رفتن به مطلب

چرایی به سردی گراییدن روابط دختر و پسر بعد از ازدواج


keyvan64

ارسال های توصیه شده

به نظرم یکی از دلایلش اینه که 2 طرف فکر می کنن که خوب حالا که به هم رسیدن و همیشه هم در دسترس هم هستن و حالا نشد یه وقت دیگه براش زمان می گذارم

 

و دلیل دیگه این که دختر و پسر قبل از ازدواج تمام به جای این که تماما خودشون رو درگیر مسائل عاطفی و عشق و عاشقشون کنن اندکی هم وقت برای شناخت بیشتر هم بگذارن هیچ وقت نه سردی رخ می ده و نه طلاقی

اگر طرفین قبل از ازدواج از هم شناخت کاملی داشته باشن و نسبت به تمام مسائل بحث کرده و به نتیجه رسیده باشن بعده ها کمتر با هم اختلاف نظر پیدا می کنن

معمولا مشکلات بزرگی و بغرنج بعد از ازدواج ناشی از همین بی توجهی به مسائل کوچیک قبل از ازدواج بوده

 

 

 

.

لینک به دیدگاه

با سیلاااااااااام:ws3:

عرض کنم به نظر من اکثر ازدواجا پشتش عشق نیست از روی اجباره.

نکته ی بعد این که بر فرض عاشقه همم باشن با عشق که نمیشه زندگی کرد عشق که واسه ادم نون و اب نمیشه

تو ازدواج عوامل گوناگونی تاثیر دارن یکیش دوست داشتنه

ما نگاهمون هنوز به مقوله ی ازدواج اشتباهه باید بدونیم که ما قراره با ازدواج خودمون رو ارتقا بدیم قراره به یک حسه برتر برسیم قراره معنای محبت رو در جهان هستی درک کنیم میخوایم بدونیم که خالق بودن یعنی چی.

خیلیا رو در اطراف و تو جامعه می بینیم که از روی ناچاری به زندگی سردشون ادامه میدن چرا! مثلا برای این که از حرف دیگران نگرانند یا بچه دار شدن نمیتونن ترکشون کنن

اینا همه بخاطر اون گام اشتباهیه که همون اول برداشتن تصمیم نادرست

اسم هر احساسیم نباید عشق گذاشت اکثرا هوسه یا وابستگیه احمقانه تا عشق!:icon_pf (34):

لینک به دیدگاه

به نظر من ای کاش بحثا تو تالارای مربوط به خودشون انجام بشه. :ws3:

مباحث مربوط به خانواده و روابط خانوادگی و کلاً روابط دختر و پسر و اینا تو تالار خانواده

مذهبیا تو تالار مذهبی.

روانشناسی تو تالار خودش

حقوقیا تو تالار حقوق و ....

این پستم اسپمه و بعداً هم حذف میشه.

 

فقط جهت یادآوری خواستم واسه بار n ام گفته باشم که به خاطر بیننده بیشتر واسه تاپیک، تالار اشتباه رو انتخاب نکنیم. :a030:

لینک به دیدگاه
انسان تنوع طلبه .... شما اگه غذاي مورد علاقه تو هر روز بخوري بعد از يه هفته حالتو بهم ميزنه :w16:

 

کاملا موافقم .

 

یه دوستی دارم که همیشه اینو میگه :

مگه ادمی که تو خونشون تلوزیون داره نباید سینما بره ؟

لینک به دیدگاه
همیشه همین بوده.

معمولا بعد از جلسات مشاوره زن و مرد این رو به مشاور ها میگن.

 

اما بالا رفتن آگاهی همیشه کمک کننده بوده.

شما میتونید توی رابطه تون این چیزا رو درنظر نگیرید.

و مطمئنا این کل ماجرای سردی رابطه نیست.

:icon_gol::icon_gol:

میدونی من منکر آگاهی داشتن نمیشم اما حرفم اینه که کسی که میخواد یه فعالیت ورزشی و یاد بگیره با کتاب خوندن یاد نمیگیره!!!مثلا کسی که همه کتابهای فنون تکواندو خونده باشه تکواندو بلد نیس!بلده؟!؟!

