیرید. ۱۰- در ارتباط خود با اعضای زنجیرهی ارزشآفرینی خصوصاً تأمینکنندگان و واسطهها بازنگری کنید و موانع سرعتبخشی و بهرهوری کار را پیدا کنید تا با نگرش موفقیت جمعی، ایرادات را برطرف کنید. ۱۱- نگرش سیستمی و فضای کار تیمی را در سازمان گسترش دهید. جهاد اقتصادی با سلایق فردی و نگرشهای تکبُعدی سازگار نیست. پس در چابکسازی سازمان گام بردارید. ۱۲- با مدیران صنایع دیگر، تیمهای دوستی تشکیل دهید و با به اشتراک گذاشتن نظرات و تجربیات، در بهرهگیری از فرصتها و پرهیز از تهدیدات اقدام کنید. ۱۳- قابلیتها را بخوبی رصد کنید؛ نظم پرصلابت در سازمان، لازمهی موفقیت است. گلوگاههای کار را بشناسید و سریعاً برطرف سازید. ۱۴- سیاستهای آمیزهی بازاریابیتان را متناسب با فضای جدید در ابعاد مختلف محصول، قیمتگذاری، توزیع، و ترویج با بهرهگیری از نظرات مشاوران اصلح مورد بازنگری قرار دهید. ۱۵- مشتریگرایی و رقیبگرایی را بهصورت متوازن مورد توجه قرار دهید و از نگرشهای درون به بیرون بپرهیزید. همچنین تصمیمات متناسب با محیط و بازار همراه با نوآوری ساختارشکنانه داشته باشید. ۱۶- روی تحقیقات بازاریابی بیش از گذشته سرمایهگذاری کنید. با رصد کردن اطلاعات دقیقتر تصمیم بگیرید و بدانید که مهمتر از کارهایی که باید انجام دهید این است که بسیاری از کارهای گذشته را که موضوعیت و اثربخشی خود را از دست دادهاند، نباید انجام دهید. ۱۷- مدیریت تمایزات بنگاه اقتصادیتان نسبت به رقبا، مدیریت برند و خوشنامی شرکت و محصولات آن، مدیریت هوشمندی رقابتی و هوشمندی بازاریابی و خلاصه، مدیریت تغییر سازمان به سمت تحولات مثبت اقتصادی را شخصاً به عهده بگیرید؛ شما باید الگوی کارکنانتان در کار و تلاش آگاهانه باشید. ۱۸- بیش از گذشته به الگوبرداری آگاهانه اهمیت بدهید. شرکتهای موفق داخلی و خارجی را رصد کنید و از آنها یاد بگیرید و با متناسبسازی عمل کنید. ۱۹- بیش از اندازه پشت میزتان ننشینید؛ تا میتوانید در بازار باشید و تحولات را از نزدیک ببینید و از اخبار مطلع باشید. درکنار آن از دنیای اینترنت نیز بهرهمند شوید. ۲۰- و بدانید که این انسانهای عالم عامل عاشق هستند که موفق خواهند شد؛ آرزوی من موفقیت شما است. لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده