رفتن به مطلب

مشاهیر ملی تورک دیل دانیشانلار


ارسال های توصیه شده

گونوز خیر منیم گوزل دوسلاریم

بو تاپیکده چالیشاجاخ اوز آزربایجانیمیزین بویوه آداملارینی تانیدیراخ

بیزینن بیراولوز

:icon_gol:

لینک به دیدگاه

زندگینامه پروفسور محسن هشترودی

 

f25c60e94aa2ae109fe8f2ad79d0c771.jpg

 

 

مقدمه

 

شرح حال بزرگ مردی که نگاه تیز بین او فراسوی هر پرده مات و کدری را در می‌یافت و وقتی به دنیا می‌نگریست به قدری آن را خوب می‌شناخت که درک نوع نگاه او به دنیا به بررسی بسیار نیاز دارد. در سال هزار و دویست و هشتاد و شش خورشیدی در شهر تبریز در خانواده‌ای فرهیخته کودکی به دنیا آمد که او را محسن نام نهادند، پدرش همچون اکثر آذریها مردی بود کوشا و با همت که چهارده سال در نجف اشرف تحصیل کرده بود. یک روحانی وارسته و پرهیزگار که چون از نجف به تبریز برگشت اشراف و اعیان شهر برای او هدیه‌های بسیار فرستادند و او که انسانی وارسته بود تمام هدیه‌ها را پس فرستاد حتی هدیه صولت السلطنه را. و با این شیوه به آنان فهماند که وابستگی به یک طبقه و دلسوزی برای طبقه دیگر باهم منافات دارد، این بود که در کنار ستارخان سردار ملی به مبارزه پرداخت و در دور اول و دوم به نمایندگی مردم تبریز به مجلس شورا رفت. او مرد پارسا و سخت کوشی بود که از مال دنیا چیزی نیندوخت و همواره سعی می‌کرد چهار فرزند پسرش را پارسا و سخت کوش و دانش دوست بار آورد و در این امر نیز موفق شد به گونه‌ای که هر چهار فرزندش به نحوی در زمینه کاری خود موفق بودند.

تحصیلات

 

چهل روز که از حضور محسن در خانواده آنان گذشت خانواده هشترودی به تهران نقل مکان کرد. محسن هشترودی تحصیلات ابتدایی خود را در مدارس سیروس و اقدسیه گذراند. وی مرد بسیار سخت کوشی بود و از کلاس هفتم بدون معلم به فراگیری زبان فرانسه همت گماشت و در آن خصوص چنان پیشرفت کرد که خیلی زود شروع به خواندن کتابهای فرانسوی نمود. محسن از کلاس هشتم به مدرسه دارالفنون رفت و چون سطح مدرسه دارالفنون از بقیه مدارس بالاتر بود، بطور معمول هر دانش آموز تازه واردی را در کلاسهای مختلف می‌سنجیدند. به همین دلیل معلم هندسه از او خواست قضیه‌ای را ثابت کند آن روز هیچ کس نمی‌دانست که روزی همین دانش آموز یکی از ریاضیدانهای بزرگ دنیا خواهد شد.

 

محسن در آنروز معلم هندسه را مات و مبهوت نمود و معلم در شگفت شد که او چگونه این قضیه را بدون استفاده از راههای مطرح شده در کتاب ثابت نموده است؟ از او پرسید این راه را از کجا آموخته ای؟ و دور ازذهن نبود که محسن هشترودی با این همه کلنجار رفتن با کتابها این راه را خودش ابداع کرده باشد. دیری نپایید که از پرتو آوازه نام او در مدرسه نام دیگر شاگردان برجسته مدرسه کم رنگ شد و محسن هشترودی کانون توجه معلمان و شاگردان مدرسه شد. پروفسور هشترودی دوران دبیرستان را که به پایان رساند. تحصیل در رشته پزشکی را آغاز نمود، پس از مدتی تحصیل در این رشته آن را رها کرد و به فرانسه رفت تا در

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
تحصیل نماید، اما این رشته نیز با ذوق او موافق نبود. این بود که به تهران برگشت و در دارلمعلمین عالی به تحصیل در رشته ریاضی مشغول شد.

 

ریاضی با روح ذوق پروفسور هشترودی موافق بود و او باعشق تمام به تحصیل پرداخت. پس ازدریافت درجه لیسانس به فرانسه رفت و در دانشکده علوم پاریس مشغول به تحصیل در رشته ریاضی شد و سپس به دانشگاه سوربن رفت و در آن دانشگاه تحصیلات خود را در دوره دکتری ریاضی به پایان رساند. پروفسور هشترودی در سال هزار و سیصد و پانزده خورشیدی در سن بیست و نه سالگی به ایران بازگشت و با سمت دانشیاری در دانشکده علوم و دانشسرای عالی مشغول به تدریس شد و پس از پنج سال به درجه استادی رسید.

دکتر هشترودی و اطرافیان

 

وی نیز چون همه انسانها از محیط و افراد پیرامون خود تأثیر پذیرفته بود، اما چند فرد به گفته خود او بیش از همه بر وی تأثیر گذاشتند. در درجه اول برادر بزرگترش محمد ضیا هشترودی که دکتر هشترودی بنیان تعلیم خود را از او می‌دانست. محمد ضیا مردی خود ساخته بود تا کلاس یازده در دارالفنون خواند و چون معلومات او بیش از حد کلاس و گاهی بیش از سواد معلمان بود مرتب بر معلمان خرده می‌گرفت. سرانجام او را از مدرسه اخراج کردند، وی در شهرهای مختلف به معلمی پرداخت و تا پایان عمر معلم بود. زبان فرانسه را بسیار خوب فرا گرفته بود به گونه‌ای که فرانسویان تحصیل کرده را شگفت زده می‌کرد. زبان عربی را نیز خوب می‌دانست و مطبوعات عربی و ادبیات آن زمان را مطالعه می‌کرد، ریاضیات را در حد عالی می‌دانست و این همه را خود آموخته بود.

 

به ادبیات فارسی عشق می‌ورزید و خط خوبی داشت. شبانه روز مطالعه می‌کرد و این عادت تا پایان عمر با او بود. می‌بینیم که خطوط اصلی سیمای فرهنگی دکتر محسن هشترودی نیزهمین موارد بود. از برادر که بگذریم استادانی که بر دکتر هشترودی تأثیر فراوان گذاشته‌اند غلامحسین رهنما عبدالعظیم قریب دکتر سیاسی والی کارتان فرانسوی بنیانگذار ریاضیات جدید را می‌توان نام برد.

خصوصیات فردی و فعالیتهای غیر ریاضی

 

پروفسور هشترودی نیز همچون پدرش انسانی وارسته بود وارسته و آزاد از بسیاری قید وب ندهای دست و پا گیر ، قید و بندهایی که درصد بسیار زیادی از توان افراد را به خود اختصاص می‌دهد و همین امر یکی از رموز موفقیت او بود. بیشتر پول و وقتش را صرف مطالعه می‌کرد و مطالعه او هیچگاه به یک زمینه خاص محدود نمی‌شد. علاوه بر ریاضی در ادبیات و بسیاری زمینه‌های دیگرنیز مطالعه داشت. هر شبانه روز سه تا چهار ساعت می‌خوابید و بقیه وقتش را صرف مطالعه و کارهای اجتمای و فرهنگی می‌کرد. استاد هشترودی پا به پای تدریس در دانشگاه در سال هزار و سیصد و بیست و یک خورشیدی رئیس فرهنگ تهران ، در سال هزار و سیصد و سی خورشیدی رئیس دانشکده علوم تهران شد.

 

روش خاص پروفسور هشترودی در هنگام کار بر روی یک موضوع توجه عمیق و تمرکز کامل بر روی آن بود او وقتی به یک موضوع خاص می پرداخت تمام ذهن و حواسش را برروی آن متمرکز می کرد به گونه ای که درهنگام کار وقتی او را صدا می‌زدند متوجه نمی‌شد و بعد از چند بار صدا زدن برای چند لحظه‌ای به طرف صدا خیره می‌شد. درست شبیه فردی که از خوابی عمیق برخاسته باشد. از دیگر ویژگیهای او در هنگام کار دست کشیدن از بقیه کارها و اختصاص دادن تمام توان خود به یک کار واحد بود. نقل است از همسر وی رباب هشترودی که وقتی کاری را شروع می‌کرد تا به نتیجه دلخواه دست نیافته بود از خواب و خوراک خبری نبود و گاهی اوقات حتی چند وعده پشت سر هم غذا نمی‌خورد. از دیگر ویژگیهای برجسته وی نگاه تیز بین او بوده است، نگاه وی چنان تیز و متمرکز بود که همگان را به حیرت وا می‌داشت.

 

از دیگر صفات و ویژگیهای پروفسور هشترودی حافظه بسیار قوی او بود، حافظه یک دارایی خدادادی است اما استفاده بهینه از آن به خود شخص بر می‌گردد. پروفسور هشترودی هیچگاه از حافظه‌اش برای مسایل پیش پا افتاده استفاده نمی‌کرد، تنها موضوعاتی را به خاطر می‌سپرد که ارزش به خاطر سپاری را داشته باشند. این ویژگی در اکثر دانشمندان وجود دارد، یعنی توجه به آنچه ارزش توجه کردن داشته باشد و بی‌توجهی نسبت به سایر امور ، از این روست که مرم عادی بعضی وقتها دانشمندان را به حواس پرتی متهم می‌کنند.