اینم از این قسم مسائله!!!1200 تا کتاب هم بخونی و هر چقد هم آگاهی کسب کنی در خوشبینانه ترین حالت 40-30 % راه و هموار کردی،70 % دیگه توی رابطه خودش و نشون میده و تازه اونجاست که میفهمیم چقدر به دانشمون اکسس داریم و چقدر میتونیم این دانش و به کار بگیریم...معمولا نقشه ارائه دادن واسه زندگی دیگران کار آسونیه واسه همینه که بعد از مشاوره بیشتریا میگن به درد کتابا میخوره...!

لینک به دیدگاه

از استارتر عزیز و سایر دوستان عذرخواهی میکنم که این متن رو اینجا قرار میدم. به نظرم حیف اومد، نخونید.

 

 

عاشق هایت را

مثل کانال تلویزیون عوض می کنی

و با افتخار می گویی

که عشق برایت این چنین است

و من می خندم ...

به برنامه هایی که هیچ کدامشان

به درد نمی خورند!!!

 

لینک به دیدگاه

اعتقاد من اینه که هر چه قدر دو نفر بعد از ازدواج دنبال تحقق آرزوهای مشترک و بزرگتری بشن، شعله ی عشق نه تنها خاموش نمیشه، بلکه فروزان تر و گرمابخش تر میشه.

 

اگه یه دختری فقط تصورش از ازدواج؛ تجسم خودش در لباس عروس و اون شب به ظاهر باشکوه عروسی باشه و فقط هدفش از بعد از ازدواج این باشه که یه مادر خوب برای فرزندانش باشه، اغلب با مشکل مواجه میشه. همسر خوب بودن یا یه پدر یا مادر خوب بودن برای فرزندان، لازم هست اما کافی نیست!

 

اکثر ما غافل از این هستیم که وقتی جفت خودمون رو بعد از مدت ها پیدا کردیم تازه باید خویشتن واقعیمون رو به هستی نشون بدیم. حالا دیگه سرشار از انرژی، توانایی، احساس و عشق هستیم و میتونیم دست به خلق آثار موندگار در جهان بزنیم. میتونیم در کنار همسرمون نویسنده برتری باشیم، یک طراح فوق العاده، یک شاعر سرشناس، یک فعال سیاسی، یک مهندس پرآوازه.

 

شما به زندگی اکثر آدم های موفق نگاه کنید: زن و مرد همدوش و همگام با همدیگه برای تحقق رویاهای یکدیگه قدم برداشتن. با تمام موانع جنگیدن، و اتفاقاً همین پویایی موجب بقای عشق اولیه اونها شده. از ملاصدرای شیرازی گرفته که کتاب اسفار اربعه رو مدیون همسرش میدونه تا باراک اوباما که همه جا همسرش رو عامل موفقیت خودش معرفی میکنه.از این دست مثالها،زیاد وجود داره.

لینک به دیدگاه

از قدیم گفتن ازدواج مدفن عشقه...

 

دلایلی خیلی خیلی زیادیم داره یه سریشو بچه ها ابن جا مطرح کردن...

 

اما یه نکته ای هم هست به نظر من ادما باید همیشه چیز جدیدی برای رو کردن داشته باشن...

و این به نظر من نقطه ضعف نسل ماست...

لینک به دیدگاه

اکثر زن و مردها به خاطر شناختی که از انواع روابط و تغییر شکل حالات و شخصیت افراد ندارن،پس از مدتی به اشتباه تصور میکنن که روابطشون سرد شده!

 

مثلا تا پیش از ازدواج و دوران نامزدی مرد رفتاری مشابه با اکثر عاشق ها از خودش نشون میده،دسته گلهای زیبا میخره و... زن خوشحال از اینکه واااای! چه رمانتیک و... زن هم از جملات زیبای عزیزم و... استفاده میکنه.

