رفتن به مطلب

روزها


ارسال های توصیه شده

سکوت

این روزها از هر زمان دیگری سکوت را بیشتر ترجیح میدهم تنها راه چیره شدن بر اشفتگیم همین چند کلمه است

............................................................................................................................................

لینک به دیدگاه
  • پاسخ 166
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

سلام

پاییز داره خوب خودشو نشون میده امروز بارون زیادی اومد من عاشق بارونم چقد دوست دارم زیر بارون قدم بزنم حس میکنم بارون به ادم ارامش میده دیشب که از خونه برگشتم خوابیدم صبح تا نزدیکای 11.20خواب بودم خواب عجیبی دیدم خدا خیرش کنه.بلند که شدم دوش گرفتم غذارو گرم کردم ارایشی کردمو رفتیم یونی.کلاس الکترونیک صنعتی داشتم.استاد حالش بد بود زود کلاسو تعطیل کردبعدم تا ساعت 7.30تو خیابونا زیر بارون با سمان فر خوردیم میخواستم سوئیشرت و کفش و پالتو بگیرم اما هیچ کدوم گیرم نیومد.اومدم خونه پیش بخاری نشستم چقد تو زمستون حال میده از بیرون بیای سردت باشه کنار بخاری یه لیوان چایی یا قهوه بخوریو گرم بشی.

چقد خوبه ادم به مراد دلش برسه خدایا تو این بارون پاییزی قسمت میدم به تک تک قطره های بارون مراد دل همه رو بده مراد دل منم بده

لینک به دیدگاه

بازم سلام بازم خوبی؟چقدر این کلمات تکرارین چقدر در روز این کلماتو بکار میبریم چرا تا یه اشنارو میبینیم مثل فرفره سریع میگیم سلام حال شما خوب هستین گاهی اصلا به امان جواب دادن رو به طرف نمیدیم چرا من این روزا سرم شلوغه چرا فرصت ازادی برای خودم ندارم عجب روزگاریه ها صبح زود بلند میشم حاضر میشم میرم یونی میرم سر کلاس استاد درس میده همه تندو تند تو جزوه هاشون مینویسن حتی گاهی هم نمیفهمن اما بازم فقط کپی برداری میکنن بعد کلاس نهار میخوری دوباره تا شب درسو درسو درس .درسایی که اصلا برات اهمیتی ندارن درسایی که خوندن یا نخوندنشون فرقی نداره. خداجون این ترم داره پوست از کلم کنده میشه .اخه یکی نیست بمن بگه اخه دختر مگه مریضی که هر استادی تا میگه پروژه دست بلند میکنی بیشتر از همه دلم واسه این میسوزه که این همه پروژه تحویل بده اما اخر ترم که شد هیچی به هیچی میشه اون استاد فراموش میکنه که زحمتی کشیدی.الان تازه پروژه استاد سجادیو اکی کردم فردا ارائه بدم.شنبه پروژه دارم که هنوز هیچ کاریشو نکردم.خدا بزرگه.

خدا بزرگه چه واژه اشناییه هر وقت به مشکلی بر خوردم همیشه همینو گفتم والحقم که همیشه کمک و یارم بوده و هیچ وقت دست تنهام نذاشته ولی من چرا انقدر بدم چرا فقط وقتی به مشکلی بر میخورم دست به دامنش میشم خداجون تو خیلی خوبی خیلی دوست دارم خیلیییییییییییییییییییییی.

الان ساعت1.17دقیق بامداد روز پنج شنبه است ومن خیلی حرفا رو دلم سنگینی میکنه وقتی اومدم تا تو روزها بنویسم قصد نوشتن چیزایی دیگه داشتم ولی تموم این چیزایی که نوشتم ییهو به ذهنم اومد منم نوشتم.دیگه برم لالا.خداجون دوست دارم

لینک به دیدگاه

امروز پروژه استاد سجادیو ارائه دادم همه بچه ها راضی بودن منم خدایی براشون مایه گذاشتم استاد گفت خیلی خوب ارائه دادی با خودم گفتم خدارو شکر بچه ها و استاد راضی بودن بعدم اومدم خونه هنار کهخوردم چقد به جون سمانه بیچاره غر زدم بعد خودم پشیمون شدم.

همش اظطراب پروژه شنبه رو داشتم میخواستم این اخر هفته ای برم خونه اما گفتم نه بذار پنج شنبه جمعه رو وقتمو صرف اکی کردن پروژه کنم خدارو شکر الان پاورپوئینتشو اکی کردم فقط مونده واسه خودم پرینتش بگیرم و خلاصصصصصصصصصصصصصص.

لینک به دیدگاه

همین امشب از غصه ها میمیرم

انتقام خودمو از دوتامون میگیرم

دیگه از دست تو هم کاری بر نمیاد

باید اروم بگیرم

مث نور یه شهاب کوچیک

رد میشم از تو چشات

باز دوباره میفتم از چشات

بی صدا میمیرم

به خوابت نمیام

پابوست نمیشم

تو شبای سیاه

فانوست نمیشم

دیگه از دست تو هم کاری بر نمیاد

باید اروم بگیرم

لینک به دیدگاه

نبودی نبودم تو هستی که هستم

 

به تو تکیه میدم تو رو میپرستم

 

به تو تکیه میدم که عاشقترینی

که دلواپس لحظه های زمینی

من از تو نگفتم شنیده گرفتی

به یادت نبودم ندیده گرفتی

میخوام مثل اینه پیش روت بشینم

تو رو با تمام وجودم ببینم

بذار روح من با نگات زیرو رو شه

بذار پیرهنه اسمونو بپوشه

همه دلخوشیهام گذشتو تو موندی

تو بیراهه هامو به مقصد رسوندی

امیدم بجز تو شده نا امیدی

 

همیشه تو اخر به دادم رسیدی

لینک به دیدگاه

سلام

امروز روز عید قربان بودم.هی روزگارررررررررررررررر.هر چی خواستم خودمو سرگرم کنم نشد دوست نداشتم بنویسم اما دلم گفت بنویس تا اروم بشی بعد پاکش کن.

امروز یدفه یاد عید قربون پارسال افتادم یدفه اه از نهادم بلند شد.واقعا برای خودم متاسفممممممممممممممم

چی میشد روزگار به عقب بر میگشت.بسههههههههههههه دیگه بی خیال.

و امااااااااااااا امسال من رنگو بویی دیگه داشت امسال روز یکشنبه(شب عیدو)نیت کردم روزه بگیرم و خدا کمک کردو گرفتم.رفتم یونی ارایش نکرده بودم مقنعه هم جلو بود دوستام میگفتن چه تغییر کردی وراضیه هم هی میگفت خیلی اینجوری بهتره خلاصه دانشگا مراسم دعای عرفه داشت منو راضیو ارزو تو بوفه بودیم سحر اومد دنبالمون که بریم مراسم اولش نرفتیم بعد صدای روضه خون به گوشم که خورد حالو هوام عوض شد دل پر کشید که برم بشینم با خدا درد دل کنم به راضی گفتم میای گفت نه منم رفتم تو مراسم تا نشستم دلم گرفتو شروع کردم به گریه با خدا دردل کردم گفتم که منو ببخشه من بنده ی بدیم حس کردم خدا صدامو میشنوه از بالا داره نگام میکنه اروم که شدم رفتم پیش بچه ها بعدم رفتم دوباره پروزه ارائه دادمو بعدم راهی خونه شدیم جاده بارونی بود به قسمتی رسیدیم که جاده تاریکو مه الود بود چقد دلم میخواست پنجررو بکشم پایین دستمو از شیشیه ببرم بیرون ولی نکردم.خداجون منو ببخش خیلی دوست دارم

لینک به دیدگاه

نذار امشبم با یه بغض سر بشه

بزن زیر گریه چشات تر بشه

بذار چشماتو خیلی اروم رو هم

بزن زیر گریه سبک شی یکم

یه امشب غرورو بذارش کنار

اگه ابری هستی با لذت ببار

غرورت نذار دیگه خستت کنه

اگه نیست باید دلشکستت کنه

نمیتونی پنهون کنی داغونی

نمیتونی یادش نباشی به این اسونی

لینک به دیدگاه

به اغوش تو محتاجم

برای حس ارامش

برای زندگی با تو

پر از شوقم پر از خواهش

به دستای تو محتاجم

برای لمس خوشبختی

واسه تسکین قلبی که

براش عادت شده سختی

به چشمای تو محتاجم

واسه تعبیر این رویا

که بازم میشه عاشق شد

تو این بی رحمی دنیا

به لبخند تو محتاجم

که تنها دلخوشیم باشه

بذار دنیای بی روحم

به لبخند تو زیبا شه

به تو محتاجمو باید

پناه هق هقم باشی

همیشه ارزوم بوده

که روزی عاشقم باشی

لینک به دیدگاه

سلام

از دست خودم کلافه ام :sigh:

از دست استادا کلافه ام:vahidrk:

از دست همکلاسیای بی عرضه بی زبون کلافه ام:whistles:

ازین طرح ترافیک کلافه ام:4564:

اهههههههههههههههههه :w000:

اعصاب نمونده برام.این ترم دارم میپوکم .یکشنبه امتحان معماری کامپیوتر داریم هر چی به این استاده میگیم شنبرو برامون کلاس نذار کو گوش شنوا.شنبه 11تا2کارگاه نمایش داده 2تا 3.30انتقال داده 3.15تا 5.15الکترونیک صنعتی 4.30تا 7.30کارگاه رسام.اخه این یونی ما داریم:4564:

امتحان معماری دارم کمی ازش خوندم ولی حسش نیست برم بخونم فردا هم که از یونی بیام خسته و کوفته ام یکشنبه تا ساعت 1میتونم بخونم.

ای خدا کمک کن تموم بشه راحت بشم

لینک به دیدگاه

دلم میخواد خیلی چیزا مینوشتم یعنی میشد که اینجا بنویسم اما نمیشه الان رفتم که وبلاگمو باز کنم توش بنویسم اونم گند خورده بش باز نمیشه.ادم بد شانس که میگن منم بد شانسی از سرو پام میریزه.

سر کلاس نمایش داده استاد درس تمومه منم خوشحال جزورو گذاشتم تو کیفم که یدفه گفت خانممممممممممممممممممممممممم.....جلسه اینده پروژه در مورد فلان مطلب بیاره یدفه اه از نهادم بلند شد دوستم گفت نازی واقعا بد شانسی

لینک به دیدگاه

سلام

این سلامم حالو هوای محرم داره حالو هوای عشق حسین .السلام علی الحسین .

امشب شب اول محرمه امشب پثل هر سال خونمونو به عشق حسین تکیه میبندیم من الان خونه نیستم ولی دلم میخواست مثل سالای قبل کمکی میکردم.امروز صبح نیت کردم به مدت 40شب زیارت عاشورا بخونم شب اخرو گرو بردارم تا به مرادم برسم.

خداجون به حرمت امام حسین کمکم کن

لینک به دیدگاه

سلام

سلامی با بغض

امشب شب 5از دهه محرم بود اولین شبی بود که رفتم روضه.:sigh:

چقدر سخته وقتی بغضی تو گلوت باشه ولی مجبور باشی قورتش بدی:sad0:

چقدر سخته اشک توی چشمات جمع بشه ولی نذاری سرازیر بشه رو گونه هات:4564:

چقدر سخته وقتی از چیزی بدت بیاد ولی اونو هی برات تکرار کنن:w000:

چقدر سخته حرفی برای گفتن نداشته باشی ولی یکی بات حرف بزنه و تو مجبور باشی جواب بدی:sigh:

چقدر سخته شخصی جلوت بشینه که خوشت ازش نمیاد ولی مجبوری بش لبخند بزنی:hanghead:

چقدر سخته لحظه ها دیر بگذرن :sigh:

چقدر سخته ثانیه ها برات مثل ساعت بگذزن:whistles:

این همه سختی ها رو من امشب تحمل کردم جلوی خودمو گرفتم داشتم خفه میشدم.

خدایا قسمت میدم به این شبای عزیز اون لحظه ای که دلم شکستو بغض تو گلوم بود ولی گریه نکردم به همین دل شکستنم به همون نوشته سبز یا حسین رو دیوار مراد دل شکسته منم بده

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...