 

نظم ویژگی دیگری است که نزد پروفسور جایگاه خاص خودش را داشت به ویژه نظم وی برای حضور در کلاسهای درس. از آنجایی که او به تدریس عشق می‌رزید نظم وی برای حضور در کلاسها چنان بود که هیچگاه دیده نشد که پروفسور دیر به کلاس درس برود و در این امر بی نظمی کند، اما در پایان دادن به کلاس درس قایل به نظم نبود. کلاسهای او گاهی اوقات سه تا چهار ساعت بیش از زمان قانونی طول می‌کشید. وی در ارج گذاشتن به دبیران و آموزگاران نیز چنان بود که این موضوع را می‌توان جزو ویژگیهای او دانست و در همین راستا توجه او به انسان و همه مردم مثال زدنی است او به انسان و استقلال آن مهر می‌ورزید چنان که معتقد بود:

 

اگر قرار باشد سر رشته دانش و فن در دست زورمندانی باشد که آن را ضد انسانها بکار گیرند چه بهتر که تمدنی در کار نباشد و بر همان حالت انسانهای نخستین زندگی کنیم. یک دانشمند هنگامی می‌تواند بر مراد دل خود زندگی کند که استقلال داشته باشد. نازک دلی ، داشتن احساس پاک و لطیف و حساسیت او نسبت به ظلم و ستم از دیگر ویژگیهای او بودند. پروفسور هشترودی چنانچه نشانی از ستم می‌یافت بی درنگ واکنش نشان می‌داد، حتی اگر در کوچه و خیابان مادری کودکش را تنبیه می‌کرد با بانگ و فریاد آن مادر را از این عمل زشت باز می‌داشت. نقل است روزی در حین تدریس پروفسور هشترودی متوجه کفشهای پاره پاره دانشجویی شد و نتوانست به درس دادن ادامه دهد، کلاس را ترک کرد بعد آن دانشجو را خواست و چون از تهیدستی بی حد او خبر دار شد از حقوق خود برای او مستمری در نظر گرفت.

 

پروفسور هشترودی مطرح کننده

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
و کسی که به شوروی سابق کمک کرد زمانی که سفینه یوری گاگارین داشت از مسیر منحرف می‌شد. سفینه با محاسبات پروفسور به مسیر خود باز گشت. این دانشمند بزرگ بیش از صد مدال جهانی دارد. بطور خلاصه می‌توان ویژگیهای پروفسور هشترودی که از عوامل اصلی موفقیت او بودن را چنین فهرست نمود:

 

 

 

  • وارستگی و ساده زیستی که از پدر خود به ارث برده بود.
  • سخت کوشی و تلاش مستمر.
  • توجه به ذوق و استعداد خود در انتخاب رشته تحصیلی.
  • توجه و تمرکز عمیق بر روی موضوع مورد نظرخود و بی توجهی نسبت به موضوعات باز دارنده.
  • حافظه قوی و استفاده بهینه از آن.
  • نظم در کارهایی که می‌پذیرفت.
  • ارج گذاشتن به انسان در کل و توجه خاص به معلمان و جوانان ، نازک دلی و احساسی پاک و لطیف داشتن.

پیشرفت علمی از دیدگاه پروفسور هشترودی

 

پروفسور هشترودی همواره بر این اعتقاد بود که با شکوفا کردن استعدادها و جهت دهی صحیح به آنها می‌توان از لحاظ علمی جایگاه شایسته‌ای در دنیا بدست آورد. او همواره در تلاش بود تا مسئولین را متقاعد کند که پژوهشگاه بزرگی در ایران تأسیس کنند تا تمامی استعدادها در آن گرد آیند و در جهت شکوفا نمودن جامعه تلاش نمایند. امکانات پژوهشی در آن جمع آید، جوانان علاقه‌مند و مستعد در شهرها و روستاها بی هیچ تبعیضی شناسایی شوند و این امکانات را در اختیار آنان بگذارند تا استعدادها به موقع شکوفا شود و پژمرده نگردد. بر سر هر کوچه باید کتابخانه‌ای باشد و فراخور محل کتابهای مقدماتی همه علوم و هنرها را در آن گرد آورند. جوانان را باید به کتابخانه و مراکز فرهنگی کشاند، تنها از این راه است که دانشمندان و هنرمندان بسیاری از جامعه سر بر می‌آورند و ایران جایگاه شایسته و دیرین خود را در دنیای علم بدست خواهد آورد.

 

علاوه بر آنچه بیان شد مشخص است که همواره در کنار یک مرد یا زن موفق انسان دیگری نیز وجود دارد که با ایجاد یک فضای مساعد زمینه را برای پیشرفت دیگری آماده می‌کند. این مسئله به نوع نگاه فرد دوم به جامعه و مردم بر می‌گردد، چه بسا استعدادها و نیروهایی که بخاطر خود خواهی‌ها ممکن است به هدر رود و هیچگاه درخدمت جامعه قرار نگیرد، زیرا توجه به کل جامعه و بکار گیری تمام توان خود برای آیندگان نیازمند از خود گذشتگی و ایثار است. رباب هشترودی همسر پروفسور هشترودی نیز از این امر بر کنار نیست، چون پروفسور هشترودی را با لذت تحمل نمود، نقل است هشترودی در هنگام ازدواج هیچ ثروتی جز کتاب نداشت و زندگی ساده او همینطور ادامه یافت.

 

پس از مدتی حدود شش هزار تومان پول بدست آورد و آن مبلغ را به همسرش داد و به او گفت چون زمان عروسی هیج برایت نخریدم اکنون که گشایشی دست داده برو و انگشتری یا چیز دیگر برای خود تهیه کن. اما همسر فداکار او پول را نگه داشت و با فروختن فرش و یکسری اسباب دیگر خانه‌ای با آن پول خریداری نمود. خانم رباب هشترودی در مورد لذت زندگی با چنین مرد سخت کوشی می‌گوید زن و مرد اگر سلیقه‌شان در یک راستا باشد، برای هم نشینی و هم صحبتی باهم چه رنجها که بر خود هموار خواهند کرد. ادب و دانشی که هشترودی کسب می‌کرد نه تنها جان خود را تازه می‌کرد بلکه به اطرافیان خود نیز گرمی می‌بخشید و پرتو آن دم به دم بر تن آدمی احساس می‌شد. معلومات او در گفتار و کردار او بازتاب داشت، چون لب به سخن می‌گشود چنان لطافت و ظرافتی از آن می‌تراوید که آدمی را بسوی خود می‌کشاند.

مقالات و تألیفات پروفسور

 

حاصل زندگی پر بار پروفسور هشترودی را نمی‌توان به سادگی با معیارهای کمی قیاس کرد، وی طی سالهای استادی خود شاگردان برجسته‌ای تربیت نمود که هر کدام راه او را پیش گرفتند و مایه سر بلندی ملت ایران شدند. آیا تعلیم انسان آن هم انسانهای برجسته و بزرگی که پرتو وجود هر کدام از آنها به تنهایی روشنی بخش قسمت وسیعی ازجامعه است را می توان به آسانی سنجید و با معیارهای موجود ارزیابی کرد؟ حاصل شصت و نه سال زندگی پر ثمر علاوه بر کارهای فرهنگی ، علمی و مدیریتهای فرهنگی مقاله‌ها و کتابهای بسیاری است که مشهورترین آنها به قرار زیر می‌باشد:

 

 

 

  • نظریه اعداد
  • دانش و هنر
  • تمرینهای ریاضیات مقدماتی
  • سایه‌ها
  • سیر اندیشه بشر
  • LES CONNEXION SNORMAL AFFINES ET WEYLIENNES
  • SUR LESS ESPACES DE RIMANN DE WEYL ET DE SCHOUTEN

وداع با دنیا

 

سر انجام پروفسور هشترودی در روز سیزدهم شهریور سال هزار و سیصد و پنجاه و پنج خورشیدی چشمان تیز بین و کنجکاو خود را بر این جهان پر فسون بست و این چنین خلأی دردناک و سنگین در میان جامعه علمی ایجاد شد. او در حالی این جهان را بدرود گفت که همچنان به کار با جوانان عشق می‌ورزید و آرزو می‌کرد ای کاش سنت جاری اجازه می‌داد تا جسدش در دانشگاه دفن شود تا باز خاک نشین قدم جوانان باشد.

لینک به دیدگاه
  • 1 سال بعد...

5iqlnhr80eyy37eeirfl.jpg

 

پروفسور یحیی عدل که وی را «پدر علم نوین جراحی ایران» می‌نامند.

 

در سال ۱۲۷۸ در تبریز متولد شد. پدرش یوسف‏خان مکرم‏الملک مدتی نایب‏الایاله آذربایجان بود. محمدولی فرمانفرمائیان و حبیب نفیسی شوهر خواهران عدل بودند و مصطفی عدل، بنیان گذار دادگستری نوین در ایران، پسرعموی او بود.

