رفتن به مطلب

نظر دیگران چقدر برای شما مهمه ؟  

20 کاربر تاکنون رای داده است

  1. 1. نظر دیگران چقدر برای شما مهمه ؟



ارسال های توصیه شده

مدت مدیدیه این سوال ذهن من رو مشغول کرده که نظر مردم چقدر باید در زندگیمون حائز اهمیت و تأثیرگذار باشه ؟ و یا این مردم کی هستن و چرا باید به خودشون اجازه بدن که بتونن در زندگی شخصی دیگران نظر بدن در حالی که شرایط اون خانواده یا شخص رو نمی تونن درک کنن؟

و اما این که چه چیزی باعث می شه تا اجازه بدیم مردم در زندگی شخصی و ... امون دخالت کنن ؟ تقصیر از خود ماست ؟

و البته چرا برای این مردم محدودیتی قائل نمی شیم که به خودشون اجازه می دن از مسئله ازدواج و طلاق گرفته تا لباس پوشیدن و غذا خوردن و صحبت کردن و ....... و حتی نفس کشیدن اظهار نظر کنن

حال اگر فردی در زندگی مشترک و یا انتخاب شغل ، رشته تحصیلی و یا ..... موفق نبود باید به خاطر فکر مردم بسوزه و بسازه ؟ آیا این مردم بعده ها می تونن جواب حسرت روزایی که به خاطر دیگران از دست رفته و یا آسیب های روانی که به اون فرد وارد شده رو بدن ؟

درسته که بین مردم زندگی می کنیم اما آیا باید برای مردم هم زندگی کنیم ؟به شخصه خانواده های بسیاری رو هم دیدم که با همین یه جمله چه بدبختی هایی که به سرشون نیومده در حالی که اگر نظر مردم رو در نظر نمی گرفتن و به راه عقل و منطق خودشون می رفتن شاید هزاران بار موفق تر می شدن و با دخالت دیگران در زندگیشون فرصت زندگی کردن رو از خودشون گرفتن و فقط زندمانی می کنن .....

و حال نظر شما در این مورد چیه ؟ مسائل عنوان شده رو تأیید می کنید و یا تکذیب ؟

اگر تأیید می کنید برای از بین بردن این افکار پوسیده چه راه حلی رو پیشنهاد می کنید ؟

 

 

.

لینک به دیدگاه

بیا وقتی برای عشق هورا می کشد احساس

به روی اجتماع بغض حسرت گاز اشک آور بیندازیم

بیا با خود بیندیشیم

اگر یک روز تمام جاده های عشق را بستند

اگر یک سال چندین فصل برف بی کسی بارید

اگر یک روز نرگس در کنار چشمه غیبش زد

اگر یک شب شقایق مرد

تکلیف دل ما چیست؟

و من احساس سرخی می کنم چندیست

و من از چند شبنم پیشتر خواب نزول عشق را دیدم

چرا بعضی برای عشق دلهاشان نمی لرزد

چرا بعضی نمیدانند که این دنیا به تار موی یک عاشق نمی ارزد

چرا بعضی تمام فکرشان ذکر است

و در آن ذکر هم یاد خدا خالیست

وگویی میوه ی اخلاصشان کال است

چرا شغل شریف و رایج این عصر رجالیست

چرا در اقتصاد راکد احساس این مکاره بازاران صداقت نیز دلالیست

کاش میشد لحظه ای پرواز کرد

حرفهای تازه را آغاز کرد

کاش میشد خالی از تشویش بود

برگ سبزی توفه ی درویش بود

کاش تا دل می گرفتو می شکست

عشق می آمد کنارش می نشست

کاش با هر دل دلی پیوند داشت

هر نگاهی یک سبد لبخند داشت

کاش که این لبخند ها پایان نداشت

سفره ها تشویش آب و نان نداشت

کاش می شد ناز را دزدیدو برد

بوسه را با غنچه هایش چیدو برد

کاش دیواری میان ما نبود

بلکه میشد آن طرف تر را سرود

کاش من هم یک قناری میشدم

در تب آواز جاری میشدم

بال در بال کبوتر میزدم

آن طرفتر ها کمی سر میزدم

با پرستو ها غزل خوان میشدم

پشت هر آواز پنهان میشدم

کاش هم رنگ تبسم می شدم

در میان خنده ها گم می شدم

آی مردم من غریبستانیم

امتداد لحظه ای بارانیم

شهر من آن سو تر از پرواز هاست

در حریم آبی افسانه هاست

شهر من بوی تغزل می دهد

هر که می آید به او گل میدهد

دشت های سبز وسعت های ناب

نسترن نسرین شقایق آفتاب

باز این اطراف حالم را گرفت

لحظه ی پرواز بالم را گرفت

می روم آن سو تورا پیدا کنم

در دل آینه جایی وا کنم

 

لینک به دیدگاه

بعضی وقت ها مشکل اصلی از خودمونه!

