رفتن به مطلب

موسیقی های آذری و ترکی


baybak

ارسال های توصیه شده

  • پاسخ 42
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

این اهنگ فولکولور درسته نسخه اصل اصل نیست اما غم شیرینی توش هست که گاهی زیادی بهم میچسبه

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه
این اهنگ فولکولور درسته نسخه اصل اصل نیست اما غم شیرینی توش هست که گاهی زیادی بهم میچسبه

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

ممنون داش سجاد میبینی یه کار فرهنگی هم می کنیم ..گیر بازاری هستش .....:ws28:

لینک به دیدگاه

كلمه ي "دانلود گاه" از ابتداي عنوان تاپيك برداشته شد.

 

لطفا" از گذاشتن لينك دانلود آلبوم هاي جديد خودداري كنيد (آلبوم 2010 Yusuf Guney - Aska Inat حذف شد )

اگه ميخوايد تاپيك بدون مشكل ادامه پيدا كنه به گذاشتن همون آهنگهاي محلي و قديمي بسنده كنيد در غير اين صورت مجبورم براي حفظ انجمن از فيلْترينگ اين تاپيك رو حذف كنم

با تشكر از همراهان تالار موسيقي:icon_gol:

 

با سلام و عرض ارادت خدمت دوستان عزيز

واقعا دردآوره يه همچنين حركتي رو از بعضي از دوستان شاهد باشيم

كجاي دنيا علاقه به موسيقي و فرهنگ محلي چه قديمي و چه جديد گناهه؟

واقعا به نظر شما اين علاقه كجاش ميتونه مسله ساز باشه كه برخي از دوستان اينطوري در موردش بي لطفي ميكنن

من اصلا از دوستان دانشجو و روشن فكر هموطن خودم انتظار همچين حرفائي رو نداشتم

اگه اينطوريه

به خاطر گل روي بعضي از عزيزان از فردا نه تنها موسيقي بلكه زبان و فرهنگ و تاريخ رو به دست فراموشي مي سپاريم تا شايد خرسندي اين دوستان حاصل بشه

دوست من از هر قوميتي هستي فقط اينو ميتونم بگم كه همه جاي ايران متعلق به همه ايراني هاس پس تك تك ماها وظيفه دارم از هر فرهنگ و نژادي كه هستيم به خاطر خودمون هم كه شده از ارزش هامون دفاع كنيم و نذاريم كه اين ارزش ها بازيچه بعضي ها بشه

من كوچيك همه داداشاي گل گلابمون هستم

سرزنده باشيد:icon_gol:

لینک به دیدگاه

لغات و اصطلاحات موسیقی در ترکی

مهران بهاری

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

در زبان ترکی در گذشته و امروز برای نامیدن موسیقی سه کلمه “کوی Küy “، “موسیقی Musiqi ” و “موزیک Müzik ” بکار رفته است. هر کدام از این کلمات مرحله و دوره ای تقریبا یک هزار ساله از تاریخ پیدایش، رشد، تغییر، تحول و تکامل موسیقی ترکی را نمایندگی می کنند. “کوی Küy ” بیشتر به موسیقی مودال، “موسیقی Musiqi ” به موسیقی مقامی و “موزیک Müzik ” به موسیقی تونال دلالت دارد. همچنین “کوی Küy ” نماد پیوستگی و وابستگی به فرهنگ باستان و ملی ترکی، “موسیقی Musiqi ” نماد تاریخ اسلامی و “موزیک Müzik ” نماد رویکرد ملت ترک به غرب و مدرنیته می باشد.

در زبان ترکی برای نامیدن آهنگ و ترانه عمدتا سه کلمه “ماهنی Mahnı “، “تورکو Türkü ” و “شارکی Şarkı ” بکار می روند. هر دو کلمه “ماهنی Mahnı ” (در آزربایجان، از ریشه “معنی”) و “شارکی Şarkı ” (در ترکیه، محرف شرقی) کلماتی عربی اند. “تورکو Türkü ” نیز که به معنی ترانه و آهنگ فولکلوریک است، از علاوه کردن پسوند نسبیت عربی “یi ” به کلمه “ترک Türk ” و تلفظ کلمه حاصل ترکی بر اساس قانون هماهنگی اصوات ترکی بدست آمده است. خود کلمه موسیقی هم، کلمه ای عربی-سریانی-یونانی است. کلمات میزقان Mızqan و میزقانچیلیق Mızqançılıq که در لهجه های آزربایجانی بکار می روند نیز از همین ریشه اند.

از شواهد بسیار مهم تمدن و مدنیت ترکی، فرهنگ موسیقیائی این ملت است. درهم بودن معانی کلماتی مانند کوی، ییر و قوشماق در تورکی قدیم، نشان از ارتباط نزدیک شعر و موسیقی و آواز در فرهنگ تورکی است. به واقع دو فرهنگ موسیقیائی و فرهنگ زبانی در ارتباطی متقابل باهم بوده متمم یکدیگر بوده و ترمینولوژی موسیقی، فصل مشترک این دو فرهنگ است. در قرون گذشته موسیقی و ترمینولوژی موسیقی ترک بویژه در نزد نخبگان و به موازات زبان ترکی خاص این دسته از جمله ادبیات موسوم به دیوانی، بشدت تحت تاثیر زبان و فرهنگ فارسی قرار گرفته است. نمونه بارز این تاثیرپذیری یکطرفه اما همه جانبه، موسیقی موسوم به موغامی در آزربایجان است. وفور کلمات و تعبیرات فارسی در فرهنگ موسیقیائی ترکی و آزربایجان و کلا در زبان ترکی هم در شمال و هم در جنوب به آن چنان ابعادی رسیده است که هویت و تشخص زبان ترکی را در معرض خطر قرار داده است. و این در حالی است که برای بسیاری از این کلمات و تعبیرات مهاجم و خارجی فارسی، در زبان ترکی معادلهای دقیق و رسائی موجودند. به همه حال این وضعیت ناخوشایند می باید متوقف و اصلاح شود.

در همین رابطه در زیر نخست در باره چند بن اساسی تورکی (کوی، های، ییر، قوشوق، بییی،…) توضیحات مختصری داده شده و پس از آن لیست کوتاهی از واژگان تورکی مربوط به فرهنگ موسیقیائی داده می شود:

کوی KÜY : موسیقی

کلمه “کوی Küy ” در تورکی قدیم به معنی موسیقی بوده، بیش از ١٢٠٠ سال بی انقطاع در زبان تورکی بکار رفته است. در لهجه ها و منابع تاریخی زبان تورکی؛ کوی، کو، کوگ، کٶغ، کوغ، کوو (Göğ, Gök, Göy, Gü, Güğ, Gük, Güv, Köğ, Kök, Köy, Kü, Küğ, Küg, Kük, Küy) به معانی موسیقی کلامی با آلات، عموما هر نوع صدا، شهرت و آوازه، خبر، (دیوان لغات ترک)، عروض شعر، آواز، معیار آواز (بو ییر نه کٶغ اوزه اول؟ Bu yır nə köğ üzə ol - وزن این شعر، مقام این آهنگ چیست؟)، صعود و نزول صدا در هنگام آوازخوانی (ار کٶغله ندی Ər köğləndi - مرد با بالا بردن و پائین آوردن صدایش آواز خواند) است. مصادر این کلمه که برخی آنرا اصلا چینی دانسته اند “کٶغله نمک Köğlənmək ، کویله نمک Küylənmək ” و “کویه مک Küyəmək ” (مانند اویون Oyun –اویناماق Oynamaq ، بوشBoş –بوشاماق Boşamaq ، آدAd –آداماق Adamaq ، قانQan –قاناماق Qanamaq ، ییر Yır –ییراماق Yıramaq ) می باشند. از همین ریشه است در تورکی قدیم “کولوگ Külüg ” (مشهور، معروف)، “کوکه مک Kükəmək ” (مشهور شدن)؛ و در ترکی جدید “کوکره مک Kükrəmək ” (غرش شیر)، “کوکره ییش Kükrəyiş “، “کوکره شمک Kükrəşmək “، “کولو Küylü” (موسیقی دار).

کلمه کوی در بسیاری از زبان و لهجه های تورکی معاصر مانند ازبکی، تاتاری، باشقیردی، قاراچای بالکار (مالکار)، قوموق، قزاقی و چوواشی هنوز به معانی ای مانند صدا، موسیقی، مقام، آهنگ، ترانه و ملودی، آثاری زیبائی که با سازهای مردمی نواخته می شود بکار میرود. در ازبکی کویله مکKüyləmək به معنی آواز خواندن، آهنگ خواندن و ترنم کردن است. فرم چوواشی کلمه کوی در تورکی عمومی، که وه Keveبه معنی ملودی و آهنگ است.

