XMEHRDADX 7514 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 فروردین، ۱۳۹۰ شرکت موتورولا در سال 1928 تاسیس یافت و نخستین رادیوی خودرو را تولید و عرضه کرد . از ان زمان نام موتورولا با موسیقی یا صدای در حال حرکت مترادف شده است. در طول جنگ جهانی دوم ،این شرکت تلفن بیسیم تولید و عرضه کرد و در دهه 1950 محصولات مصرفی و الکترونیکی تولید و عرضه نمود. اما ،در دهه 1970 با رقابت شدید شرکتهای ژاپنی روبرو شد . شرکت دست از تولید و عرضه رادیو و تلویزیون برداشت و به جای انها به تولید و عرضه محصولات الکترونیکی و ارتباطات راه دور روی آورد و توانست تلفنهای راه دور و وسایل مربوط به ایجاد ارتباط تصویری و دو طرفه عرضه نماید. به هر حال در نخستین سالهای دهه 1980،شرکتهای ژاپنی و رقیب باز هم با عرضه محصولاتی با کیفیت بالاتر و قیمتهای نازلتر از ان پیشی گرفتند. در طی دهه گذشته یک بار دیگر شرکت موتورولا با سرو صدای بیشتر وارد صحنه شده است . در زمان کنونی در بازار تولید و عرضه رادیو و تلفنهای راه دور و همراه موتورولا در زمینه تولید نیمه هادیها در دنیا جزو پنج شرکت بزرگ است و به دنبال اینتل ،ان. سی،توشیبا و فوجیت سو قدم برمیدارد،در صورتیکه پیش از ان شرکتی بود که خطر نابودی و خروج از صحنه تجارت و فعالیتهای ارتباطی موجودیتش را تهدید میکرد.پس از ان توانست یک بار دیگربیش از 85 درصد سهم بازار جهانی را به چنگ اورد ،و به جای اینکه بوسیله شرکتهای رقیب ژاپنی به زانو در اید ،از ان پس وارد بازار ژاپن شد و بیش از 2 میلیارد دلار یا تقریبا هشت درصد کل فروش محصولات ارتباطی زاپن را در اختیار گرفت. موتورولا چگونه توانست رهبری بازار را بر عهده بگیرد ؟ پاسخ ساده بسیار ساده است : با توجه فزاینده به کیفیت. موتورولا در نخستین سالهای دهه 1980 در سطحی گسترده در صدد بهبود کیفیت محصولات برآمد . این بهبود را نخست به ده برابر و سپس به صد برابر رساند . کیفیت ناشناختهای بنام "شش زیگما" را سرلوحه فعالیتهای خود قرار داد. شش زیگما عددی آماری است که معرف شش انحراف معیار از میانگین عملکرد آماری است. به بیان ساده ،استاندارد مبتنی بر شش زیگما به این معنی است که شرکت موتورولا عیب یا نقص محصول را به کمتر از 3.4 در هر یک میلیون قطعه ساخته شده در آورده است،که به معنی 99.9997 درصد قطعات بدون عیب است. شش زیگما به صورت شعار استاندارد شرکت موتورولا درآمد.در 1988 شرکت توانست به کسب جایزه کیفیت ملی ملکام بالدریچ موفق شود و در زمینه بهبود کیفیت پیشرو شرکتهای دیگر باشد. 2 لینک به دیدگاه
XMEHRDADX 7514 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 فروردین، ۱۳۹۰ نخستین تلاشهای موتورولا در بهبود ساخت تمرکز یافت.این چیزی بیش از بررسی و کنترل کیفیت محصول بود.هدف این بود که به هیچ وجه اجازه داده نشود کوچکترین عیب یا نقصی در محصول وجود داشته باشد . به سخن دیگر ،به هنگام طرح ریزی محصول باید امور کنترل شوند،به کیفیت توجه شود و از همان آغازکار همه چیز به بهترین شکل ممکن انجام گردد. برای مثال قطعات تشکیل دهنده تلفن همراه را که شرکت به نام تجاری میکروتاک عرضه کرد یک هشتم تعداد قطعات نخستین تلفن همراه است که در سال 1978 تولید و عرضه نمود.کاهش چشمگیر قطعات تشکیل دهنده این دستگاه به معنی ساده تر شدن طرح آن و کاهش نقص یا عیب است که احتمالا در هر قطعه وجود خواهد داشت. تامین هدف مبتنی بر شعار استاندارد شش زیگما بدان معنی است که هر عضو سازمان باید در راه بهبود کیفیت ببیشترین تلاش را نماید.بنابراین کیفیت کامل به صورت بخش مهمی از فرهنگ اصلی شرکت درآمده است.