 

وی تحصیلات دبستان را در مدرسه حکمت تبریز به پایان برد و تحصیلات دبیرستان را به سبب انتصاب پدر به عنوان حاکم کرمانشاه در این شهر انجام داد. وی مدتی از تحصیل باز ماند تا سرانجام پدرش به هزینه شخصی وی و برادرش را به فرانسه فرستاد. او در پاریس تحصیلات دوره متوسطه را در رشته های فلسفه و ریاضی به پایان رساند و پس از مدتی تحصیل در دانشکده ریاضی، به تشویق عمویش وارد دانشکده پزشکی پاریس شد. پس از پایان در دوره اینترنی دانشکده پزشکی پاریس به مدت دو سال دستیار پروفسور گرگوار و رییس درمانگاه بود. در این مدت وی به رشته جراحی روی آورد. پروفسور عدل چندین سال در رشته جراحی عمومی و اورولوژی مطالعه کرد. او در سال 1317 پایان نامه خود را درباره درمان آدنوپاتی سلی از تصویب گذراند و موفق به دریافت مدال نقره از دانشکده پاریس شد. او پس از موفقیت در کسب درجه لوره آ در سال 1318 خورشیدی و درست یک ماه پیش از شروع جنگ جهانی دوم به ایران بازگشت.

 

پس از بازگشت به ایران او در دانشکده پزشکی استخدام شد و استادی کرسی جراحی عمومی و ریاست بخش جراحی بیمارستان سینا به وی واگذار شد. در آن زمان کمبود جراح در ایران باعث شده بود که وی چندی جراحی در روز انجام دهد.

 

رفت و آمد عدل با مقامات بلند کشور و دربار پهلوی او را تبدیل به شخصیتی سیاسی کرد و باغث شد تا بعد از کناره گیری اسدالله علم به دبیرکلی حزب مردم منصوب شود. او همچنین در سال ۱۳۴۲ به سناتوری مجلس سنای ایران رسید و تا چهار دوره این مقام را حفظ کرد.

دختر او، کاترین عدل که با بهمن حجت کاشانی فرزند سپهبد کاشانی ازدواج کرده بود، به مبارزه مسلحانه با دولت وقت ایران روی آورد و سرانجام در درگیری با پلیس در سوم اردیبهشت 1354 کشته شد. با این همه این واقعه هیچ تاثیری در روابط پروفسور عدل با دربار نداشت و وی تا زمان انقلاب در زمره پزشکان معتمد دربار به شمار می آمد.

 

او مکتبی در ایران پایه گذاری کرد که به مکتب عدل شهرت دارد. شاگردانش قبل از انقلاب مجله‌ای به نام ''مکتب عدل'' منتشر می‌کردند که حاوی آخرین اطلاعات علمی در این رشته بود.

 

بزرگترین هنر مرحوم پروفسور عدل آن بود که ترس جراحان را از عمل جراحی را از میان برد و به آنان دل داد که به جراحی روی آورند و موفق شوند. البته تکنیکهای جدید و پیدایش آنتی بیوتیکها به موفقیتهای جدید در جراحی و شهرت او کمک کرد.

 

پروفسور عدل در سال ۱۳۸۱ درگذشت.

لینک به دیدگاه

پروفسور لطفعلی عسکرزاده، مشهور به لطفی ع. زادهاستاد دانشگاه برکلی در کالیفرنیا و بنیان‌گذار نظریهٔ منطق فازی (Fuzzy Logic) است. در بخش یادکرد منابع اکثر متون فنی مربوط به منطق فازی نام او به صورت «Zadeh» ذکر می‌شود.

225px-Lotfi_A._Zadeh(2004).jpg

 

 

تولد و تحصیل

 

وی در سال ۱۹۲۱ میلادی در شهر باكو در جمهوری آذربایجان متولد شد. پدرش روزنامه نگاری ترک و ایرانی و اهل اردبیل و مادرش اهل روسیه بود. وی تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تهران (دبیرستان البرز) و تحصیلات عالی را در دانشکده فنی دانشگاه تهران انجام داد.

لطفی زاده در امتحانات دانشگاه تهران مقام دوم را کسب نمود در سال ۱۹۴۲ رشته الکترونيک را در این دانشگاه با موفقيت به پايان رساند و در طی جنگ دوم جهانی برای ادامه تحصيلات به دانشگاه فنی ماساچوست (ام.آی.تی) در آمريکا رفت و در سال ۱۹۴۶ بود که درجه کارشناسی ارشد را در مهندسی برق دریافت کرد. در ام.آی.تی و دانشگاه کلمبیا به تحصیل ادامه داد.

پژوهش تخصصی

وی در دانشگاه کلمبیا با تدريس در زمينه «تئوری سيستم‌ها» کارش را آغاز کرد. سپس به تدریس در چند دانشگاه معتبر آمریکا پرداخت. در سال ۱۹۵۹ به برکلی رفت تا به تدريس الکتروتکنيک بپردازد. از سال ۱۹۶۳ ابتدا در رشته الکتروتکنيک و پس از آن در رشته علوم کامپيوتر کرسی استادی گرفت.

 

بازنشستگی

پروفسور لطفی زاده به طور رسمی از سال ۱۹۹۱ بازنشسته شده است، وی مقيم سانفرانسيسکو است و در آنجا به پروفسور «زاده» مشهور است. پروفسور لطفی‌ زاده به هنگام فراغت به سرگرمی محبوبش عکاسی می‌پردازد. او عاشق عکاسی است و تاکنون شخصيت‌های معروفی همچون رؤسای جمهور آمريکا، ترومن و نیکسون، رو به دوربین وی لبخند زده‌اند. سرگرمی ديگر پروفسور لطفی زاده HI FI است. او در اتاق نشیمن خود بيست و هشت بلندگوی حساس تعبيه نموده تا به موسيقی کلاسيک با کيفيت بالا گوش کند.

سوابق و افتخارات

پروفسور لطفی زاده دارای بيست و پنج دکترای افتخاری از دانشگاه‌های معتبر دنياست، بيش از دويست مقاله علمی را به تنهايی در کارنامه علمی خود دارد و در هيأت تحريريه پنجاه مجله علمی دنيا مقام «مشاور» را داراست. وی یکی از پژوهشگرانی است که دارای بیشترین یادکرد (Highly-Cited) در مقالات علمی دنیا می‌باشد. با توجه به نقش منطق فازی در پیشرفت‌های نظری و عملی علم، نام پروفسور زاده در کنار فیلسوفان تاریخ علم ازجمله ارسطو (بنیانگذار منطق صفر و یک) و افلاطون ثبت شده است. او با في زاده ازدواج كرده و دو فرزند از جمله نورم زاده دارد. وی در سال ۲۰۰۹ موفق به اخذ نشان افتخار بنجامین فرانکلین گردید.

لینک به دیدگاه
نه گوزل آد قویموشام:ws3:

نمنه اولسون؟

تورک دیلین خاطیرده گالان آدلار؟:banel_smiley_4:

یوخدا ایستریخ فارسلارا تانیدیراخ دا، فارسی گرک اولارده آده :ws3: اسپم المه بو تاپیکنن ایشیم وار منیم:gnugghender:

لینک به دیدگاه

استاد علی سلیمی

آهنگساز بزرگ شرق

 

استاد علی سلیمی ازآهنگسازان برجسته موسیقی است که یونسکو اورا آهنگساز بزرگ شرق معرفی کرده است . پدرسلیمی سالها قبل ازتولد وی ازروستای مهماندوست اردبیل به باکو رفت.

 

استادعلی سلیمی درسال ۱۳۰۱ درباکو به دنیاآمد. استعدادوی مادر رامجبورکردکه تاری برای وی بخرد و اورا به مکتب موسیقی بفرستد. استاد مقدمات نوازندگی را نزدموسیقیدان نامی اذربایجان"باکیخانوف"آموخت. در دوران حکومت استالین پدرسلیمی به جهت ایرانی بودنش از آذربایجان

اخراج شد و او به همراه خانواده درسال ۱۳۱۷ به اردبیل برگشت. چندی بعدپدر دارفانی را وداع کرد.اولین رخداد هنری استادسلیمی درسال۱۳۳۲ بودکه وی موفق به دریافت مدال طلای یک فستیوال موسیقی گردید.وی درهمان زمان به رهبری ارکسترآذربایجانی رادیو ایران انتخاب شد.

استادسلیمی درسال ۱۳۳۸بایکی ازهمکارانش به نام فاطمه قنادی"وارتوش ماچکالیانس"ازدواج کرد.علی سلیمی برای تشکیل ارکسترآذربایجانی از۲۲نفرهنرمندمانندفاطمه قنادی مصطفی پایان اسماعیل چشم آذر و... استفاده کرد.درسال ۱۳۴۲ارکسترآذربایجانی رادیوایران رامنحل کردند واستاد خانه نشین شد.وی مدت ۱۰سال خانه نشین شداما در این سالها آهنگهای ماندگاری مانند "آیریلیق" رابه دنیای هنروموسیقی عرضه داشت.درسال ۱۳۴۴ رشیدبهبوداف درسفرش به ایران آیریلیق راشنید و بااجازه گرفتن ازاستادسلیمی آن رادرباکو اجراکردواین همکاری باعث

شد تصنیف آیریلیق و استادسلیمی به اوج شهرت برسند.این آهنگ دردنیا به لحاظ اجرا باارکسترفلارمونیک آمریکا و ژاپن و باکو و ... یک آهنگ جهانی گشت . استادعلی سلیمی درسال ۱۳۵۷ راهی تبریزشدوارکستررادیو تلویزیون تبریز را بنانهاد. درسال ۱۳۶۷به وی درجه دکتری افتخاری دادند تندیس استادسلیمی در یونسکو به عنوان آهنگسازبرجسته شرق درمعرض دیدعلاقه مندان است

درسال ۱۳۷۶درسحرگاه دوم اردیبهشت دراثرسکته مغزی درسن ۷۴ سالگی به دیارباقی شتافت. آرامگاهش درگلزارهنرمندان تبریز پذیرای هنردوستان میباشد. از استادعلی سلیم بیش از۱۰۰۰

قطعه موسیقی به یادگارمانده که برخی ازآنها عبارتنداز:

آیریلیق - سیزه سلام گتیرمیشم - حیدربابا - راحله - آغلاما - لاله - یاداسالارسان منی - مارش -

قهرمانلار - ساللانا ساللانا - سلام - وطنیم - سهندیم - گول اردبیل - تبریزیم - لگاتو - کهلیک -

کوراوغلو - سوزلر - اولکه میز - علی دیر - جمهوری اسلامی

روحش شاد و روانش قرین رحمت باد .

 

52_ali_salimi.jpg

لینک به دیدگاه

آی اوغلان، بیز مجبور دیریخ اوزوموزو فارسلارا تانیدیراخ

بیلمیرم نجور منظورمو یتیریم، آما تجربه ثابت الیب کی بوجور ایشلره نیازیمیز یوخدو، مطلب قویاخ کی اوزموز اوزموزو تانیاخ نه اوزموز اوزگلره گورسدخ

من سیزین چیچیزم

لینک به دیدگاه
آی اوغلان، بیز مجبور دیریخ اوزوموزو فارسلارا تانیدیراخ

بیلمیرم نجور منظورمو یتیریم، آما تجربه ثابت الیب کی بوجور ایشلره نیازیمیز یوخدو، مطلب قویاخ کی اوزموز اوزموزو تانیاخ نه اوزموز اوزگلره گورسدخ

من سیزین چیچیزم

 

دوزده متاسفانه بو بویوه آداملارین چخون ازوموزده تانیمیریخ :hanghead:

لینک به دیدگاه

پـروفـسـور مـحـمد تـقـی زهـتـابـی

 

M%C9%99h%C9%99mm%C9%99d_Ta%C4%9F%C4%B1_Zehtab%C4%B1.jpg

پروفسور زهتابی در سال 1302 شمسی در شبستر متولد گردید . خانوادهء وی از جمله روشنفكران شبستری و مشهور به عائله كیریشجی بودند . پروفسور زهـتـابـی در سال 1309 به مدرسه ابتدایی در شبستر راه یافت و در سال 1315 تحصیلات ابتدایی را به پایان رساند . وی برای ادامه تحصیل مجبور به مهاجرت به تبریز گردید و 3 سال را در مدرسه فـیـوضات تـبریـز به تحصیل پرداخت . پس از اتمام دبیرستان در سال 1320 در دانشسرای تربیت معلم تبریز به تحصیل ادامه داد و پس از پایان این دوره در سالهای 22-1323 در مدرسه رشدیه تبریز به تدریس دوره ابتدایی مشغول بود. در همین سالها پروفسور زهتابی با حضور در كلاسهای درس حاجی یوسف شعار به آ موختن زبان عربی همت گماشت . و نیز با حضور در كلاسهای زبان فرانسه كاتولیك های تبریز این زبان را نیز فرا گرفت .

 

ورود به دانشگاه برای این پروفسور عالیقـدر زمانی میسر گردید كه در سال 1325 اولین دانشگاه تبریز به واسطه فرقه دموكرات تاسیس گردید. پروفسور زهـتـابی در رشته ادبیات این دانشگاه مشغول تدریس گردید . اما یك سال بعد با تعطیلی دانشگاه مواجه گردید و علاوه بر مجبوریت در ترك تحصیل ،بواسطه اوضاع آشفته سیاسی آن سالها مجبور به ترك دیار نیز گردید.در سال 1327 عازم شوروی آن روز گردید اما در آنجا نیز از صدمات توده ای ها در امان نماند و با شهادت دروغین آنان به دو سال زندان در سیبری محكوم گردید.در مدت این دو سال پروفسور زهـتـابی به هیـچوجه امكان یادگیری و حتی مطالعه ساده را نیافت و پس از پایان دوران تبعید مجددا به شهر دوشنبه تبعـید گردید.وی با ارائـه توانائیهای علمی خود توانست در سال 1333 شمسی با نظر دولت وقت به بـاكو آمده و در رشته زبان و ادبیات تركی این دانشگاه مشغول به تدریس گردد . برای پرداخت هـزینه این تحصیل ، وی همزمان در دانشگاه شرق شناسی باكو به تدریس زبان عربی نیز مشغول گردید. تالیف و چاپ كتاب برای وی ممنوع بود و پروفسور در این سالها تالیفات خود را با امضاهای مختلف به چاپ می رساند . با نوشتن « زندگی و آ ثار ابونواس» و دفاع از این تز ، توانست پس از چهار سال مدرك دكترا را از دانشگاه باكو دریافت نماید. نهایتا در سال 1350 شمسی پروفسور توانست اجازه عزیمت به عراق را دریافت نموده و به بغداد سفر كند. بلافاصله در دانشگاه بغداد به تدریس زبان فارسی و نیز تدریس تـركی باستان پرداخت و با آسودگی بیشتری به تالیف و چاپ آثار خویش همت گماشت . با توجه به آثار چاپ شده اش دانشگاه بغداد در سال 1355 نشان عالی پروفسوری را به دوكتور زهتابی اعطا نمود.

 

با شروع انقلاب اسلامی در ایران ، پروفسور زهتابی همانند هزاران آواره دیگر با امید فراوان به كشور برگشت . در سال 1358 از وی برای تدریس زبان تركی و عربی در دانشگاه تـبریز دعوت به عمل آمد اما این دعوت یك سال و نیم بیشتر دوام نیاورد و دكتر زهتابی به خانه نشینی مجبور گردید . وی تا سال 1378 تلاشهای بی وقفه اش را در عرصه ادبیات – تاریخ و فرهنگ آذربایجان ادامه داد و نهایتا در تاریخ 12 / 10/1377 در حالیكه به تنهایی در منزل خود واقع در شبستر مشغول نوشتن بود دارفانی را وداع گفت و به آرزوی خود یعنی مرگ در زادگاه خویش نایل آمد.روحش شاد!

 

از آثار چاپ شده این پدر تاریخ آذربایجان میتوان به عنوان های ذیل اشاره نمود :

 

– ماهنامه (اتحاد یولو) بغداد

– پروانه نین سرگذشتی ، بغداد

– باغبان ائل اوغلو ، بغداد

– چریك افسانه سی ، استانبول

– بذ قالاسیندا ، برلین

– بختی یاتمیش ، بغداد

– ارك هفته لییی ، برلین

– هستی نسیم ، بغداد

– جنایات 2500 ساله شاهان ، بغداد

– آیا زبان فارسی به زبان ملل دیگر ایران بر تریت دارد ؟ بغداد

– قواعد الفارسیه ، بغداد

– زبان آذری ادبی معاصر ، تبریز

– معاصر آذری ادبی دیلی ، تبریز

–علم المعانی ،لكسیكولوژی ، تبریز

– قوی اولسون اون ، تبریز

–باغبان ائل اوغلو 2 ، تبریز

– ایران توركلرینین اسكی تاریخی 1 و 2 ، تبریز

– شاهین زنجیرده ، تبریز

– افسانه دی شمشیره دایانمازسا آزادلیق ، كیچیك قارداشیما مكتوب. دو پوئمای به یاد ماندنی از وی .

 

و اگر مجموعه مقالات درج شده اورا هم به این آثار اضافه نماییم ، عمق افكار و ایده های او و نیز میزان عشق و علاقه اش را به آذربایجان میتوانیم درك نماییم.