در جمهوری مدرن ترکیه به هنگام جستجو برای یافتن معادلی برای کلمه سامی-یونانی “موسیقی”، با کلمه تورکی باستانی “کوی” که در نواحی آزربایجانی شرق این کشور بسیار رایج است مواجه شدند. در ناحیه آزربایجانی ترکیه، در منطقه بایبورد مصدر گویومک Güyümək (صدا کردن)، و در منطقه اییدیر گٶی چیخارتما Göy Çıxartma (خواندن ترانه و آواز)، کوییس Küyis (آواز، فریاد، گریستن با صدای بلند، سروصدا کردن، فریاد برآوردن، صدا کردن در ریزه، ایکیزدره، تیرابزون، آرده شه ن، اوف)، کوییس ائتمک Küyis etmək (فریاد، ندا)، کوییشمه Küyişmə (فریاد کردن در هیجان زدگی)، کوی باسماغی Küy basmağı (متقابلا سر و صدا راه انداختن)، کوی دوشمک Küy düşmək (فریاد زدن از سر هیجان)، کوی سالماقKüy salmaq (فریاد بر آوردن، داد و فریاد کردن، سروصدا در آوردن. در شالپازاری و ترکی آزربایجانی) است. در لهجه ها و زبان محاوره ای امروزی ترکی آزربایجان کوی Küy به تنهایی و یا در ترکیب سس-کوی با تغییر معنی همچنین به معنی هیاهو، سروصدا، جار و جنجال، هیاهوی دعوا، فریاد کسانی که در حال نزاعند است.

عده ای کلمات “کٶک Kök ” در زبان تورکی به معنی پرده موسیقی و آکورد (کوکله مکKökləmək به معنی آکورد کردن ساز است)، کووس Kuus –کوس Kus (آلت ضرب نظامی از پوست گرگ، عینا به زبان فارسی وارد شده است)، قودوک (صدای نی، در ازبکی)، قولاق Qulaq و قونوشماق Qonuşmaq در تورکی را نیز همریشه با “کو ” دانسته اند.

هایHAY : ترانه

در زبان ترکی آزربایجانی، ترکیبی به شکل “های-کوی Hay-Küy” و به معنای هیاهو وجود دارد. (واژه هیاهو در زبان فارسی خود محرف این کلمه ترکیبی ترکی است: هیاهو=هایاهوی=های+ا+هوی. مانند کلمه دیگر ترکی در زبان فارسی پایاپای=پای+ا+پای). جزء دوم این کلمه و یا هو-هوی از ریشه کوی Küy ، به معنی موسیقی است. جزء اول این ترکیب، یعنی کلمه “های Hay ” به معنی ترانه ای که از گلو و حنجره خوانده شود است. در زبان ترکی آزربایجانی از همین ریشه کلمات، ترکیبات و کاربردهای زیر وجود دارند: هایلاماق Haylamaq ، های- هارای Hay haray ، هایلا گله ن، هویلا گئده ر Hayla gələn huyla gedər ،….؛

فرم کلمه های Hay در تورکی شرقی قای Qay به معنی از حنجره آواز خواندن، آهنگی که از حنجره خوانده شود است. از همین ریشه است “هایجی Haycı: خواننده (خاکاس)؛ قایچی Qayçı: اوزان مردمی که با ساز موسوم به توپشور داستانهای قهرمانی را می خواند (آلتای)، کسی که آهنگها را از حنجره و به همراه ساز قوپوز می خواند (شور)؛ قایلاماق Qaylamaq : از حنجره آواز خواندن (شور، تئلئوت، سیبری)، هایلاماق Haylamaq : از حنجره خواندن (خاکاس)، قایداماق Qaydamaq : از حنجره خواندن (آلتای)؛ و کلمات قاییم Qayım به معنی مسابقه آهنگ و قاییر ماQayırma به معنی نقرات در آهنگ (قزاقی). معادل این دو کلمه اخیر در ترکی آزربایجان هاییم Hayım (مسابقه آهنگ) و هاییرما Hayırma (نقرات) است.

همچنین در سواحل جنوب شرقی دریای سیاه و بخشهای آزربایجانی ترکیه اصطلاحی مربوط به موسیقی به شکل قایدا Qayda وجود دارد که عده ای آنرا در ارتباط با کلمه های-قای مذکور دانسته اند. قایدا در میان تورکمانان یٶروک به معنی کوک آلت موسیقی؛ و در حوالی دریای سیاه، ایکیزدره، ماچکا، شیران، سورمه نه، شالپازاری، تیرابزون،… به معنی آهنگ، ترانه، ملودی، نغمه و مقام است. از همین ریشه است ترکیبات قایدایا اویماق Qaydaya uymaq ، قایدادان گئتمک Qaydadan getmək (پیروی از ریتم ترانه)، قایدا توتدوروب گئتمک Qayda tutdurub getmək (باصدای بلند آوازهای شاد خواندن هنگام راه رفتن)، قایداسیندا سٶیله مک Qaydasına söyləmək (ترانه را بر اساس قوانین آن خواندن)، قایدایی پوزماق Qaydayı pozmaq (خواندن ترانه خارج از قاعده)،….

ییر YIR : آواز

در ترکی معاصر کلمه “ییر Yır ” به معنی آواز است، در تورکی قدیم “ایر، ییر Ir, Yır, Yir, İr ” به معانی نغمه، هوا (دستگاه)، شعر، آهنگ، ترانه و در بعضی موارد به معنی غزل و شکل نظم، و مصدر ییرلاماق Yırlamaq, Irlamaq به معنی با نغمه خواندن، تغنی، آهنگ خواندن، شعرخوانی، آواز و ترانه خوانی، آهنگ را با مقامات خواندن (اول ییر ییرلادی Ol yır yırladı ، او آواز خواند) بکار رفته است. مصادر این کلمه “ییرلاماق Yırlamaq ” و “ییراما Yıramaq ق” است. از همین ریشه است “ییراغو Yırağu ” (آوازخوان، نوازنده، خواننده)، “ییرلاییش Yırlayış ” (طرز و اصول تغنی و آوازخوانی)، “ییرلاییجی Yırlayıcı ” (آوازخوان، مغنی، خواننده)، “ییرچی Yırçı ” (کسی که ییر می خواند)، “ییر قوشماق Yır qoşmaq ” (سرودن منظومه و شعر). در لهجه ترکی قاشقایها از دیاسپورای ترکان آزربایجانی در جنوب ایران، کلمه “ییر Yır ” را به معنی شعر و شعر آهنگ، “ییرچی Yırçı ” را به معنی شاعر و “ییرماق Yırmaq ” را به معنی سرودن شعر بکار برده می شود.

همچنین در ترکی قدیم مصدری به شکل اورلاماق Orlamaq –اورلاماقUrlamaq –اوریلارماق Urılamaq به معنی همخوانی وجود دارد. عده ای این کلمه را همریشه با ایر-ییر مذکور دانسته اند. امروز در ترکی مدرن “اورلاماق Orlamaq ” به معنی باهم آواز خواندن، “اورلاشی Orlaşı ” به معنی همخوانی و “اور Or ” به معنی گروه کر است.

فرم این کلمه در تورکی مدرن ییر، ایر (اویغور، کامان، بارابان، سویونی، کویبال، چاغاتای، شاقای، آزربایجان، آناتولی) و در تورکی شرقی به شکل “جیر”-”چئر” است: “جیراو” (قازاق، قاراقالپاق)، “جیر”، “جیرو” (قازان، قیرقیزی). باشقورتها هنرمندانی که داستانهای ملی شان را تصنیف و اجرا می کنند “ییراو”-”ژیراو” می نامند. همچنین در اویغوری مصادری به شکل “چار” (صدا کردن)، “چارقولاماق” (آواز خواندن) وجود دارد. در میان قزاقها و از جمله قزاقهای ساکن در ایران، “جار جار” و یا “یار یار” ترانه ای است که در زمان استقبال از عروس توسط شاعر آوازخوان با دومبرا (نوعی دوتار تورکی) به عنوان خوش آمد گوئی در جمع مهمانان اجرا می شود. در زبان سومری نیز کلمه ای به شکل “سیر” موجود و به معنی آوازخوانی بوده است. با حرکت از این نقطه، عده ای کلمه “شارقی” در ترکیه را نیز از منشا تورکی دانسته اند و آنرا با کلمات “سور”-”سیر” در سومری، و “سار” در شور، تئلئوت، قیرقیزی به معنی آهنگ و ترانه، و “سارناماق” در تورکی قارائیم به معنی آواز خواندن پیوند داده اند (هر چند اکثریت ریشه شناسان آنرا کلمه عربی دانسته اند).

در زبان ترکی مصدری به شکل اٶتمک Ötmək به معنی خواندن انسان و دیگر جانداران وجود دارد که بویژه در مورد آوازخوانی پرندگان بکار می رود. این مصدر همچنین به معنی درآمدن صدای سازهای بادی است.