شرکت سالانه 160 میلیون دلار صرف آموزش کارکنان در مسائل کیفی میکند وسپس به کسانی جایزه می دهد که بتوانند کارها را درست انجام دهند. برای اینکه محصولات شرکت بی عیب و نقص باشند،قطعه های تشکیل دهنده باید دارای چنین ویژگیهایی باشند.بنابراین شرکت عرضه کنندگان مواد اولیه را موظف میسازد تا بادقت،از نظر کیفیت ،این استانداردها را رعایت کنند. برخی از عرضه کنندگان مواد اولیه از این خواست شرکت شکایت می کنند و از میدان بدر میروند،ولی انها که تاب مقاومت داشته باشند ،از بهبود کیفیت در کار خود بهره مند میگردند.یک مقام اجرایی که مواد اولیه به شرکت موتورولا می دهد،چنین می گوید:"اگر ما بتوانیمدر عرضه مواد ،موتورولا را راضی کنیم ،خدا را هم میتوانیم راضی کنیم". به تازگی شرکت به درکی عمیقتر در باره معنی کیفیت دست یافته است . تاکید نخستین بر تولید محصول بدون عیب و نقص باعث شده است که شرکت در کیفیت محصول از دیدگاه مشتری و بهبود و افزایش ارزش مورد نظر مشتری تاکید ورزد.به گفته معاون ریاست شرکت :"کیفیت چیزی است که با مشتری سرو کار دارد" بنابراین هدف اصلی شرکت از بهبود کیفیت همانا رضایتمندی مشتری است. زیبایی در چشم بیننده و مصرف کننده جای دارد. اگر محصولی معین دارای ویژگی خاص مورد نظر مصرف کننده نباشد،آن نقص بسیار بزرگ خواهد بود و چیزی است که طراح اصلی به ان توجه ننموده است . تعریفی را که ما از نقص یا عیب محصول می کنیم ،این است که اگر مشتری ان را دوست نداشته باشد ،محصول دارای عیب خواهد بود. شرکت بجای تاکیید بر عیبهای فراگرد ساخت ،درباره مشتریان، پژوهشهای پیمایشی یا زمینه یابی انجام میدهد تا از نظر کیفیت به نیازهای آنها پی ببرد ،شکایتهای آنها را تجزیه و تحلیل میکند و پرونده های مربوط به عرضه خدمات را مورد بررسی قرار میدهد تا پیوسته ارزش مورد نظر مشتری را افزایش دهد.مقامهای اجرایی شرکت پیوسته با مشتری تماس دارند تا با عمق بیشتر با نیازهای واقعی انها آشنا شوند. در نتیجه ،مدیریت کیفیت کامل در شرکت موتورولا چیزی بیش از کاهش یا رفع عیب محصول است ،این پدیده شرکت را یاری کرده است تا از توجه به درون سازمان بکاهد و به نیروی موجود در بازار توجه نماید که در نتیجه خواستهایش را مهم بشمارد. اینک شرکت برنامه های مربوط به بهبود و کیقیت محصول را به همه بخشها ،گرو هها و فراگردهای شرکت گسترش داده است ،از واحد ساخت و تولید تا پژوهشهای بازاریابی ،امور مالی و حتی تبلیغات را در برگرفته است. برخی از افراد بد بین نگران توجه بیش از حدی هستند که شرکت به کیفیت محصول دارد و نیز نگران این موضوع هستند که مبادا این پدیده دشواریهایی برای شرکت پدید آورد. برای مثال ،در مواردی شرکت نتوانسته است محصولات خود را در موعد مقرر به بازار عرضه کند . برخی هم نگران این موضوع هستند که توجه بیش از حد به کیفیت ،هزینه سنگینی نیاز دارد.شرکت موتورولا مدعی است که وضع بدین گونه نیست و در واقع عکس آن درست است و نیز اعتقاد دارد که عرضه کردن بهترین کیفیت موجب کاهش هزینه ها خواهد شد.هزینه نظارت و کنترل و برطرف کردن عیب محصولات تولید شده بسی بیش از هزینه هایی است که شرکت صرف میکند تا محصولی را بدون عیب و نقص تولید و عرضه نماید. شرکت موتورولا برآورد می کند که کوششهایی را در زمینه بهبود کیفیت انجام داده ،باعث گردیده است که در طی شش سال گذشته مبلغی بیش از 9 میلیارد دلار صرفه جویی نماید. بنابراین شرکت همواره خواستار بهبود کیفیت است . در سال 2001 محصولات شرکت موتورولا صد در صد بی عیب و نقص بود . منبع:کتاب اصول بازاریابی،فیلیپ کاتلر ،گری آرمسترانگ،ترجمه دکتر علی پارسائیان. 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده