p mehdi q 6226 ارسال شده در 16 خرداد، 2011 سلام خوبین؟ میخواستم بدونم چقدر احساساتی هستید ؟ من فکر میکنم احساسات رو میشه به دو دسته تقسم کرد - شادی آور - غمگین کننده - یا تقسیماتی که شما نام میبرید وقتی احساسات غمگین کننده شما رو تحت تاثیر قرار میدن چه جوری بر احساسات خودتون مسلط میشین ؟ چی کار میکنین؟ اگه در این زمینه نکات دیگه ای هم به ذهنتون میرسه بگید تا به سوالم اضافه کنم ممنون 14
Mahnaz.D 61917 ارسال شده در 16 خرداد، 2011 احساساتی؟ اووووووووووم یه وقتایی خیلی زیاد...یه وقتایی خیلی کم. خب بستگی به موقعیت داره. از ناراحتی دوستا و آشناهام یه وقتایی خیلی ناراحت می شم یا از خوشحالیشون خوشحال می شم. :girl_blush2: مثلا" یکی از دوستامون پارسال فوت کرد ( روحش شاد) من هروقت یادش میفتم ناخودآگاه گریم کی گیره.:w821: یا یه نفری در حقم یه کاری کرد که من تا عمر دارم مثل سنگ باهاش برخورد می کنم و برام وجود خارجی نداره.:icon_razz: 10
داريوش 2148 ارسال شده در 16 خرداد، 2011 فكر كنم بين احساسات و دوست داشتن رابطي نزديك وجود داشته باشه .بعضي ها احساسات شون موقعي گل مي كنه كه حالت عادي ندارن معمولا از چيزي كمك مي گيرن مثال مواد مخدر يا الكل و زماني كه نباشه احساسات فروكش مي كنه.برام بيشتر حسادت يا حس منفي ديگران احساساتمو غمگين ميكنه 4
p mehdi q 6226 مالک ارسال شده در 16 خرداد، 2011 کسی نظری نداره؟ آبجی جان اینجور تاپیکا فقط وقتی یکی مبتلا بهش باشه میاد نظر بده اما من خوشبینم ... یکم صبر کنی . نظرها میاد 3
Atre Baroon 19624 ارسال شده در 16 خرداد، 2011 من بعضی وقتا خیلی احساساتی میشم و زود ذوق میکنم و خونواده بهم میگن بچه شدم ولی بعضی وقتا چشمه احساساتم خشک میشه و اصن هیچی حسی پیدا نمیکنم و بازم خونواده بهم میگن مثِ سنگم و قلب ندارم ولی از نظر خودم من خیلی احساساتیم ولی به رو نمیارم و اصن نمیتونم پیش کسی گریه کنم حالا در مورد هرچی که میخواد باشه ولی با اینحال خیلی حساسم یکی کوچیکترین چیزی که بگه بخصوص بابام سریع اشکام میریزه کلا خودمم نمیدونم چجوریم 6
pari daryayi 22938 ارسال شده در 16 خرداد، 2011 من کل سرشتم احساساته اما موقع تصمیم گیری خیلی سعی می کنم کنترلش کنم البته یه جاهایی از دستم در می ره خوب ولی واسه بقیه خیلی خوب کنترل می کنم 8
کتایون 15176 ارسال شده در 16 خرداد، 2011 من به طرز عجیبی احساساتی ام...24 ساعته ناراحت این و اونم و خدا نکنه که یکی برام درد و دل کنه اون وقته که تا چند روز فکر م درگیرشه... توی مسائل شخصیه خودمم به همین خاطر در اکثر مواقع نمی تونم تصمیم درست رو بگیرم... 6
الهام. 8079 ارسال شده در 16 خرداد، 2011 من...نميدونم والا! از يه طرف خيلي شديد احساساتيم...سر چيزاي ساده ناخودآگاه اشكام سرازير ميشه! از يه طرفم يه جاهايي هركار مي كنم هيچ حسي ندارم! احساسات ديگران البته خيلي روم تاثير داره... 8