فرق انتقاد و تیکه انداختن رو نمی فهمیم.

ایضا بقیه.

 

اصلا چرا ما اینجوری هستیم؟ خود شما تا حالا چقدر تو زندگی شخصی بقیه دخالت کردی؟

 

مشکل اصلی ما اینه که افعالمون مال بقیه اس.

تا خودمون رو اصلاح نشیم ، هیچ اتفاقی نمی افته.

لینک به دیدگاه

با اینکه اهمیت دادن به حرف مردم زندگیه ادم داغون میکنه کاملا موافقم ....ولی به بعضی ازین حرفا هم نمیشه اهمیت نداد...ما داریم بین همین مردم زندگی میکنیم تازه خیلیاشونم فامیل و اشناو پدر مادر و اعضای خانواده ما هستن.....هر چقدرم آدم خودداری باشی و اهل دهن بینی نباشی از حرفای بعضیاشون تاثیر میگیری....به نظرم اگه قرار به اصلاح چیزی هستش باید اینکه دائم در مورد زندگیه همدیگه نظر میدیم و قضاوت میکنیم اصلاح بشه....

لینک به دیدگاه

مردم بیشتر وقتها خیلی حرف میزنند باید یه گوش آدم در باشه یکیش دروازه از این گوش بشنوی از اون یکی بفرسیش بیرون تا بتونی سالم زندگی کنید......

نباید خودمونم در مورد زندگی مردم قضاوت کنیم تا مردمم در مورد ما قضاوت نکنند ولی بعضی ها دخالت جزو زندگیشونه پس بهتره نبینیمشون تا کمتر آسیب ببینیم

لینک به دیدگاه

اصلا به حرف مردم اهمیتی نمیدم همیشه هستند کسایی که حرف مفت بزنن و آتیش بیار معرکه باشن اصلا به حرفاشون اهمیت نمیدم ولی اگر از کسی نظر بپرسم سعی میکنم احترام بذارم

لینک به دیدگاه

مدت مدیدیه این سوال ذهن من رو مشغول کرده که نظر مردم چقدر باید در زندگیمون حائز اهمیت و تأثیرگذار باشه ؟ و یا این مردم کی هستن و چرا باید به خودشون اجازه بدن که بتونن در زندگی شخصی دیگران نظر بدن در حالی که شرایط اون خانواده یا شخص رو نمی تونن درک کنن؟

و اما این که چه چیزی باعث می شه تا اجازه بدیم مردم در زندگی شخصی و ... امون دخالت کنن ؟ تقصیر از خود ماست ؟

و البته چرا برای این مردم محدودیتی قائل نمی شیم که به خودشون اجازه می دن از مسئله ازدواج و طلاق گرفته تا لباس پوشیدن و غذا خوردن و صحبت کردن و ....... و حتی نفس کشیدن اظهار نظر کنن

حال اگر فردی در زندگی مشترک و یا انتخاب شغل ، رشته تحصیلی و یا ..... موفق نبود باید به خاطر فکر مردم بسوزه و بسازه ؟ آیا این مردم بعده ها می تونن جواب حسرت روزایی که به خاطر دیگران از دست رفته و یا آسیب های روانی که به اون فرد وارد شده رو بدن ؟

درسته که بین مردم زندگی می کنیم اما آیا باید برای مردم هم زندگی کنیم ؟به شخصه خانواده های بسیاری رو هم دیدم که با همین یه جمله چه بدبختی هایی که به سرشون نیومده در حالی که اگر نظر مردم رو در نظر نمی گرفتن و به راه عقل و منطق خودشون می رفتن شاید هزاران بار موفق تر می شدن و با دخالت دیگران در زندگیشون فرصت زندگی کردن رو از خودشون گرفتن و فقط زندمانی می کنن .....

و حال نظر شما در این مورد چیه ؟ مسائل عنوان شده رو تأیید می کنید و یا تکذیب ؟

اگر تأیید می کنید برای از بین بردن این افکار پوسیده چه راه حلی رو پیشنهاد می کنید ؟

 

 

.

 

این ها همش شعاره.

وگرنه معتقد هستم 95 درصد کارهایی که انسان انجام میده فقط به خاطر دیگران هست.

یعنی دید دیگران هست که زندگی را معنی میده.

از لباس پوشیدن گرفته تا اخرش

لینک به دیدگاه

یه زمانی خیلی اهمیت می دادم....هر روز هم اعصابم خورد بود.

اما الان بی خیال شدم و مهم نیست کی داره چی می گه.