قوشوق QOŞUQ : شعر

در تورکی یکی از معانی مصدر “قوشماق Qoşmaq “، سرودن و خواندن سروده ها است. (اول ییر قوشدو Ol yır qoşdu ، او غزل سرود؛ ییر قوشولدو Yır qoşuldu منظومه سروده شد). در ازبکی امروز “قوشوقQoşuq ” نوعی آهنگ در باره امور روزمره و “قوشوقچو Qoşuqçu ” به معنی خواننده است. از همین ریشه است کلمه “قوشان Qoşan ” به معنی سراینده و “قوشوق Qoşuq ” به معنی شعر و قوشانتی Qoşantı در تورکی مدرن به معنی مقاله. عده ای “قوشان” را همریشه با “قوسان Qosan “-”اوسان Osan “-”اوزانOzan ” در تورکی باستان به معنی سراینده و خواننده مردمی دانسته اند.. در ترکی معاصر آزربایجان، “قوشان Qoşan ” به معنی سراینده و “قوشار Qoşar ” به معنی شاعر (مانند “یازار Yazar ” به معنی نویسنده)، “قوشوق Qoşuq ” به معنی شعر، (عمدتا عروضی)، “قوشقو Qoşqu ” به معنی شعر (عمدتا هجائی)، “قوشاق Qoşaq ” به معنی منظومه و پوئما (و “آییتیم Ayıtım ” به معنی سرود، آییتیش Ayıtış به معنی مشاعره) است.ب ب

باغدار BAĞDAR: آهنگساز

در ترکی مدرن مصدر باغداماق Bağdamaq (در ترکیه باداماق) به معنی آهنگ سازی، سرودن و تصنیف قطعه موسیقی بکار می رود. (از ریشه باغ Bağ ، مانند آل Al –آلداماق Aldamaq ، اون Ün -اونده مک Ündəmək). از معانی دیگر باغداماق، در هم پیچیدن، چند چیز را پس از درهم کردنشان به هم بستن، وضعیت را به حالت معضلی غیرقابل حل در آوردن، پا روی پا انداختن، درشت و ناجور دوختن. از همین ریشه است باغدا Bağda (قطعه موسیقی)، باغدار Bağdar (آهنگساز)، باغداشیق Bağdaşıq (متجانس)، باغداشیم Bağdaşım (تجانس)، باغداشما Bağdaıma (امتزاج)، باغداشدیرماق Bağdaşdırma ، باغدالاماق Bağdalamaq ، باغدا آتماق Bağda atmaq (در ورزش کشتی)، باغداشماق Bağdaşmaq نوعی نشتن (پای چپ بر ران راست، پای راست بر ران چپ).

بییی BİYİ : رقص

کلمه بییی Biyi در زبان تورکی به معنی رقص است. فرمهای قدیمی این کلمه بٶدیک Bödig، بۆدیک Büdik از مصدر بۆدیمک Büdimək ، بٶدیمک Bödimək ، بیدیمک Bidimək ، بودیمک Budimək ، بئییمک Beyimək –بیییمک Biyimək (کومان)، بئیمک Beymək (قیپچاق) به معنی رقصیدن، دانس کردن می باشد. مشتقات دیگر این مصدر در تورکی قدیم عبارتند از بودیشمک Büdişmək (باهم رقصیدن)، بودیتمک Büditmək (رقصانیدن). شکل مدرن مصدر بودیمک با تبدیل “د” به “ی”، “بیییمک” Biyimək است. در لهجه و زبانهای تورکی گوناگون مشتقات و ترکیبات گوناگون این مصدر بکار میروند: بیییمک Biyimək ، بئیینمک Beyinmək ، بییله مک Biyləmək (قرقیزی)، بیله مک Biləmək (قزاقی)، بٶدیمک Bödimək (خاکاس)، بیییو Biyiv (باشقورت)، بیی Biy (قازاق، قیرقیز)، بییو Biyü (تاتار).

کلمه دیگری که در ترکی معاصر و به طور گسترده ای برای ایفای مفهوم رقص بکار می رود، کلمه “اویونOyun ” است که هم به معنی رقص و هم به معنی هر نوع بازی (کودکانه، تفریحی، نمایشی، مسابقه ای،..) می باشد. کلمه اویون و فرم قدیمی آن اویوق Oyuq (رقص، دانس، موزیک)، از ریشه اویماق Oymaq به معنی رقصیدن، جهیدن و پریدن مشتق شده است.

در زبان و لهجه های گوناگون تورکی قدیم علاوه بر اویون (رقص، تفریح)، کلمات بسیار دیگری به معنی رقص و یا انواع گوناگون آن بکار رفته اند. برخی از آنها که بعضی علاوه بر رقص، معانی دیگری از قبیل تفریح و ضیافت و… نیز دارند عبارتند از: تالپیماق Talpımaq (به معانی تموج، به اهتزاز در آوردن، پریدن و ایستادن، حس، برخوردن)، تالبیماق Talbımaq (تئلئوت خارزم)، تالابیماق Talabımaq (عثمانی)، تالابیماق Talabımaq، تالبیماق Talbımaq، تاببالاتماق Tabbalatmaq، اٶگرونچ Ögrünç، اٶگرونچوله مک Ögrünçülemek، ییرقاماق Yırqamaq، جیرقاماق Cırqamaq، ایرقالIrqal ، منگیله تمک Meŋilətmək، سورمک Sürmək (این کلمه در معنی ضیافت و جشن وارد زبان فارسی نیز شده است. در ترکیبات چهارشنبه سوری، سور دادن، …)، چوغیماق Çoğımaq، قوتروشماق Qutruşmaq، ایلینچوله مک İlinçülemək، شه وه که Şeveke، جورجونا Curcuna، سونگوکلیچ Süŋükliç، توقورجون Toqurcun، سالماقSalmaq ، گنجرGencer ، … ب ب

در آزربایجان و ایران انواع گوناگون رقصهای ملی ترکی مانند بارBar (آراز باری Araz barı ،…) هالای Halay (قاشقای هالایی Qaşqay halayı ، شاهسئوه ن هالایی Şahsevən halayı ،…) وجود دارند. هالای رقص ملی مشترک بین ترکهای ترکیه، آزربایجان و جنوب ایران است.

با توجه به آنچه گفته شد، تخصیص کلمه اویون Oyun برای هر نوع بازی-معادل Play, Game انگلیسی (مصدر اویناماق Oynamaq ، بازی کردن؛ اویونچو Oyunçu = بازیکن مسابقه؛ اوینامان Oynaman = بازیگر، هنرپیشه)؛ بیییBiyi برای رقص معادل Dance انگلیسی (مصدر بیییمک Biyimək = رقصیدن؛ بیییتمک Biyitmək= رقصاندن؛ بیییشمک Biyişmək = باهم رقصیدن؛ بیییچی Biyiçi = رقاص)؛ تالپی Talpı برای باله (مصدر تالپیماق Talpımaq = اجرای رقص باله کردن؛ تالپیچی Talpıçı = بالرین) و سور Sür به معنی فستیوال پیشنهاد شده است.

چند کلمه ترکی در باره موسیقی و فرهنگ موسیقیائی

اپرا: ییراماج Yıramac (-ماج mac و یا –پاچ paç پسوند بازی-نمایش است)

آداب، تربیت: گٶرگو Görgü

ادبی: گٶرکول Görkül ب ب

ادبیات غرب: باتی گٶرکول سٶزو Batı Görkülsözü

ادبیات کلاسیک: کٶکله شیک گٶرکول سٶز Kökləşik Görkülsöz

ادبیات: گٶرکول سٶز Görkülsöz

ادیب برجسته: سئچگین گٶرکولچوSeçgin Görkülçü

ادیب: گٶرکولچو Görkülçü

ارتجالی: دوغاچلاما Doğaçlama

ارکستر مجلسی: اودا کویه شگه سی Oda küyəşgəsi

ارکستر: کویه شگه Küyəşgə

استتیزم: گٶرک Görk

استتیک، زیبا: گٶرکلو Görklü

آکورد کردن: کٶکله مک Kökləmək

آکورد، پرده: کٶک Kök

آکوستیک: یانقی بیلیم Yanqı bilim ، سس داغیلیم Səs dağılım

آلت موسیقی، ابزار: چالقی Çalqı

آلگرو: قیبراق Qıbraq

انسترومئنتال: چالقیسال Çalqısal

انسترومانتاسیون: چالقیلاما Çalqılama ، چالقی بیلیم Çalqıbilim

آهنگ های لیریک بزرگ، آهنگ مدرن: آشولا Aşula

آهنگ: اویوم Uyum

آهنگساز: باغدار Bağdar

آواز خواندن: ییرلاماق Yırlamaq٬ ییراماق Yıramaq، اٶتمک Ötmək (با صدای زیر)، هایلاماق Haylamaq (از حنجره)

آواز: ییر Yır

آوازخوانی: ییرلاییش Yırlayış

بالرین: تالپیچی Talpıçı

ب بباله: تالپی Talpı

پانتومیم، نمایش ایمائی: تومپاج Tumpaç (-ماج mac و یا –پاچ paç پسوند بازی-نمایش است)، توم اویون Tumoyun ، توم گٶسته ریسی Tum göstərisi (از مصدر تومماق Tummaq )

پرده موسیقی، آکورد: کٶک Kök

تئاتر: یانسیماج Yansımac (-ماج mac و یا –پاچ paç پسوند بازی-نمایش است)، یانسیل Yansıl