بعد از ازدواج هر دو شخصیت همیشگی خودشون را دارن. مرد شخصیت متفاوتی از زن داره و زن این موضوع رو درک نمیکنه. زن درکش از رفتارها بیشتر دیداری هست. اینکه گل و هدیه براش بگیره و اون رو به جاهای زیبا ببره،براش اهمیت زیادی داره. از طرفی مرد،برعکس این هست! مرد رفتاری شنیداری داره. از گفتن جملات و حرفهای زیبا بیشتر لذت میبره. زن شاکی و افسرده از اینکه مردش بهش توجه نمیکنه و همش حرف میزنه! مرد هم ناراحت که عشقش براش لباس و عطر و وسایل زیبا میخره ولی مثل گذشته حرف های زیبا نمیزنه و به حرف هاش توجهی نمیکنه!

 

از طرفی باید به این موضوع خیلی توجه کرد که،در هر دوره و در هر سن و شرایطی شکل رفتارها فرق میکنه. تا زمانی که بچه بودیم،روزهای مادر یا پدر،براشون نقاشی میکشیدیم و یا با پول هامون شاخه گل و هدیه کوچکی میخریدیم تا علاقمون رو نشون بدیم. حالا که بزرگتر شدیم،نوع خریدمون فرق کرده. آیا از علاقمون کم شده؟!

لینک به دیدگاه
از قدیم گفتن ازدواج مدفن عشقه...

 

دلایلی خیلی خیلی زیادیم داره یه سریشو بچه ها ابن جا مطرح کردن...

 

اما یه نکته ای هم هست به نظر من ادما باید همیشه چیز جدیدی برای رو کردن داشته باشن...

و این به نظر من نقطه ضعف نسل ماست...

 

من رمز شعله ور موندن عشق رو 3 چیز می دونم: پویایی، پویایی، پویایی

اگه همیشه زن و مرد به دنبال ایده ها و آرزوهای جدید تر و بزرگتر باشن، به دام تکراری شدن روزگار نمیفتن. وقتی خانمی تنها توی خونه از صبح تا شب فقط کارش گردگیری، نظافت و تهیه شیر خشک باشه و منتظر اومدن همسر خستش، و وقتی مرد، تنها دغدش اخراج نشدن از ادارش، پاس کردن چک معوقه و پیدا کردن شغل سوم برای خودش باشه، هیچ مجالی برای به کارگیری ایده های جدید و بروز استعداد ها برای طرفین باقی نمیمونه.

همه ی ما سرشار از استعدادهای بی نظیر و مخصوص به خودمون هستیم، اما چون فرصتی برای ظهورش فراهم نمیشه، پس زوجین به جای عشق بازی، مدام دنبال ایراد گرفتن از همدیگه هستن.

اونا دیگه می پذیرن که تا زمانیکه زنده هستن وضعشون همین هست و در جا میزنن. البته این مساله به این معنی نیست که وضعیت اقتصادی عامل اصلی هست. خیر. چه بسا خانواده های خیلی مرفه که باز هم اسیر تکرار مکررات هستن. چون خوشی اونها هم جاودانه نیست. بعد از کمی ماه عسل رفتن به خارج از کشور، ویلای شمال و پارتی های شبانه و ... فروکش میکنه. چون دنبال پویایی نیستن.

من روی این مساله پویایی خیلی فکر کردم. به نتیجه جالبی رسیدم. معمولاً زوجینی که از سواد بالاتری برخوردارند( لزوماً مدرک تحصیلی مدنظر من نیست) و دنبال تحقق رویاهای بزرگ، زندگی جذاب تری دارند.

زندگی باید سرشار از هیجان و خلق ایده های جدید باشه. و این جذابیت برخلاف تصور برخی ها، با آرایش کردن و تغییر دکوراسیون منزل به دست نمیاد! باید هر روز حرف های جدید برای گفتن برای همدیگه داشته باشن. و لازمه ی تحقق این مهم اینه که هر روز ، زوجین خودشون رو به روز نگه دارن، مطالعه کنن، و از جهان هستی فاصله نگیرن، نترسن و به دنبال تحقق رویاهای خیلی خیلی خیلی بزرگ باشن.

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...