 

سئومه لی مئهریبان كیچیك قارداشیم

قارداشدان دا یاخین بیر مسلكداشیم

یـازمیشدین دئدییین كیمی هر یاندا

اوزا ق سـورگونلرده٫ قارا زینـداندا

باشیم سـهند اولدو٫ ایراده م پـولات

هئچ یـئرده دیلـیمدن دوشمه دی فریاد

هر یانی زنجیرله گزیب دولانـدیـم

نهـایت دؤیـوشده ظفـر قـازانـدیـم

قــاییتدیم ســئومه لی عزیز وطنه

اؤپــدوم تورپاغیــنی من دؤنه دؤنه

واریمیز یوخوموز تالان اولموشـدو

باغلارین چـیـچه یـی تامام سولموشدو

چیـرماییـب قولومو یـئنه نئچه ایل

تریمـدن آخـیتدیم تورپاقلارا سئل

گئنه ایشیق چیخدی چیراغیمـیزدان

توستو ده اوجالدی اوجاغیمـیـزدان

بیلـیرسن دئمه گـه نه ائحـتییاج وار

توپلاندی ایـشیغا چاقـقال جاناوار

زه لی ده دوغولدو در حال گورزه ده

ایــشیـقلا دوغـولدو موباریزه ده

قوی دئسین ایگیتلر اویلاغی تبـریز

نه زامان آنادان دوغولموشوق بـیز

كی ساده حیاتچین دؤیوشك گره ك

گاه زنجیر داشییـاق٫ گاه دارا گئده ك

.......

بوگون آرخا كیمی آرخالانـدیغـین

ظاهیرده بیر قارا تورپاق ساندیغیـن

قارا تورپاق دئییل قوووتدیر٫ سسدیر

كولكدن طوفاندان گوجلو نفسدیر

قوووت منبعیدیر حقــیر آلاچـیق

تورپاق بیر دنیزدیر سن ایسه بالیق

اوجا میـناره لر٫ آغباش ذیـروه لر

اونونچون گؤرمزلر طوفاندان خطر

كی دوغـما تورپـاغـا آرخالانارلار

لینک به دیدگاه
  • 7 ماه بعد...

97947.imgcache3.jpg

 

MOLLA PƏNAH VAQİF

 

قاراباغ خاني نين بيرينجي وزيري اون سگگيزينجي عصرين مشهور سياسي و اجتماعي خاديمي ملا پناه واقف خالقيميزين اورتا عصرلر عنعنه لري روحوندا و يئني تيپلي، رئاليست، شيفاهي خالق پوئزيياسينا ياخين شعرلر يازميش گؤركملي شاعيرلريندندير. اونون ياراديجيليغي آذربايجان پوئزيياسي نين گله جك اينكيشافينا بؤيوك تاثير گؤسترميشدير.

 

واقف 1717-جي ايلده قازاخ ياخينليغينداكي سالاهلي كندينده آنادان اولموشدور. بئله بير فيكير وار كي، اونون اجدادلاري بؤيوك فضولي نين ده منسوب اولدوقو بايات طايفاسيندان اولوب. اونون آتا آناسي حاقيندا چوخ آز شئي معلومدور. بلليدير كي، اونون باباسيني سليمان، آتاسيني مهدي، آناسيني ايسه آغ قيز چاغيرميشلار.

 

پناه ياخشي تحصيل گؤرموشدو. او، فارس و عرب ديللرينده ياخشي دانيشير، ستاره شناسي، رياضيات، باستان شناسي، موسيقي و سيا ست اوزره گئنيش بيلييه ماليك ايدي. او، قازاخدا تانينميش عاليم و تربيتچي شفي افندي نين يانيندا اوخوموشدو. بعضي سالنامه چيلر بئله حساب ائديرلر كي، سونراكي تحصيليني گنجه ده و ياخود تبريزده آليب. اوراسي دا معلومدور كي، واقف تحصيليني باشا ووردوقدان سونرا اولجه قازاخدا، سونرا ايسه قاراباغدا مسجيد نزدينده فعاليت گؤسترن مدرسه ده درس دئميش و ائله بورادا دا ملا پناه آديني آلميشدير. بو زامان اونون عاليمليگي حاققيندا خبرلر ملا پناهين وطني نين حدودلاريندان چوخ-چوخ اوزاقلارا ياييلير. حتّي خالق آراسيندا بئله بير مثل ده يارانير: " هر اوخويان ملا پناه اولماز. "

 

اون سگگيزينجي عصرين اورتالاريندا گورجوستان سرحددينده گرگينليك يارانير و بير چوخ عاييله لر قازاخدان قاراباغ و گنجه يه كؤچورولورلر. واقفين عاييله سي ده كؤچكونلرين آراسيندا ايدي. بو عاييله قاراباغين جاوانشير اويئزدي نين ترترباسار كندينده سيغيناجاق تاپير. واقف بورادا دا معليم ليكله مشغول اولور. كيچيك بير كندين ملاسي نين آلديغي جزئي معاش بؤيوك عاييله نين مادي احتيياجلاريني اؤدمير و واقفين عاييله سي كاسيبليق حددينده ياشايير. گؤرونور، اونون مشهور " بايرام اولدو " قوشماسي دا ائله همين واختلاردا يازيلميشدير:

 

بايرام اولدو، هئچ بيلميرم نئيلييم...

 

بيزيم ائوده دولو چووال دا يوخدور.

 

دوگويله ياغ هامي چوخدان توكنميش

 

ات هئچ اله دوشمز، موتال دا يوخدور.

 

آللاها بيزميشيك ناشوكور بنده،

 

بير سؤز دئسم، دخي قويمازلار كنده.

 

خالق باتيب نوغولا، شكره، قنده،

 

بيزيم ائوده آختا زغال دا يوخدور.

 

بيزيم بو دونيادا نه ماليميز وار،

 

نه ائوده صاحيب جاماليميز وار.

 

واقف، اؤيونمه كي، كماليميز وار،

 

آللاها شوكر كي، كمال دا يوخدور.

 

البته، واقفين ياراديجيليغيندا هئچ نه ايله فرقلنمه يه ن بو شعري ميثال گتيرمه مك ده اولاردي. آنجاق سووئت دؤورونده واقف پوئزيياسي نين مشهور نومونه سي كيمي دايم خاطيرلاديلان بو شعر آز قالا شاعيرين بوتون ياراديجيليغي نين شاه اثري ساييليردي. بو شعري اوشاق باغچالاريندان توتموش يونيورسئت آوديتورييالارينا قدر هر يئرده ازبردن سؤيله ييرديلر. و قوشمانين مضمونوندا مؤوجود قورولوشون اوستونلوكلري حاقيندا جيدي عوموميلشديرمه لر آپاريرديلار. آذربايجان شعرسئورلري نين گئنيش كوتله سي شاعيرين بديعي ياراديجيليغي ايله تانيشلي-غي محض بو قوشما ايله باشلايير، واقفين حيات و ياراديجيليغي حاقيندا ان دولقون معلوماتي ايسه صمد ورغونون مشهور " واقف " پيئسيندن آليرديلار.

 

بيز ايسه تاريخي معلوماتلاريميزا داعوام ائدك. قاراباغا گلديكدن آز سونرا واقف ترترباساردان شوشايا كؤچور. بورادا مكتب آچان شاعير تئز بير زاماندا شهر ساكينلري آراسيندا هم گؤزل معليم، هم ده استعدادلي شاعير كيمي تانينماغا باشلايير. شاعيرين شهرتي قاراباغ حاكيمي ابراهيم خليل خانا چاتير و اونو سارايا دعوت ائديرلر.

 

واقفين سارايا گلمه سي باره ده بير نئچه روايت موجوددور. بونلاردان بيرينه اساسا"، واقف آيين توتولماسي و زلزله اولاجاغي حاقدا ايره ليجه دن دقيق خبر وئرير و بو خبري خانا چاتديريرلار. ابراهيم خليل خان بو باجاريقلي مونجيمله تانيش اولماق ايسته يير. واقفين درين عاغيل و ذكاسيندان حئيرته گلن خان اونا سارايدا قاليب ايشله مك تكليفي وئرير. باشقا بير روايته گؤره، هله گنجه ده ايكن واقف جاواد خانا بير شيكايتچي نين ديليندن عريضه يازير. عريضه نين اوسلوبو خاني او قدر واله ائدير كي، او، ملا پناهي سارايينا گتيردير. لاكين ابراهيم خليل خانين تاكيدلي خواهيشي ايله شاعيرين قاراباغا قاييتماسينا اجازه وئرير.

 

واقفين عؤمرونون سون گونلرينه قدر سارايدا ياشاماسي معلومدور. او، اولجه ائشيك آغاسي، يعني، داخيلي ايشلر ناظيري، داها سونرا ايسه بيرينجي وزير كيمي فعاليت گؤستريب. اؤزونون يوكسك ساوادي و علمي بيليگي ايله او، بورادا دا هامي نين رغبتيني قازانير.

 

گؤرونور، واقف ستاره شوناسليق ايله جدي مشغول اولوب، بو ساحه ده كي بيليكلريني تجربي اولاراق گون توتولمالاري نين و بو قبيلدن اولان ديگر طبيعي حادثه لرين معينلشديريلمه سي اوچون استفاده ائدير، آسترولوژي بيليكلريني ايسه سارايدا اؤزونون منجم مصلحتلري ايله نوماييش ائتديريردي. احتمال ائتمك ممكندور كي، واقف تطبيقي رياضياتي دا ياخشي بيليب. بئله كي، اونون خان سارايي نين، ياشاييش ائولري نين، شوشا قالاسي نين ديوارلاري نين تيكينتيسينده دقيق حسابلامالار آپارماسي دا بلليدير. واقفين زنگين كيتابخاناسي واردي و او، دايم اؤز بيليكلريني آرتيرماقلا مشغول اولوردو. ساراي اعيانلاري و شهر ضياليلاري ايچريسينده سئچيليب-ساييلماسي اونون اؤزونه ادبي تخلص گؤتوردويو واقف (هر شئيي بيلن) آديني دوغرولتدوغونو گؤسترير.