تار: تئللی Telli

تراژدی: بوزلاما Bozlama

ترانه خوانی: هایلاما Haylama

ترانه: های Hay

تصنیف کردن، آهنگسازی: باغداماق Bağdamaq

تصنیف: باغدا Bağda

تفریح کردن: ائیله نمک Eylənmək

تفریح، سرگرمی: ائیله نجه Eyləncə

تک نوازی: تک کویلو Təkküylü

تمپو: دیزه م Dizəm

تمدن، مدنیت: اویقارلیق Uyqarlıq

تون، لحن: تینی Tını

چندنوازی: چوخ کویلو Çoxküylü ب ب

خواننده: هایچی Hayçı ، هایلار Haylar

دراکه: آنلاق Anlaq

دوئت: ایکیل İkil

دوتار: قوشاتئللی Qoşatelli

رقاص: بیییچی Biyiçi ، بییه ر Biyər

رقص: بییی Biyi

رقصیدن: بیییمک Biyimək، بییله مک Biyləmək ، بیییشمک Biyişmək

رل، نقش (بازیگری): اوینام Oynam

ریتم: تارتیم Tartım

زیبائی شناسی: گٶرک بیلیم Görkbilim

ژانر ادبی: گٶرکول چئشین Görkül çeşin

ژانر: چئشین Çeşin

ساز آشیقی-باخشی: قوپوز Qopuz ، چٶگور Çögür

ساز بادی: پوفله مه لی Püfləməli ، اٶتدورمه لی Ötdürməli

سبک، اسلوب، طرز: بیچه م Biçəm

سراینده: قوشان Qoşan

سرود دینی، الهی: تانریدام Tanrıdam

سرود ملی: اولوسال آییتیم Ulusal ayıtım

سرود: آییتیم Ayıtım

سرودن: قوشماق Qoşmaq

سروده: قوشقو Qoşqu

سه تار: اوچ تئللی Üçtelli

سوپرانو: اٶته ر Ötər ب ب

سولیست: ییراغو Yırağu

شاعر: قوشار Qoşar، قوشوقچو Qoşuqçu

شاعرانه: قوشارجا Qoşarca ، قوشاریمتیل Qoşarımtıl ، قوشارسی Qoşarsı

شعر ترکی (نوعی قالب شعر آشیقی): قوشما Qoşma

شعر معاصر: دیزه له ک Dizələk

شعر: قوشوق Qoşuq

شعرواژه: سیجیر Sicir، سیجیرله مه Sicirləmə (صورت اولیه ادبی که نه هنوز به مفهوم امروزی شعر و نه به مفهوم امروزی نثراند).

صدا (معادل Sound): سس Səs

صدا (واضح و روشن): آوارد Avard

صدای جانداران (معادل Voice): اٶتوم Ötüm

صنایع ظریفه: اینجه اوزلوقلار İncə Uzluqlar

فراخوان: آواوا Avava (در اصل صدای فراخوان جهت جمع شدن برای بازی پس از برداشت خرمن)

فرهنگ: اردم Ərdəm

فستیوال موسیقی: کوی سورو Küy sürü

فستیوال: سور Sür ، سورول Sürül

قطعه آوازی: ییرال تیکه Yıral tikə

قطعه سازی: چالقیسال تیکه Çalqısal tikə

قطعه، پارچه: تیکه Tikə

کر خوانی: اورلام Orlama ، اورلاشی Orlaşı

کر، خورو: اور Or

کلید: آچار Açar

کمدی موزیکال: کویه ل گولدورو Küyəl güldürü

کنسرت: کویله شی Küyləşi ، کویه نتی Küyənti

کنسرواتوار، دانشکده موسیقی: کوی یورد Küyyurd

مارش: سوییری Süyırı ب ب

مسابقه آهنگ و ترانه: هاییم Hayım

مشاعره: آییتیش Ayıtış

مصراع: دیزه Dizə

معرفت: قاناجاق Qanacaq

مغنی، آوازخوان: ییرچی Yırçı٬ ییرلاییچی Yırlayıçı، ییرار Yırar

مقاله: قوشانتی Qoşantı

مقام (در موسیقی): اورنام Ornam

مقام (دولتی، اجتماعی): قونام Qonam

ملودی: ازگی Əzgi

منظومه، پوئما: قوشاق Qoşaq

موزیسین: کویچو Küyçü ، کویه مه ن Küyəmən

موزیک راک: ساللار کوی Sallar Küy

موزیکال: کویه ل Küyəl

موسیقی اجرا کردن: کویه مک Küyəmək ، کویله مک Küyləmək

موسیقی آیینی: تٶره سه ل کوی Törəsəl küy

موسیقی بی کلام، انسترومنتال: چالقیسال کوی Çalqısal küy

موسیقی پاپ: ائلگون کوی Elgün Küy

موسیقی سنتی: گله نه کسه ل کوی Gələnəksəl Küy

موسیقی شناسی: کوی بیلیمی Küybilimi

موسیقی علمی: بیلیمسه ل کوی Bilimsəl Küy

موسیقی فولکلوریک: بودون کوی Budun Küy

موسیقی کلاسیک: کٶکله شیک کوی Kökləşik Küy

موسیقی محلی: یئره ل کوی Yerəl Küy

ب بموسیقی مدرن: یئنیجیل کوی Yenicil Küy

موسیقی معاصر: چاغداش کوی Çağdaş Küy

موسیقی مقامی: اورنام کوی Ornam Küy

موسیقی نظامی: سوکوی Sü Küy

موسیقی، موزیک: کوی Küy

موسیقیائی: کویسه ل Küysəl

موسیقیدان: کویه ر Küyər

میم: توم Tum (از مصدر تومماق Tummaq )

میمیست: تومچو Tumçu

ندا (امداد و دادخواهی): هارای Haray

نغمه، آهنگ فولکوریک: تورکو Türkü

نقرات: ییرلاشیم Yırlaşım ، ییرلاشی Yırlaşı ، هاییرما Hayırma

نواختن آلت موسیقی (بادی): اٶتدورمک Ötdürmək

نواختن آلت موسیقی: چالماق Çalmaq

نواختن سازهای بادی نظامی: آغراتماق Ağratmaq ، آغریلماق Ağrılmaq

نواختن موسیقی (خودمانی، غیرفرمال): کویله نتی Küylənti ، کویله تی Küyləti

نوازنده ساز آشیقی (بدون آواز) : قوپوزچو Qopuzçü، چٶگورچو Çögürçü

نوازنده: چالقیچی Çalqıç

نوشته ادبی: گٶرکول یازی Görkül yazı

همخوانی: اورلاماقOrlamaq ، اورلاشماق Orlaşmaq ، ییراشما Yıraşma

همنوازی کردن: کویه شمک Küyəşmək

همنوازی، گروه نوازی: کویه شیم Küyəşim ، کویله شمه Küyləşmə، کویله شیم Küyləşim

هنر: اوزلوق Uzluq

هنرپیشه: اوینامان Oynaman

هنرکده: اوزلوق یورد Uzluqyurd

هنرمند تئاتر: یانسیدار Yansıdar

هنرمند: اوزلو Uzlu ، اوزمانج Uzmanc

هنرمندانه: اوزلوجا Uzluca

هنرهای زیبا: گٶزه ل اوزلوقلار Gözəl uzluqlar ، گٶرکلو اوزلوقلار Görklü uzluqlar

هنری: اوزلوقسال Uzluqsal

وکال: ییرال Yıral ، ییرسال Yırsal

وکالیست: ییرامان Yıraman

لینک به دیدگاه
شما ها واقعا دارین کم کم شورشو در میارین؟ این ادا بازیها چیه در می آرین ....اگه اینطوریه باشه من هم فاشیست بازی بلدم .....

مثلا اگر اینجا من یه آهنگ با عنوان آلبوم جدید گداشتم چی شده؟ ...

فقط دوست دارین یه بهونه پیدا کنید که همه رو محروم کنیئ جز خودتون ......شما حق ندارین تایپیک من دست ببرین...خوشم میاد که یه چیزی هم بهتون گفته بشه میشیم تجزیه طلب:ws37:...... اول و آخرت باشه تایپیک من دست درازی می کنی.....:ws46:

 

كاربر گرامي

من نميدونم شما چند وقته اينجا عضو هستيد ولي گويا در جريان نيستيد كه اخيرا" تالار موسيقي فيلْتر شده بود و با تلاش مديريت سايت مجددا" باز شد علتش هم وجود تاپيكهاي دانلود بود ، شما يك صدم تاپيكهايي كه من اينجا ساختم رو هم نساختيد من به خاطر رفع فيلْتر تالار مجبور شدم تمام اون تاپيكهايي كه خودم ساخته بودم رو هم حذف كنم

اين تاپيك هم بايد حذف ميشد ولي چون من حدس ميزدم حذف اين تاپيك ميتونه مسائل قوميتي رو بوجود بياره با اصلاح عنوان تاپيك سعي كردم نگه ش دارم توي تالار .

موسيقي فراتر از اين حرفاست كه بخوام قاطي مسائل مسخره ي قوميتي و سياسي بكنمش

 

اما بازم ميگم تاپيكي كه ماهيتش دانلود آهنگ باشه (هر آهنگي باشه تركي و كردي و رشتي و...فرقي نداره) طبق قوانين انجمن بايد حذف بشه ... فقط آهنگاي قديمي يا محلي (مثل همون آهنگ فولكلوري كه سجاد عزيز گذاشت) به خاطر اينكه حساسيت زيادي روش نيست من اجازه دانلودش رو دادم

 

من از خدامه كه بتونيم انواع اقسام آهنگهارو اينجا بذاريم براي دانلود (همونطور كه قبلا" اين كار رو ميكرديم) ولي بايد محدوديت هايي كه برامون ايجاد شده رو هم در نظر بگيريم.

 

اول و آخرت باشه تایپیک من دست درازی می کنی.....:ws46:

 

بنده توي اين تالار اختيار تام دارم كه هر كاري رو كه صلاح ميدونم انجام بدم!

من بهتون لطف كردم كه تاپيكو نگه داشتم!

ولي اگه به اين نوع ادبيات زننده تون ادامه بديد مطمئن باشيد دفعه ي بعد اين لطف رو نميكنم و بلافاصله تاپيك رو حذف ميكنم!

لینک به دیدگاه
با سلام و عرض ارادت خدمت دوستان عزيز

واقعا دردآوره يه همچنين حركتي رو از بعضي از دوستان شاهد باشيم

كجاي دنيا علاقه به موسيقي و فرهنگ محلي چه قديمي و چه جديد گناهه؟

واقعا به نظر شما اين علاقه كجاش ميتونه مسله ساز باشه كه برخي از دوستان اينطوري در موردش بي لطفي ميكنن

من اصلا از دوستان دانشجو و روشن فكر هموطن خودم انتظار همچين حرفائي رو نداشتم

اگه اينطوريه

به خاطر گل روي بعضي از عزيزان از فردا نه تنها موسيقي بلكه زبان و فرهنگ و تاريخ رو به دست فراموشي مي سپاريم تا شايد خرسندي اين دوستان حاصل بشه

دوست من از هر قوميتي هستي فقط اينو ميتونم بگم كه همه جاي ايران متعلق به همه ايراني هاس پس تك تك ماها وظيفه دارم از هر فرهنگ و نژادي كه هستيم به خاطر خودمون هم كه شده از ارزش هامون دفاع كنيم و نذاريم كه اين ارزش ها بازيچه بعضي ها بشه

من كوچيك همه داداشاي گل گلابمون هستم

سرزنده باشيد:icon_gol:

فكر ميكنم با توضيحاتي كه توي پست بالا دادم شما هم جوابتونو گرفته باشيد ، اگه بازم ابهامي براتون باقي مونده بفرماييد تا رفعش كنم

لینک به دیدگاه

دوستان مشکلات مدیرتالاررو دراین زمینه مدنظرداشته باشند

نمیدونید قبلا شادمهرباز چیکارکرده بود برا این تالار وبا چه خون دل خوردنی چه ارشیوی درست کرده بود

متاسفانه قوانین عجیبی برای این نوع سایتها درزمینه موسیقی وجود داره که رعایت نکردنشون سه سوت کاررو تموم میکنه

از همه دوستان سپاسگزارم:icon_gol:

لینک به دیدگاه

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

در آذربایجان نام رشید بهبودف بطور مستقیم به تاریخ موسیقی پاپ ترکی وصل می شود . دامنه شاهکارهای آوازی اواز سرود مختص به وصف زیبایی سرزمین مادری تا غزلهای عاشقانه گسترش می یابد

رشید در تفلیس به دنیا آمد پدر او رشید بهبودلو وخواهرش نیز خواننده بنامی بود هنگامیکه توفیقق قلی اف متوجه شد که رشید آهنگهای تنظیمی او را می خواند وی رابه آذربایجان دعوت کرد رشید نیز دعوت او را قبول کرد وتا آخر عمر در آذربایجان ماند

رشید همچنین در برخی فیلمها نیز نقشهای مهمی ایفا کرده است از جمله نقش « بالاش » در سویل ، « بختیار » در فیلم بختیارو.. اما رشید بیشتر بخاطر نقش عسگر در فیلم « آرشین مال آلان » به ذهن خطور می کند

استعداد نادر رشید بطور یک شبه آشکار نشد ، هر چند بمحض اینکه اوکشف شد شهرت او چون آتش سرکشی پخششد رشید بطور خستگی نا پذیری به سفر می رفت ودر سراسر دنیا کنسرتهایی را یکی پس از دیگری اجرا می کرد در زمانی که مردم شوروی در جو خفقانی موسوم به « پرده آهنین » زندگی می کردند

رشید در بسیاری از کشورها از جمله بریتانیا ، فنلاند ، ایران ، ترکیه ،‌چین ، آلبانی ، بلغارستان ، بلژیک ، اتیوپی ، هند ، عراق ، آرژانتین و… کنسرت داشت .رشید دوست داشت تا ترانه های محبوب هر کشوری را در سفر به آنجا بخواند وترانه های آذربایجانی را نیز به زبان آنها ترجمه کند

در ایران او با نوازنده پیانو، چنگیز صادق اف ونوازنده تا ر احسان داداشف برنامه اجرا کرد آنها در ایران مورد استقبال قرار گرفتند وکنسرت دو هفته ای آنها در ایران دوماه طول کشید .

رشید در هند نیز بسیار محبوب بود و 6 کنسرت در آنجا اجرا کرد .اولین حضور او در هند به سال 1952 بر می گردد در آنجا آوازهای آذربایجانی و چندین آواز هندی ، اردو و بنگال خواند یک سال بعد یعنی در سال 1953 با گروه مشهوری از نوازندگان شوروی به هند بازگشت ، اما این بار بعنوان یک چهره آشنا . در هر کنسرت از او خواسته می شد که محبوبترین آواز هندی آن دوران را برایشان بخواند

رشید همچنین کنسرتهایی را در امریکای جنوبی داشت که در مجموع 56 پرواز بود

رشید ابتدا در ایروان در یک گروه جاز فعالیت می کرد واز سالهای 1938تا 1944 نیز در ارکستر واپرای ایروان فعالیت می کرد پس از ورود به آذربایجان در ارکستر ملی ، به عنوان تکخوان از سالهای 1953تا 1956ایفای وظیفه نمود ودر اپرای ملی آذربایجان نیز نقشهایی را اجرا کرد بطور مثال در اپرای سویل فیکرت امیرف ، نقش بالاش را بغایت زیبا ایفا نمود از شالهای 1957تا 1959از سازماندهندگان ومدرسان گروه کنسرت ملی بود رشید در سال 1966

تئاتر ( تالار ) ملی آواز را ایجاد نمود وتکخوان ومدیر هنری آن گردید امروزه همین تئاتر به نام خود وی ، رشید بهبودف می باشد ودر مدخل آن یک ماکت کره زمین قرار دارد که بسیاری از شهرها وکشورهایی که رشید در آن اجرا داشته بر روی آن مشخص شده ، اما هیچ مرزی رسم نشده است این یک تذکر آشکار است که ترانه های رشید هیچ مرزی نمی شناسد واو یاد آور شخصیست که موسیقی پاپ ترکی را بر روی نقشه قرار داد

رشید برای تکامل خود وآهنگهایش بسار تلاش می کرد ومی کوشید از انجام هر گونه اشتباهی جلوگیری کند بعضی وقتها او ایده هایی داشت که چنین ایده هایی تنها می توانست از یک آهنگساز خبره بر آید در حالیکه رشید هیچ وقت تحصیلات رسمس موسیقی نداشت

رشید قدرت شنوایی وتکلم خوبی داشت او می توانست ترانه ها را با یکبار گوش دادن تکرار کند . حتی بعضی ها می گفتند که او ترانه های روسی را از خود روسها بهتر می خواند عنوان هنرمند مردمی اتحاد جماهیر شوروی بزرگترین افتخاری بود که می توانست به یک فنرمند در شوروی داده شود . اما دولت شوروی ابتدا آنرا از وی معذور داشت آنها می پذیرفتند که رشید خواننده بزرگی است اما در عین حال می گفتند که وی تنها خواننده پاپ است نه اپرا . در حالیکه رشید تنها خواننده پاپ نبود ونقشهای بسیارپیچیده ای نیز در اپرا اجرا می نمد همانطور که در نقش بالاش در اپرای سویل این را نشان داد وسرانجام به خاطر این کار جایزه مذکور را دریافت کرد که برای هنرمندان آذربایجانی یک اتفاق غیر عادی بود چون عموما این لقب نصیب هنرمندان روسی می شد

رشید صدای قوی وبسیار رسایی داشت بطوریکه صدای او در 74 سالگی پیش از مرگ همانند 45 سالگیش بود

در سال 1988 رشید علیرغم داشتن 74 سال ، هنوز سالم به نظر میرسید صدای او هنوز خیلی قوی وزیبا بود اما متاسفانه در طول یکی از تمرینها مریض شد با دشواری بسیار دوستان او ترتیب رساندن وی به بیمارستان کونتسور که بعنوان بهترین بیمارستان شوروی شناخته می شد را دادن پزشکان برای نجات او تلاش کردن اما خیلی دیر بود رشید بخاطر بیماری کلیه در حال مرگ بود تا آخرین دقایق او چشم به در یود تا دوستانش به دیدنش بیایند نگاههایی که به در ماند و…

امروزه خوانندگان بسیاری وجود دارند که سعس می کنند از رشید تقلید کنند اما کپی کردن سبک ویژه ، ذوق هنری وصدای باشکوه او ممکن نیست

لینک به دیدگاه

ادامه شعر حیدر بابا + توضیحات استاد شهریار در مورد حیدر بابا و چرایی سرودن این شعر

 

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه
این اهنگ فولکولور درسته نسخه اصل اصل نیست اما غم شیرینی توش هست که گاهی زیادی بهم میچسبه

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

یک کلمش رو نفهمیدم ولی زیبا بود

:icon_gol:

لینک به دیدگاه

نگاهی مختصر بر شکل گیری بایاتیلار

 

از گنجینه ادبیات عامیانه آذربایجان

 

محمد علی فرزانه*

 

دو بیتی های بومی ادبیات شفاهی آذربایجان که در اکناف این دیار با نام بایاتی شهرت دارد یکی از رایجترین انواع منظوم ادبیات عامیانه این سرزمین است .