سـارا 20071 ارسال شده در 16 خرداد، 2011 من خیلی احساساتیم :icon_pf (34): گاهی یه اتفاق کوچیک می تونه روزمو خراب کنه.دقیقا با این احساساتم از کاه کوه میسازم. یه چیزی که ممکنه اونقدرا هم ناراحت کننده نباشه، به شدت منو تحت تاثیر قرار می ده و ناراحتم میکنه....:icon_pf (34): 8
سارا-افشار 36437 ارسال شده در 16 خرداد، 2011 داداش مهدی این تاپیکای نظرسنجیت منو کشته:persiana__hahaha: 3
p mehdi q 6226 مالک ارسال شده در 16 خرداد، 2011 داداش مهدی این تاپیکای نظرسنجیت منو کشته:persiana__hahaha: اولا که رای شما در نظر سنجی باطله شما با این رای قصد فریب افکار عمومی را داشتید 1
*mini* 37778 ارسال شده در 16 خرداد، 2011 من احساساتیم...اونم خیلی....اما ظاهرم خیلی مغرور و از خود راضی نشون میده.....به عبارتی از بیرون خیلی سختم...اما از درون خیلی نرمم...خیلی.. وقتی از کسی عصبانی باشم اونم از ته دل...نمیخوام سر به تنش باشه و به شدت ازش متنفر میشم... نا گفته نماند...اگه کسی از دستم ناراحت باشه تا از دلش در نیارم ولش نمیکنم....همچین دز گیر دادنم خیلی بالاست 5
p mehdi q 6226 مالک ارسال شده در 16 خرداد، 2011 ای بد نیستیم ...شما خوبید ؟ بچا چه خبر ... ؟ ... ممنون . ای خدا رو شکر منم خوبم بچه های پایین خوبن . سلام می رسونن . بچه های بالا هم که دستمون بهشون نمیرسه . خبری نداریم
p mehdi q 6226 مالک ارسال شده در 16 خرداد، 2011 من تو سوالام یه بخشی رو قرمز کردم چرا هیچ کس به اون جواب نمی ده 1
bpcom 10070 ارسال شده در 16 خرداد، 2011 من که زیاد درگیر احساسات نیستم منطقی بودن رو ترجیح میدم و خودمم عادت دادم همیشه منطقم بالاتر از احساساتم قرار بگیره 5
سیندخت 18786 ارسال شده در 16 خرداد، 2011 منم احساساتی تقریبا، شاید، گاهی !! یعنی حواسم به خودم نباشه اون قسمت احساساتی بودن می چربه. ولی چون اکثر اوقات حواسم به خودم هست سعی می کنم منطقی رفتار کنم جواب اون خط قرمزه هم این که به این جور احساسا کافیه میدون بدی بدبختت می کنن. مثلا وختی شدیدا ناراحتی کافیه بیای یه آهنگ ناراحت کننده هم بذاری. خوب معلومه داغون تر می شی. من معمولا اگه واقعا بخوام از این حالت درآم خودمو سرگرم و مشغول یه کاری می کنم تا ذهنم دیگه نتونه رو اون موضوع متمرکز شه. 5
hossein2439 45 ارسال شده در 17 خرداد، 2011 من تقریبا تا 22 سالگی فوقالعاده احساساتی بودم ولی دو،سه سالی میشه دیگه اینجوری نیستم و منطقی تر تصمیم میگیرم و حداقل در مورد خودم خوندن کتابای فلسفی و هم کلام شدن با آدمای پخته نقش زیادی داشت 5
mina_srk 1982 ارسال شده در 17 خرداد، 2011 من گزینه ی 2 رو انتخاب کردم،احساساتی هستم،تا اونجا که میتونم خودمو کنترل میکنم اما وقتی از یه چیزی ناراحت بشم آروم طوری که کسی نفهمه گریه میکنم،یعنی یه جا که تنها باشم ! 3
ارسال های توصیه شده