 

واقف ياراديجيليقي نين گؤركملي تدقيقاتچيسي عزيز شريفين ده قئيد ائتديگي كيمي، قاراباغ خانليغي نين وزيري وظيفه سينده واقف اؤزونو لاييقلي دؤولت خاديمي، مودريك و اوزاق گؤره ن بير سياستچي كيمي گؤستره بيلير. دوغرودور، واقفين باجاريق و استعداديني شبهه آلتينا آلماق ممكن دئييل، آما بير مسئله ني آيدينلاشديرماق اوستوندن بو قدر واخت كئچندن سونرا بيزيم اوچون چتينليك تؤره دير: بو گون قاراباغدا باش وئرن قانلي حادثه لر كيمين " اوزاق گؤره نليگي نين " نتيجه سيدير - واقفين، يوخسا ابراهيم خليل خانين؟ بو حادثه لرين كؤكو او واختلار يئريديلميش سيياستدنمي ايره لي گلير؟...

 

واقف ايكي آرواد آليب. بيري نين آدي قيزخانيم، او بيرينينكي مدينه اولوب. قيزخانيم دوربند بيين قيزي ايدي و گنج ياشلاريندا اؤزوندن چوخ-چوخ ياشلي اولان واقفه اره گئتميشدي. خالق آراسيندا اونون غئيري-عادي گؤزلليگي باره ده روايتلر دولاشيردي. واقفين بير اوغلو، ايكي قيزي اولوب. اونلارين هاميسي مدينه خانيمدان اولموش اوشاقلار ايديلر. اوغلونون آدي علي اغا ايدي، " عاليم " تخلصو ايله شعرلر يازميش و يئتكين چاغلاريندا قتله يئتيريلميشدي.

 

واقف ويدادي، حسين خان مشتاق، آغ قيز اوغلو پيري كيمي شاعيرلرله دوستلوق ائتميشدير. اونون ان ياخين دوستو ايسه هئچ شبهه سيز، هم يئرليسي و بعضي منبعلره اساسا"، اوزاق قوهومو ويدادي اولوب. واقف اؤز قيزلاريني ويدادي نين اوغلانلارينا اره وئرميشدير. اونلارين مشاعيره سي (شعرلشمه سي) هر ايكي شاعيرين ياراديجيليغيندا اونملي يئر توتور.

 

واقفين ياخين دوستلاريندان بيري - حسين خان مشتاق 22 ايل شكي خاني اولموشدو، واقفين اونونلا دا شعرلشديگي بلليدير.

 

واقف سارايا دوشدوكدن سونرا اؤزو سني اولسا دا، خانين اينانديغي شيعه مذهبيني قبول ائدير. بيرينجي وزير اولدوقدان سونرا خانليغين خاريجي سيياستينه رهبرليك ائديب. او واخت آذربايجاندا وضعيت چوخ گرگين و موركب ايدي. 1747-جي ايلده نادير شاهين اؤلدورولمه سيندن سونرا، بلكه هله بير آز دا اول آذربايجاندا مستقيل خانليقلار يارانميشدي. آز بير مدت عرضينده شكي، قاراباغ، گنجه، قوبا كيمي آذربايجان خانليقلاري بين الخالق ميقياسدا تانينماغا باشلاييرلار. لاكين بو خانليقلارين معين اقتصادي، سياسي و حربي اوغورلارينا باخماياراق، اونلارين باشي اوزرينده هر آن اؤز موستقيلليكلريني ايتيرمك تهلوكه سي دولاشيردي. آذربايجاندا آپاريجي رول اويناماق اوغروندا روسييا، ايران و توركييه موباريزه آپاريردي. قونشو خانليقلار و حتّي گورجوستان دا موستقيلليك اوچون تهلوكه يه چئوريلميشديلر. فاصيله سيز فئودال موحاريبه لري و گوجلو قونشولارين دايمي باسقينلاري قاراباغ خانليغيني مجبور ائديردي كي، ياخين خانليقلارلا ديل تاپاراق، آپاريجي دؤولتلردن دستك آلسين. ابراهيم خان گورجوستانلا ايتتيفاقا گيرير و اونلار بيرليكده روسييادان دستك ايسته ييرلر. 1783-جو ايلده گورجو شاهي ايكينجي ايراكلي روسييا تبعه ليگيني قبول ائدير و واقف بير ايل سونرا تيفليسده همين اؤلكه لر آراسيندا مقاوله نين ايمضالانماسي مراسملرينده اشتراك ائدير. تيفليسده اولدوغو زامان واقف شهرين تعريفينه، گورجو گؤزللرينه و ايراكلي نين اوغلو شاهزاده ائولونا حصر اولونموش شعرلر ده يازيب. 1783-جو ايلده ابراهيم خليل خان ايكينجي كاترينايا مكتوب يازاراق، اوندان خواهيش ائدير كي، قاراباغ خانليغيني روسييا تبعه ليگينه قبول ائتسينلر. ابراهيم خان چتين بير سئچيم قارشيسيندا قالميشدي: او يا روسيياني، يا دا ايراندا حاكيميته گلميش آغا محمد شاه قاجاري سئچمه لي ايدي. ابراهيم خليل خان چوخ دوشونمه دن روسييايا اوستونلوك وئرير. مثله اوندا ايدي كي، هله قديم زامانلاردان قاراباغ بورايا كؤچورولموش قاجارلارلا مسكونلاشديريلميش و 200 ايل عرضينده بورادا قاجارلارين زياداوغلولار بويوندان اولان شخصلر حؤكمرانليق ائتميشدي. يقين كي، آغا محمد شاه قاراباغ خانليغيني توتماق ايستركن بونو معين قدر قاجارلارين پوزولموش حوقوقلاري نين برپاسي ايله موتيولنديرمك فيكرينه دوشموشدو. آغا محمد شاه قاراباغا ياخينلاشديقجا، ابراهيم خليل خان ايكينجي ايراكلي ايله داها آرتيق ياخينلاشماغا باشلايير. واقف آغا محمد خانا قارشي بيرلشمك اوچون ابراهيم خليل خانين، ايكينجي ايراكلي نين، ايروان حاكيمي محمد خانين و تاليش حاكيمي مير موستافا خانين دانيشيقلاريندا ايشتيراك ائدير.

 

قاراباغ اوزرينه يوروشه حاضيرلاشاركن آغا محمد شاه ابراهيم خليل خاندان اونا تابع اولماسيني و بونون رمزي كيمي اوغلونو اونون يانينا گيروو گؤندرمه سيني طلب ائدير. ابراهيم خليل خان بونا راضي اولمور. 1795-جي ايلده آغا محمد شاهين قوشونلاري آراز چاييني كئچه رك، شوشا ايستيقامتينده ايره ليله مه يه باشلاييرلار. شوشاليلار واقفين باشچيليغي آلتيندا مودافيعه اولونماق اوچون حاضيرليق گؤرورلر. شوشانين محاصيره سي اوزانير و آغا محمد شاه ابراهيم خليل خاني قورخوتماق مقصديله اؤز ساراي شاعيرينه تاپشيرير كي، اونا بير مكتوب يازسين. مكتوب بو مضموندا اولمالي ايدي: " ائي عاغيلسيز، گؤيدن باشينا داشلار ياغاركن سن شوشه نين ايچينده معجزه مي آختاريرسان؟ " بو پارچادا شوشا قالاسي نين آدي ( " شوشه سؤزو) اوي-ناديلميشدي. شوشا آذربايجان ديلينده " شوشه " دئمك ايدي و شوشه ده طبيعي كي، داشا دوام گتيره بيلمزدي. همين بئيت يازيلميش كاغيذي اوخا بركيده رك، قالايا آتيرلار. قاراباغ خاني نين بيرينجي وزيري واقف بونا جاواب يازاراق، ائله همين يوللا قاجارا چاتديرير. جاوابين مضمونو بئله ايدي: " بعلي،يارادان مني شوشه يه ساليب. آنجاق بو شوشه سال داشلاردان تيكيلميش قالانين ايچينده يئرلشير. "

 

واقفين بئيتي آغا محمد شاهين غضبينه سبب اولور و او، توپ آتشلريني داعوام ائتديرمك امريني وئرير. لاكين يئنه هئچ نه آلينمير. شوشانين 33 گونلوك محاصره سي قالانين ايگيد مودافيعه چيلريني سارسيتمير و شاه مجبور اولوب، محاصره ني دايانديراراق، گورجوستانا يولا دوشور.