منم حوصله ندارم در مورد کسی قضاوت کنم.

از فضولی مردم هم خیلی بدم میاد. شاید یه نفر خیلی چیزا بپرسه و جواب بدم اما هیچ وقت به خودم اجازه ی همچین کاری رو نمی دم. میگم اگه دوست داشته باشه خودش می گه دیگه :ws37:

لینک به دیدگاه

توی شهرهای بزرگ به خاطر کثرت جمعیت و مشغله بالای مردم این موضوع خیلی کم رنگ تره. و روز به روز هم داره اهمیت خودشو از دست میده. مثلا تو تهران به جز پایین شهر همسایه ها از هم خبر ندارن. چه برسه به اینکه بخوان راجع به همدیگه نظر بدن یا قضاوت کنن. پس عملا موضوع تا حد زیادی اهمیت خودشو از دست میده. ولی برای شخص من مهم نیست مردم در موردم چی فکر میکنن.

لینک به دیدگاه

متاسفانه نظر مردم در مورد مسائل شخصی هر فردی معمولا با دید منفی هست البته اگه از آدم تعریف بشه باعث دلگرمی می شه! اما حرفای ناخوشایند و دخالت ها شون پررنگ تره!

 

شاید یه راهش این باشه که به هر کسی اجازه ندیم زود با ما صمیمی بشه و حریم ها حفظ بشه!

چه دلیلی داره همسایه ها با هم مثل برادر و خواهر باشن؟!

روابط رو نباید چشم بسته توسعه داد!

لینک به دیدگاه

شرمنده از دوستان بابت این که نتونستم تاپیک رو به خوبی هدایت کنم

متاسفانه به دلیل بلایای آسمانی که بر سرم نازل شد چند روزی رو نبودم

 

___________________________

 

و اما با توجه به نظر سنجی و نظرات دوستان عده کثیری نظر داشتن که حرف مردم براشون ارزش نداره و افراد بسیار معدودی هم این نظر رو داشتن که نظر دیگران براشون مهمه

 

اما مثالی می زنم :

یکی از دوستان من توی خانواده اش بسیار مشکل داره ، خانواده پدری و مادریش هم بسیار افراد سرشناس و معتمدی هستن و از سوی دیگه پدر خانواده هم وجه اجتماعی خیلی خوبی داره

در حالی که در زندگی شخصیشون بسیـــــــــار مشکل دارن

طوری که دختر 20 ساله کارش به مشاور و ..... کشیده و مادر و پدر هیچ کدوم حرف هم رو متوجه نمی شن و به نوعی به هیچ عنوان تفاهم ندارن اما به خاطر حرف مردم بیش از 25 ساله که دارن با هم زندگی می کنن

وقتی حرف طلاق می شه تنها یک کلمه تمام بحث ها رو خاتمه می ده : فکر طلاق رو از سرت بیرون کن مردم چی می گن ؟

 

یا دوست دیگه ای دارم که پدر و مادرش هر دو پزشک هستن اما خودش علاقه عجیبی به ادبیات داره اما زمان انتخاب رشته خانواده اش پا در یک کفش کردن که فقط پزشکی باید بزنی در حالی که من می دونستم اون دختر حتی از آمپول هم می ترسه و با دیدن خون غش می کنه

اما پدر و مادرش گفتن : ما هر دو پزشک هستیم بعد تو می خوای بشینی درس شعر گفتن بخونی ؟ اون وقت مردم چی می گن ؟

 

و یا یکی از بچه های دیگه که علاقه عجیبی به حجاب داره در حالی که توی خانواده ای کاملا آزاد بزرگ شده و هر بار که این می خواد بره مهمونی و جشن خانوادگی کلی با مادرش جر و بحث می کنن که بی حجاب باید بیای ؟ این جوری بیای همه فکر می کنن امل و عقب مونده ای ؟ ندیدی پشت سرت چی می گن ؟

 

و یا هزاران مثال دیگه که مطمئنا خودتون هم مصداقش رو اطرافتون دیدین

خب گاهی افراد در این شرایط به قولی پی همه جوره حرف مردم رو به تنشون می مالن و راه زندگی شون رو اون جور که باید انتخاب می کنن

اما گاهی افراد توان مبارزه با اطرافیان رو در خودشون نمی بینن و می سوزن و می سازن تا مردم پشت سرشون چیزی نگن و یا آبروشون ریخته نشه

 

از نظر من مردم رو هر کاری که بکنی یه حرفی دارن که پشت سرت بزنن

پس بهتره حالا که 1 بار بیشتر فرصت زندگی نداری به راه خودت بری

 

امیدوارم که منظورم واضح بیان شده باشه .....

 

 

 

 

.

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...