 

بایاتیها از نظر انسجام شکل ، وسعت مضمون ، ترنم موسیقی و تموج ذوق و احساس در ردیف جذابترین و شورانگیزترین آثار بدیع فولکلوریک جای می گیرند.این نغمات نغز و دلکش که از زندگی و عواطف و رازها و نیازهای مردم ساده و پاکدل مایه می پذیرند و در قالب الفاظی روان و بی تکلف جای می گیرند،از چنان لطف و خلوص و صفا و صراحتی برخوردارند که بخصوص وقتی با آهنگ ویژه خود و با نوائی گیرا خوانده شوند، عنان از کف دل می ربایند و سرشک بر چهره احساس می افشانند.

 

ارادت و اعتقاد مردم ساده ی صحرا و شهر و روستا به این آثار موزون و دلفریب تا بدان پایه است که بایاتی ها را حسب حال و آیینه سرنوشت نمای خویش می پندارند و بهنگام ملال و سرگشتگی و حرمان برآن توسل می جویند و بعنوان تفال از آن مدد و مراد می طلبند.

 

******

 

عنوان بایاتی ها به احتمال زیاد از نام «بیات»یا«بایات» ماخوذ است.بایات ها از جمله قبائل متعددی بودند که در دورانهای کوچ و اوتراق به آذربایجان آمده و در آنجا سکنی گرفته اند و بعد در ترکیب مردم این دیار مستهلک گشته اند .

 

حدس انتساب «بایاتی» به بایاتها وقتی قریب به یقین می شود که در موسیقی فولکلوریک آذربایجان نیز به نواهائی از قبیل افشاری و گرایلی بر می خوریم که عنوان آنها نیز از نام قبایل و اقوام گرفته شده است.

 

بطوریکه از منابع و قراین بر می آید ، بایاتها از موسیقی و ادبیات غنی سرشاری برخوردار بوده اند که پس از کوچ و اسکان در این ناحیه ، به مقیاس وسیعی شیوع یافته و در موسیقی و ادبیات عامیانه نواحی همجوار تاثیر گذاشته است و ما نشانه این تاثیر را در موارد زیاد و از آن جمله بصورت ترادف کلمه بایات با نام برخی از دستگاههای آواز ایرانی و نیز بصورت دستگاه آواز مستقلی به نام «بیاتی» در ترکیه مشاهده می کنیم.

 

نمونه های اولیه بایاتی ها مسلما در آغاز امر به وسیله شعراء و نوازندگانی که در ادبیات و موسیقی عامیانه ی آذربایجان به نام «عاشق» {آشیق}اشتهار دارند، بسلک نظم در آمده است.

 

در جریان قرن ده الی سیزده هجری ، ما به شعرا و نغمه پردازانی مانند امانی، عزیزی،ساری آشیق،صالح، مجروح،معصوم،بیکس،واقف،سالک،ذاکر و دیگران بر می خوریم که نمونه های دست اول بایاتی های آنان در جنگها و دست نویسهای مربوط به ادوار فوق به جای مانده است.

 

سرایندگان مذکور ،در ضمن سرودن نغمات و نواهای مختلف که معمولا به همراه ساز اجرا می شده ، بایاتی نیز گفته اند و بخصوص بایاتی های عزیزی و ساری آشیق در میان مردم دهان به دهان گشته و رواج عامه یافته است.

 

ولی بایاتی هایی که اکنون به مقیاس وسیع در میان مردم رواج دارند ، خواه احتمال شناختن سراینده و مصنف آنها در میان باشد ،یا نه ، تعلق به عامه دارند.

 

زیرا خلق در طول نسلها آنها را سینه به سینه بازگو کرده ، آنچه را که به زبان ذوق و سلیقه خود بیگانه دیده ، به یک سو نهاده و به اقتضای احساس و خواسته های عاطفی خود در آن دگرگونیها داده و به این ترتیب سکه فردی را از روی انها زدوده و به تملک گنجینه فولکلوریک عامه در آورده است.

 

******

 

بایاتی ها از نظر غالب شعری ، از انواع دیگر ادبیات منظومه شفاهی متمایز می گردند.وضع بایاتیها مانند انواع اصیل دیگرادبیات منظوم شفاهی آذربایجان بر اساس وزن هجائی (سیلابیک) استوار است.

 

بایاتی از چهار مصرع ترکیب می شود که در آن ، مانند رباعی سه مصرع 1و2و4 هم قافیه و مصرع سوم آن ازاد است.

 

از نظر افاده معنی و منظور، مصرعهای اول و دوم در آمد دو مصرع سوم و چهارم محسوب می شوند و منظور اصلی نیز در دو مصرع آخر مطرح می گردد:

 

عزیزیم ، گول الللر،

 

اغ بیلکلر ،گول الللر،

 

دریاجا عقلین اولسا ،

 

یوخسول اولسان گولللر.

 

آپاردی چایلار منی ،

 

هفته لر ، ایلار منی ،

 

یوکوم قورقوشوم یوکی،

 

یوردو بو تایلار منی.

 

در این بایاتی ها دو مصرع اول در آمد و برداشتی است که به منظور بیان اندیشه و احساس مندرج در دو مصرع آخر طرح شده است.

 

بنابراین ، وظیفه دو مصرع اول ایجاد زمینه موافق برای بیان و انشاد دو مصرع بعدی است.مصرعهای اول و دوم معمولا با یک وصف طبیعت و یا وصف حال و بطورکلی با توصیفی مشهود و قابل لمس اغاز می شود و زمینه را برای طرح یک واقعیت ، بدانسان که برای گوینده مطرح است فراهم می سازد.

 

این خصوصیت، یکی از جنبه های متمایز نوع بایاتی بوده و موجب ان می گردد که دو مصرع اول چون فی البدیهه و به قصد ترادف عنوان می شوند، در دو یا چند بایاتی همشکل و متقارن باشند.

 

ولی مصراعای سوم و چهارم مضامین و معانی متغایر و مستقل از هم پیدا کنند :

 

من عاشیقام هر آیلار

 

هر اولدوزلار ،هر آیلار

 

بوردا بیر گول بیتیبدی،

 

سوسوزوندان هارایلار.

 

من عاشیقام هر آیلار،

 

هر اولدوزلار هر آیلار،

 

باشیم جلاد الینده ،

 

دیلیم سنی هارایلار.

 

******

 

بایاتی ها از نظر وزن همیشه هفت هجائی هستند ولی از لحاظ وجود تقطیع در مصراعها یکسان نیستند .

 

یک عده از بایاتیها بدون تقطیع هستند.بعضی دیگر بصورت 3+4و برخی به شکل 4+3 تقطیع می شوند.دریک عده بایاتیها ترتیب تقطیع در مصرعها نیز به هم می خورد و پس و پیش می شودولی این تغییر محل تقطیع ، هیچ گونه سکته ای بر روانی و سلاست ان وارد نمی سازد.

 

از جنبه های بدیعی و لفظی متمایز بایاتیها ، روانی و انسجام خاص انها است.

 

بایاتی ها رنگ امیزی و زیبائی های شگفت زبان خلق را بطور وسیع در خود جای می دهند.قالیهای کوتاه و روان و منسجم این نغمات احساس انگیز ،از هر نوع عبارت پردازی و تصنع برکنار بوده و در عین سادگی ، خوش رنگترین بدایع لفظی را از تعبیر و تشبیه و کنایه و استعاره و مجاز در بافت خود نقش می زنند.

 

کمی دقت در بایاتی ها زیر که بر حسب تصادف از ردیف صدها بایاتی نقل می شود، می تواند چشم اندازی از این بدایع را در دیدگاه ذوق و احساس نمایان سازد:

 

قاشلارین قیبله گاهدی،

 

قیبله دئسم گوناهدی،

 

داغلارا دومان چوکسه،

 

اوداغ من چکن آهدی.

 

عاشیق سوزون گیزله در،

 

سوزون دوزون گیزله در،

 

سن چمنه چیخاندا ،

 

لاله اوزون گیزله در.