 

قالانين مدافعه سينده واقف اؤزو ده شخصا" اشتراك ائتميشدي. اونون شعر يازان بارماقلاري سيلاحا دا داورانماغي باجاريردي. شاعرين آتيجيليق مهارتي خالق آراسيندا حتّي روايتلر ده ياراديب. دئييرلر كي، بير ارمني تويوندا آتيجيليق ياريشي كئچيريلير و بو ياريشدان دا واقف غاليب چيخير. واقف حتّي سيلاحا بير مخمس ده حصر ائديب:

 

دهرده اولدو منه دلدارو دلبر بير تفنگ

 

خوش قدي آيينه يي-سيم و سمنبر بير تفنگ...

 

هر كيم ايستر كي، وجودي معركه آرا گرك،

 

كندي زاتيندان سيلاح و اسلحه اعلا گرك،

 

گولله سيله خوني-اعدا تؤكمه يه سؤودا گرك...

 

1796-جي ايلده قراف و. زوبووون باشچيليق ائتديگي روس قوشونلاري شاماخيدان كئچه رك، قاراباغ سرحدلرينه گليرلر. ابراهيم خليل خان اؤز اوغلو ابوالفتح خانين باشچيليغي ايله اونون يانينا ائلچيلر گؤندرير. بو هيئته واقف و تانينميش قاراباغ اميرلري نين اوغلانلاري دا داخيل اولورلار.

 

سفارت گئري دؤنركن ابراهيم خليل خانلا بيرليكده واقفه ده ايي كاترينانين آديندان قييمتلي هديه لر وئريرلر. واقفه باهالي داش-قاشلا بزه ديلميش عصا دوشور. ابراهيم خليل خان بو مودتده ايكينجي كاترينا ايله مكتوبلاشماسيني داعوام ائتديرير. خانين همين مكتوبلاري نين متنيني واقف يازيردي و امپراطور تئزليكله اونون گوجلو يازي قابيليتيني معينلشديرير. 1784-جو ايلده ايلده ق. آ. پوتيومكينه يازديغي مكتوبوندا كاترينا قئيد ائديردي كي، ابراهيم خانين مكتوبلاري اؤزونون ادبيليگي و ظريفليگي ايله ايراندان و توركييه دن گلن بوتون مكتوبلاري اوستله يير. روسييا حؤكمداري اؤز فاووريتيندن همين مكتوبلارين مؤليفي نين كيمليگيني معينلشديرمگي و اونون سههتي ايله ماراقلانماغي خواهيش ائدير. 1796-جي ايلده ايكينجي كاترينا وفات ائدير. يئني امپراطور اي پاوئل قافقازداكي روس قوشونلاريني گئري چاغيرير. آغا محمد شاه بوندان استفاده ائده رك، اونون اوزونه آغ اولموش خانلاري جزالانديرماق ايسته يير. ائله همين ايل او، يئني يوروشه چيخير و بو يوروشونو شوشادان باشلايير. بو دفعه ابراهيم خليل خان قالاني دؤيوشسوز تسليم ائدير و اؤز قوهوملاري، ياخين آداملاري و كيچيك دسته سي ايله آذربايجانين شيمالينا قاچير. لاكين معلومدور كي، واقف، او واخت خانين اؤزو ايله گؤتوردويو آداملارين ايچينده اولماييب. ايران قوشونلاري نين شوشايا گيرمه سيندن بير هفته سونرا اونو توتوب ابراهيم خليل خانين قارداشي محمد حسن بگين سارايينا گتيريرلر. آغا محمد شاه بورادا يئرلشميشدي.

 

اؤزونون محاصره قدرتينه گؤره شهرت قازانميش شوشا قالاسيني ابراهيم خليل خانين دؤيوشسوز تسليم ائتمه سي تاريخچيلر طرفيندن خانليغين آغير اقتصادي وضعيتي ايله ايضاح اولونور. بورادا ايل قوراقليق كئچديگيندن قيتليق حكم سوروردو. واقفين خانين يانيندا اولماماسي مختلف جور يوزولور. بوتون ايضاحلار چوخسايلي سواللار دوغورور. شوشا آلينماز قالا ساييليردي و ابراهيم خليل خانين ضروري احتياط توپلاياراق، قالانين مدافيعه سيني تشكيل ائتمك اوچون خيلي واختي واردي. يوخ، اگر اونون اولدَن قالاني دؤيوشسوز تسليم ائتمك فيكري وارديسا دا، بوندان واقفين خبري اولمالييدي. چونكي واقف اونون ان ياخين ساراي آدامي ايدي و ائله بو حالدا خان اونو دا اؤزو ايله آپارمالييدي. لاكين بئله اولمور و بو دا مختلف معمالارلا سببله نير.

 

شاعيرين شيمالا گئدن خانين دستسينه داخيل اولماماسيني، گؤسترديگيميز كيمي، بير نئچه جور ايضاح ائديرلر. يوروملاردان بيرينه گؤره، گويا واقف جميل آغا آدلي بير شخصله تفليسه گئديبميش و گئري قاييدان باش آغا محمد شاهين آداملاري اونو حبس ائديرلر. باشقا بير ايضاحا گؤره، گويا او، شاهدان قاچيب جانيني قورتارير، آنجاق جواد خان طرفيندن توتولوب، قاجارا تحويل وئريلير.

 

باشقا بير احتمال دا وار كي، گويا شهر هله قاجارا قدر ابراهيم خليل خانين دوشمنلري طرفيندن توتولوبموش و واقف ده شاه گلمه ميشدن اول حبس اولونوبموش. قالانين دؤيوشسوز تسليم ائديلمه سيني ده بونونلا ايضاح ائتمك اولار.

 

بوندان سونرا داها معمالي حادثه لر باش وئرير. مشهور تاريخچي ميرزه جامالين (يبراهيم خليل خان شوشايا قاييتديقدان سونرا واقفين يئريني محض او توتموشدور) يازديغينا اساسا"، واقفي سحره ياخين سارايا گتيريرلر و آغا محمد شاه تاپشيرير كي، سحريسي گون اونو اعدام ائتسينلر. ان غريبه سي بودور كي، ميرزه جامالين يازديغينا اساسا"، ائله همين آخشام او، هانسيسا گوناهلارينا گؤره، دان يئري سؤكولنده اؤزونون ده اوچ خيدمتچيسيني اعدام ائتمگ تاپشيريغي وئريبميش. آنجاق آغا محمد شاه اؤزو سحره ساغ چيخمير. اونون اعدام ائده جگي همين اوچ خيدمتچي مانعه سيز اولاراق، شاهين ياتاغينا گيره رك، اونو قتله يئتيريرلر. بو حادثه ايلك باخيشدا چوخ ساده دير، لاكين بوتون بونلارين آرخاسيندا عئيني عوامل دايانير.

 

بير چوخ تاريخچيلر بئله حساب ائدير كي، آغا محمد شاها قصدي اونون يا ايرانداكي موخاليفتله، يا دا گورجو شاهي ايكينجي ايراكلي ايله علاقه دار اولان ياخين آداملاري تشكيل ائتميشلر. بو قتلده ايكينجي ايراكلي نين ايشتيراكيني اونونلا ايضاح ائديرلر كي، سوء-قصدي تشكيل ائدنلر آراسيندا بير گورجو ده اولوب. حادثه لرين بو جور يورومو آداملاري چوخدان بري دوشوندورن بو قارانليق مثله يه بير آيدينليق گتيرميش اولاردي. بئله كي، ابراهيم خليل خان گورجو شاهي نين ياخين متفقي ايدي و اگر همين سوء-قصدده ايراكلي نين الي وارسا، دئمك، ابراهيم خليل خان بو ايشه مطلق قاريشمالي ايدي. بئله گؤتوردوكده واقفين قاراباغدا قالما سببلري ده آيدينلاشير. اولا بيلسين كي، واقف ايران شاهي ايله مبارزه ني تشكيل ائتمك، آرالاريندا قاجارين يوكسك منصبلي آداملاري دا اولان قصدچيلره رهبرليك ائتمك اوچون قاليبميش. تاريخچيلر همين قصدچيلردن بيري كيمي مشهور سركرده و تانينميش آذربايجان خاني صادق خان شقاقيني گؤستريرلر. قاجاري شوشايا مشايعت ائدن بو سركرده هم آذربايجان خانلاري ايله، هم ده ايراندا ياشايان گورجولرله چوخ ياخين ايدي. همين وئرسيياني بو فاكت دا ثبوت ائده بيلير كي، قصددن سونرا شاهين اوستونده اولان زينت شئيلري اونا تحويل وئريلميشدي. شاهين اؤلوموندن سونرا قوشونلار مختلف يوللارلا ايرانا قاييدير. گورجوستانا پلانلاشديريلان يوروش باش توتمور. اولا بيلسين كي، قصدچيلر اؤز اوزرلريندن شبهه ني گؤتورمك مقصدي ايله سحريسي گون آسيلمالي اولان خيدمتچيلر حاقدا وئرسيياني گوجلنديرميشلر. شاه اؤلدورولن گئجه واقفين داورانيشي دا همين فيكري تصديقله يه بيلير. دئييلنه گؤره، واقف همين كئجه سحره قدر بير نئچه دفعه حبسخانا ريسيني يانينا چاغيرتديريب اوندان شهرده غيري-عادي حادثه لرين باش وئريب-وئرمه مه سيني سوروشوب.