 

گوزلرین خومار ایندی،

 

یاش توکر یومار ایندی،

 

توک زولفون سینن اوسته،

 

گورن نار اومار ایندی.

 

آچیلارام گول کیمی،

 

اوخورام بولبول کیمی،

 

گویولومه دگن اولسا،

 

ساراللام سونبول کیمی.

 

یکی دیگر از زیبائیهای لفظی بایاتیها به کار رفتن ظریف و ماهرانه جناس در این نوع شعر شفاهی است:

 

من عاشیق گول آنباری،

 

گول اکدیم،گول انباری،

 

هیجران قوماز گوز آچام،

 

درد قویماز گولم باری>

 

من عاشیق باشدان یارا ،

 

آرتیبدیر باشدان یارا،

 

منی حسرت یاراتدی،

 

یاردان باشدان یارا.

 

******

 

بایاتی از نقطه نظر محتوی و مضمون ، از یک سو مظهر و ایینه زلال عشق و آرزو و امید و رنج و شادی و از سوی دیگر کتاب ناگشوده معتقدات و اداب و رسوم و خصایل و خلق و خوی قومی انسانهای ساده و پاکدل در طول نسلها و قرنها است.

 

نقش فائق و چشمگیر ذوق و احساس انسانی در ابداع و حراست این اثار ، برای آن عده از افراد که آثار فولکلوریک را صرفا محصول فانتزی و عوالم رویایی و خیال پردازی عامه می پندارند ، در مورد بایاتی ها نیز این توهم را ایجاد کرده است که این نوع ادبیات عامیانه را نیز تراوش ذهنیات خلق به تصور آورند و محتوی و مضمون مندرج در آنها را عوالمی دور از تاثیر و جاذبه زندگی عینی قلمداد کنند.

 

در صورتیکه بایک بررسی سطحی مسلم می گردد که این آثار نغز و پرسوز ، قبل از هرچیز ، از زندگی پر نشیب و فراز مردم مایه گرفته است.

 

مسلما جنبه غنائی بایاتی ها ، طرح مضامین عشقی و شور و حال را در آنها در درجه اول قرار می دهد .

 

با این حال قالب بایاتی ، اولا در پذیرش و ترنم مسائل و موارد مختلف و همه جانبه و ذوق و اندیشه ی عامه از این حدود مرسوم فراتر می رود و مضامین گوناگونی را در ادبیات کوتاه خود بازگو می کند و ثانیا در بایاتی ها عاشقانه هم که سرچشمه ان ظاهرا عشق و شوریدگی و دلبری و دلباختگی است ، نشانه های برجسته زندگی عینی خلق نمودار است. مطلب این جا است که در همین بایاتی های عاشقانه ، جنبه حزن و نامرادی و حسرت و درد و فغان برجنبه نشاط و شادی تفوق دارد.

 

چقدر نابجا خواهد بود اگر چنین به تصور آید که این چیزی مربوط به عوالم ذهنی و رویایی سرآیندگان و پردازندگان این آثار بدیع است.

 

این گرایش ذوق و احساس ، در درجه اول انعکاس طبیعی و اجتناب ناپذیر زندگی دشوار و پرسوز و گدازی است که انسان در گذشته با سرنوشت خود بر آن بسته بوده است.

 

در دورانی که جان و تن انسانی در زیر یوغ تعدی و ستم و بی عدالتی های اجتماعی منکوب می شد و نشاط و خنده در لبها می خشکید و عشق و امید وآرزو به جای شکفتن و ثمر دادن به صخره های ناکامی و نابسامانیها می خورد و موجی از دلهره و شکوه و رنج در دل و روح انسان بر می انگیخت هر یک از اینها مجوزی بود که انسان از درد و رنج بنالد و بگوید:

 

آغلارام آغلار کیمی،

 

دردیم وار داغلار کیمی،

 

خزان اولدوق توکولدوق،

 

وئرانا باغلار کیمی.

 

دومانلی داغلار گویلوم،

 

نیسکیللی باغلار گویلوم،

 

نه آچیلار،نه گولر،

 

همیشه آغلار گویلوم.

 

موسیقی غم انگیز و سوزناکی که در میان کلمات ساده این دو بیتی ها موج می زند ، حسب حال و ترنمات قلب و احساس انسان شور بخت ،حسرت کشیده و محنت دیده ای است که در طول نسلها و قرنها ناکامیها و نا مرادیهایش فزونتر از کامیابیها بوده است.

 

سرزمین اذربایجان به اقتضای موقعیت جغرافیایی خاص و مواهب طبیعی سرشار خود ، قرنها مورد هجوم مهاجمان و عرصه تاخت و تاز یغما گران بوده است.

 

این یورشها و تاراجهای زندگی و آرامش مردم بی پناه را در هم ریخته و چه بسا انان را به ترک یار و دیار خویش ناگزیر ساخته است و تعداد کثیری از آنان را مانند بردگان زرخرید به نقاط دور دست و غربت رانده است.

 

دوری از وطن و احساس غربت و شمه ای از این ناگواریها و نابسامانیها مضمون و مایه یک رشته دیگر از بایاتی ها گشته است:

 

غوربته دوشدو یولوم،

 

دوشمن آلیب ساغ- سولوم،

 

ائلدن آیری دوشه لی،

 

بو خوولانیبدی قولوم.

 

من عاشیق آه و زاردا،

 

جانیم درتده آزاردا،

 

او گوندن کی قول اولدوم،

 

ساتیلیدم هر بازاردا .

 

در این بایاتی ها، هیجانات قلب پردردی را که در شرایط غربت دچار خفت و خواری و اسارت و بردگی گشته می توان لمس کرد.

 

انسانی که با تارهای جسم و جانش به زادگاه و موطن خود پیوند دارد وقتی به اجبار از آن دور افتد همیشه با اشتیاق و خاطره وطن خواهد زیست و حتی دریوزگی در وطن را بر بی نیازی در دیار غربت ترجیح خواهد داد:

 

عزیزیم وطن یاخچی،

 

کوینکی کتان یاخچی،

 

غوربت یئر جنت اولسا،

 

یئنه ده وطن یاخچی.

 

عزیزیم دیلن گز،

 

باغدا گوله دیلن گز،

 

غوربتده خان اولونجا،

 

وطنینده دیلن گز.

 

دردی جانکاه از این همه حسرت و ناکامی و شوربختی بر روح و احساس انسان سرازیر می شود و به ساز و نغمه او آهنگی سوزناک و ترنمی حزن آلود می بخشد:

 

فلکین داد الیندن،

 

اولمادیم شاد الیندن،

 

یامان یئرده ییخیلیدم،

 

توتمادی یاد الیمدن.

 

سو تک آرخا دولاندیم،

 

ساپ تک چارخا دولاندیم،

 

ظالیم فلک الیندن،

 

قورخا -قورخا دولاندیم.

 

باهاسیز داشدی دونیا،

 

چوروک آغاجدی دونیا،

 

کیمه دئییم دردیمی ،

 

بوتون قان یاشدی دونیا.

 

******

 

تنوع و رنگارنگی مضمون ، یکی از جنبه های برجسته بایاتی ها است. ازمیان انواع قالبهای گوناگون ادبیات منظوم عامیانه ، نوع بایاتی در احاطه و ترنم مسائل و حقایق مختلف زندگی خلق متمایز است.

 

جنبه تنوع مضمون در نوع بایاتی به قدری نمایان است که برخی از گرد آورندگان و مصنفین بایاتی ها ، اساس کار خود را بر تقسیم بندی انها از نظر محتوی و مضمون قرار می دهند و بایاتی ها را در سر فصلهای معنی مانند:

 

بایاتی ها عاشقانه و وصف حال ، زندگی خانوادگی،رنج و نارضایی،فراق و انتظار ، صداقت و مردانگی، پند و حکمت، معتقدات و پندارها و از این قبیل تدوین می کنند.همین گوناگونی بایاتی ها از نظر محتوا موکد دیگری است بر اینکه سرچشمه جوشان بایاتی ها زندگی است.زنگی خلق با تمام گوشه ها و سایه روشنها و نشیب وفرازهای آن .

 

سیر و گشت در گلزار رنگارنگ و دامن گستر بایاتی ها ما را با مضامین و اندیشه ها و احساسهایی از همه نوع روبرو می سازد.

 

در اینجا ما از یک طرف با مضامینی از نوع بایاتی زیر برخورد می کنیم که نشان پندارها و اوهام دنیای کهن در ان عیان است و انسان برای احتراز از بیماریها و چشم زخم ، به معجزه گیاهان توسل می جوید:

 

اوز ه رلیک سن هاواسان،

 

هر بیردرده داواسان،

 

درد قاپیدان گلنده،

 

سن باجادان قووارسان.

 

و از طرف دیگر با مضامین واقع بینانه ای از نوع بایاتی زیر روبرو می شویم که در آن نقطه نظر فلسفی عامه نسبت به طبیعت و زندگی انعکاس یافته است:

 

عاشیقین هاراییندان،

 

ائل یاتماز هاراییندان،

 

گونده بیر کرپیچ دوشور،

 

عومورومون ساراییندان .