 

ايران شاهي نين قتليندن درحال سونرا قاراباغ خانليغي نين باشينا ابراهيم خليل خانين ياخين قوهوملاريندان اولان محمد بي جاوانشير كئچير. بئله گؤرسه نير كي، واقف خيلاص اولا بيلر. لاكين بئله اولمور و بيرينجي وزيرين آزاد ائديلمه سيندن آز سونرا محمد بي جاوانشير اونو و اوغلو علي بيي اعدام ائتديرير. بؤيوك صنعتكارين اعدام اولونما سببلري تاريخچيلر آراسيندا مختلف جور يوزولور.

 

دانيشيرلار كي، قتل گونو فراشلار اونلاري خانين يانينا آپارماغا گلديكلريني سؤيله ييرلر. يولدا علي بي آتاسيندان سوروشور كي، خان يوخاريدا اوتورا-اوتورا بيزي آشاغي نييه آپاريرلار؟ واقف جاوابيندا سؤيله يير: " بيزي چوخلاريني گؤندرديگيميز يئره آپاريرلار " . واقفي شوشادا بؤيوك شرفله دفن ائديرلر. حتّي مزاري نين اوستونده كيچيك بير مقبره ده تيكيلير كي، بورا دا سونرادان زيارتگاها چئوريلير.

 

بونا باخماياراق، واقفين اؤلوموندن سونرا اونون ائوي تالان اولونور، اليازمالاري يانديريلير. شاعيرين شعرلر " ديوان " اي دا بو سببدن بيزه گليب چاتماميشدير. ايندي كيتابلاردا نشر اولونان شعرلر ايسه شاعيرين ياراديجيليغي نين پرستيشكارلاري طرفيندن بيرجه-بيرجه توپلانميشدير. اونون شعرلري آشيقلارين ديليندن دوشموردو، خالق آراسيندا ازبر دئييليردي. بوندان باشقا شاعيرين شعرلري بعضي آداملار طرفيندن يازييا دا آلينميشدي. لاكين بوتون بونلاري بير يئره توپلاماق، يازييا آليب، نشر ائتديرمك هئچ ده آسان ايش دئييلدي. و ايلك دفعه بو ايشي ميرزه يوسف نرسووف گؤرور. 1856-جي ايلده تيمورخانشورادا واقفين ايلك كيتابي باسيلير. سونرا استافت م. ف. آخوندووا كئچير. او، چوخ زنگين بير ماتئريال توپلاياراق، مشهور شرقشناس آدولف برژيه وئرير. برژئ ايسه بونلاري 1867-جي ايلده لئيپسيق شهرينده نشر ائتديرير. عئيني زاماندا واقفين ارثي ايله آذربايجان پوئزيياسي نومونه لريندن ايري بير آنتولوگييا ترتيب ائتميش زاقافقازييا موفتيسي حسين افندي قاييبوو دا ماراقلانير. حسين افندي هم ده ويدادي نين اوزاق قوهومو ايدي. او اؤز اليازمالاريني درج ائتديرمه سه ده، بير چوخ ادبياتشوناسلار همين اثره تئز-تئز استناد ائتميشلر. نهايت، اينقيلابدان قاباقكي دؤورده واقفين اثرلري نين سون نشري " يئني حيات " قزئتي نين رداكتورو هاشيم بي وزيروو طرفيندن حياتا كئچيريليب. اينقيلابدان سونراكي دؤورده واقفين اثرلري نين توپلانماسي و نشري ساحه سينده سلمان ممتازين بؤيوك خدمتلري اولوب.

 

واقف ياراديجيليغي تكجه آذربايجانليلار آراسيندا دييل، هم ده گورجو و ائرمني موحيطينده مشهور اولموشدور. معلومدور كي، اوزون مدت آذربايجان ديلي قافقازدا ميلتلراراسي ارتباط واسيطه سي اولموشدور و ائله بونا گؤره ده، واقفين شعرلري يالنيز آذربايجان اليفباسي ايله دئييل، هم ده گورجو و ائرمني اليفبالاري ايله يازييا آلينميشدير.

 

واقف شرق پوئزيياسي نين بوتون كلاسسيك فورمالاريندان استفاده ائديب. او، غزل، تجنيس، مخمس، مستزاد، موششره، مشاعره، مثنوي و مرثيه لر يازيب. آنجاق اونون ياراديجيليغي نين بؤيوك بير قيسمي، آشيق پوئزيياسيندان گؤتورولموش قوشما نؤوونده يازيلميش شعرلر تشكيل ائدير. همين شعرلرين ديلي خالقين جانلي دانيشيغينا چوخ ياخيندير. واقف عرب و فارس منشالي سؤزلردن باجارديقجا آز استفاده ائتميشدير.

 

واقف آشيق موحيطينده بؤيوموشدو و كوتله نين ذوق و طلبا تيني ياخشي بيليردي. اونون ياراديجيليغيندا قوشمانين بؤيوك يئر توتماسيني دا ائله بونونلا باغلاماق اولار. مثله يه باشقا طرفدن ياناشاندا احتمال ائتمك اولار كي، " ديوان " اي ايتديكدن سونرا شاعيرين يالنيز خالقين حافيظه سينده قالان شعرلري يازييا آلينيب. بونلار ايسه اساس اعتيباريله قوشمالار اولا بيلردي. اوراسي دا قئيد اولونماليدير كي، قوشمايا آلوده ليگي واقفين كلاسسيك شعر نؤولرينده يازديغي اثرلرين ديلينه و اسلوبونا دا مثبت تاثير گؤستريب.

 

واقفين اثرلرينده كي محبت اورتا عصرلرده ياشاييب-ياراتميش آذربايجان شاعيرلري نين بؤيوك اكثريتي نين شعرلرينه خاص اولان صوفي-ميستيك رمزلردن تماميله آزاددير. واقف اؤز اثرلرينده حيات عشقيني، معشوقه سي نين گؤزلليگيني، هيجرانين آجيسيني و وصالين شيرينليگيني اينانديريجي بير طرزده ترنم ائدير.

 

شاعير اؤز اثرلري نين بوتؤو بير قيسميني آذربايجان گؤزللري نين تصويرينه حصر ائديب. واقف آز قالا بوتون شعرلرينده معشوقه نين گؤزلريني، قاشلاريني، ساچلاريني، ياناقلاريني، اللريني، آياقلاريني، قدد-قامتيني، جان آلان باخيشلاريني تصوير ائدير. بلكه ده بو شعرلر بيزه بير قدر يكرنگ گؤرونه بيلر. لاكين نظره آلماق لازيمدير كي، شاعيرين معاصيرلري بو اثرلري تماميله باشقا جور قبول ائتميشلر. كيشي نين، قادي نين صيفتيني گؤرمك و اونلارلا سربست شكيلده اونسيته گيرمك امكاني اولمايان مسلمان جمعيتينده قادين گؤزلليگي داها تئز و حساسليقلا آنلاشيليردي. بو معنادا قادي نين گؤزلليك علامتلريني ساده جه صدالايان شعرلر بئله او زامان اوخوجولارا آشكاردا گؤرولمه سي ممكن اولمايان اوبرازلاري تام تصوور ائتمك ايمكاني وئريردي. او دؤورون آديتوريياسي نين ائموسيونالليق درجه سي ده بيزيمكيندن قات -قات يوكسك ايدي. بو فيكري بير چوخ ادبياتلاردا تصوير اولونان صوفي مجليسلري ده ثبوت ائده بيلر. بئله كي، همين مجليسلرده اوخونان عادي سئوگي شعرلري ده بعضا" دينلگي جيلري باييلتماق قدرتينه ماليك اولورموش. او دؤورون كيشي آديتوريياسي طرفيندن قادين گؤزلليگي نين بئله حساسليقلا قبول ائديلمه سي واقفين شعرلريني دينله ينلره لذت وئريردي. چونكي اونلار شاعيرين صنعتكارليق خصوصيتلري سايه سينده اؤز تصوورلرينده بير-بيرينه بنزمه يه ن نازلي-غمزه لي، قدد-قامتلي، ايري، بادامي گؤزلو، آغ بوخاقلي، آل ياناقلي، اود باخيشلي و مطلق عاغيللي-كاماللي آذربايجان گؤزللريني جانلانديرا بيليرديلر. واقف ده اؤز پوئزيياسي نين مقصديني ائله بوندا گؤروردو. اونون شعرلري اوخوجودا اوبرازين هم خارجي گؤرونوشونون هم ده داخلي دونياسي نين جانلي تصورونو يارادير.

لینک به دیدگاه
  • 1 سال بعد...

اينترنت ده رضاخانين آتا تورك ايله گؤروشمه شيندن بير نئچه ثانيه ليك بير فيلم گؤردوم. بو فيلمده رضاخان آخيجي (سليس) و دوزگون توركجه دانيشيردي. چوخ چاشديم ( تعجبلنديم ) . آنجاق سونرالار بيلديم ، رضاخانين آتاسي باكي لي ايميش.

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...