 

قالب بایاتی ها در یک جا مضمون لالائی های مادران را به خود می پذیرد و از محبتهای زلال و نوازشگرانه مادر در باره فرزند لبریز می شود:

 

لای- لای دئدیم یاتاسان،

 

قیزیل گوله باتاسان،

 

قیزیل گولون ایچینده،

 

شیرین یوخو تاپاسان.

 

لا- لای بئشیگیم لا- لای،

 

ائویم- ائشیگیم لا- لای،

 

سن یات شیرین یوخودا،

 

چکیم کئشیگین لا- لای.

 

و در جائی دیگر احساس ستایش آمیز انسان ساده ی روستا و صحرا را درباره حیوانات اهلی بازگو می کند:

 

ننه م ،او نازلی قویون،

 

قرقاوول گوزلو قویون،

 

پنیری کسمه- کسمه ،

 

قاتیقی اوزلی قویون.

 

ننه م، او خاللی گئچی،

 

ممه سی باللی گئچی،

 

اوجا قایا باشیندا،

 

توتوبدی یاللی گئچی.

 

******

 

در میان بایاتی هایی که مضمون غنائی دارند بایاتی های عاشقانه جای وسیعی را به خود اختصاص می دهند.

 

عشقی که در بایاتی ها جان می گیرد و بارور می شود عشق موهوم آسمانی و افسانه ای نیست، عشقی است قابل لمس که از راز بقای حیات سرچشمه می گیرد و با احساس جمال پرستی انسان آبیاری می شود و آنگاه دل حساس و نقش پذیر سرآینده به ستایشگر سودا زده و بی پروا ی جمال و زیبایی مبدل می کند:

 

عاشیق سوزگون گوزلریم،

 

غمدن اوزگون گوزلریم،

 

گوزلدن دویا بیلمز،

 

باخسا یوز گون گوزلریم.

 

باغلاریندا اوزوم وار،

 

گئتمه دایان سوزوم وار،

 

گوزلریندن قورخورام،

 

قاشلاریندا گوزوم وار.

 

ولی حتی در این وادی بی قراری و بی پروائی انسان ساده همه دل و احساس خود را نمی بازد و انجا که زیبائی صورت و پاکی سیرت در برابر هم قرار گیرند دومی را بر اولی برتر می شمارد:

 

آغ آلما،قیزیل آلما،

 

نیمچه یه دوزول آلما ،

 

چیرکین آل نجیب اولسون،

 

بد اصیل گوزل آلما.

 

یکی از مسائل اجتماعی و انسانی مهمی که تقریبا در قسمت عمده نمونه ادبیات عامیانه اذربایجان و از جمله بایاتی ها بطور فراوان و جاندار از ان سخن می رود ستایش از خصایل مردانگی و صداقت و وفاداری و نفرت و انزجار از جبن و ریاکاری و نامردی است.احساس متضاد انسان در برابر این عواالم مثبت و منفی اجتماعی قبل از هر چیز نمودار ان است که انسان ساده در مکنون دل در فراخنای زاندگی پاسدار خصایل نیک و خصم آشتی ناپذیر زشتیها است.

 

عزیزیم کاساد اولماز،

 

مرد الی کاساد اولماز،

 

یوز نامردین چوره یین،

 

دوغراسان کاسا دولماز.

 

من عاشیق دالداسینا،

 

مرد ایگیت دالداسینا،

 

نامرد آصلان اولسادا،

 

سیغینما دالداسینا.

 

عزیزیم آی اوتانماز،

 

گون دوغار آی اوتانماز،

 

پیسین پیس عمللرین،

 

اوزونه سای، اوتانماز.

 

در یک رشته ار بایاتیها نظریات انتقادی و طنز آلود عامه در باره بی عدالتی ها و عدم توازن اجتماعی باز گو می شود.

 

این نوع بایاتی ها که از نظر محتوی شباهت زیادی به حکم و امثال عامه پیدا می کنند روح اعتراض خلق را با نازک اندیشی و نکته سنجی بسیار و به سبکی طنز آمیز نمودار می سازند.

 

عاشیق گلیر سازی وار،

 

غمزه سی وار نازی وار،

 

هر باهارین بیر قیشی،

 

هر قیشین بیر یازی وار.

 

ای زامانا، زامانا،

 

اوخو قویدون کامانا،

 

ائششکلر آرپا یئییر،

 

آت حسرتدور سامانا.

 

خصلت آهنگدار و موزون بایاتیها امکان می هد که خلق قسمت عمده ترانه ها و نغمات عامیانه را از میان بایاتیها برگزیند و یا ترانه ها و نغمه های جدید را در شکل و قالب بایاتی بپروراند.

 

از این نظر بایاتیها راه بس نزدیکی با موسیقی فولکولوریک پیدا می کنند.

 

البته هنگام اجرای بایاتی ، سراینده برحسب مضمون و آهنگ بایاتی و به اقتضای ذوق و قریحه خویش ان را با تغییرات و اضافاتی همراه می سازد و از آن جمله به اول و وسط و اخرانها اضافات و برگردانهایی ازنوع «من عاشق!»،«آی آمان!»،«عزیزیم آبالام!»،«آ ننه م قوربان!»،«آی داد بی داد!» و از این قبیل می افزاید.

 

******

 

در زمینه جمع آوری و تدوین بایاتیها و تحلیل و بررسی آنها از نقطه نظر های مختلف تاکنون در ایران کوشش موثری بکار نرفته است و آنچه تا بحال منتشر شده قسمتهایی بصورت پراکنده در صفحات روزنامه ها و مجلات بوده است.

 

در خارج از ایران اهتمام بیشتر و جدی تری بر این کار مصروف گشته و مجموعه های مشروح و مستقلی از این بایاتیها تدوین و منتشر گردیده است.

 

در مجموعه حاضر که تقدیم خوانندگان و علاقمندان عزیز می گردد مبنای اصلی کار بر متونی قرار دارد که نگارنده از دیر باز در زمینه تدوین ادبیات شفاهی عامیانه آذربایجان به گرد اوری آن اهتمام داشته است.

 

البته آنچه که در یک دوره ی کمابیش طولانی از این رهگذر فراهم آمده حتی الامکان با منابع و آثار چاپ شده از ادبیات شفاهی اذربایجان – مسلما تا آنجا که امکان دسترسی به انها وجود داشته – و همچنین با ره اوردها و دست چین های برخی از دوستنان و علاقمندا به ادبیات خلق که حاصل کار خود را بی دریغ در اختیار نگانده گذاشته اند تطبیق و تلفیق شده است.

 

ابتدا نظر بر این بود که حاصل کوشش در یک مجموعه واحد گرد اید ولی چون این نظر بعلت کثرت تنوع متون دشوار و غیر ممکن جلوه کرد ناگزیر این اندیشه پیش امد که آنها را بصورت مجموعه ای جداگانه و مستقل اماده گرداند و قرعه فال نخست بنام بایاتیها اصابت کرد.

 

خواست و آرزوی نگارنده این بود که دفتر حاضر و دفاتر دیگری که در صورت توفیق از مجموعه متون ادبیات عامیانه اذربایجان منتشر می گردد بصورت متدیک و مطابق اصول و شیوه های علمی تدوین فولکور انتشار یابد.

 

از جمله اینکه در نگارش متون از الفبای صوتی استفاده شود.زیرا نارسائی الفبای موجود فارسی در نگارش زبان آذربایجانی بر همگان روشن است.

 

ولی رعایت این جهات فعلا بعلل فنی مقدور نبود و بنابراین مجموعه حاضر بصورتی که مشهود است شیرازه بندی می شود

لینک به دیدگاه

یک آهنگ زیبای ترکیه ای با ریتمی خوش به نام

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
که نمی دونم خواننده اش کیه...

لینک به دیدگاه

لینك دانلود مستقیم اكثر آهنگهای باریش مانچو در این صفحه وجود داره :

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

1242026841_7820baris_manco_8.jpg

لینک به دیدگاه

ناصر عطاپور دان ایکی گوزل ایفا موغام موسابیقه سیندن

Nasir Etapur mugam 2007

 

 

 

 

7225.jpg

 

 

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

 

 

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه

کور اوغلی thumbnail.php?type=box&imageurl=medium_koroglu-250x250.jpg

کور اوغلی کیست؟

باید دانست کوراوغلی محبوبترین و برجسته ترین قهرمانی است که فولکور مردم آذربایجان خلق کرده که از آسیای مرکزی تا سواحل شرق و غرب دریای خزرو درمیان قبایل قفقاز و آذربایجان ایران شناخته شده است و در این زبان امثله فراوانی علاوه بر عبارت مثلی بالا که در زبان فارسی دری ضرب المثل شده به نام و براساس شخصیت کوراوغلی موجود است .

 

داستان کوراوغلی در واقع تمثیل حماسی زیبایی از مبارزات طولانی مردم با دشمنان داخلی و خارجی است و مخصوصاً با الهام از قیام جلالی لر خلق شده و در دو کلمه قیام کوراوغلو و دسته اش تجلی کرده است .

گلین گیدگ چنلی بله

بو یازیلینی بیر سایتدان گوتوردوم کی سوز باشین آچام وبننان سورا بیر آز عاشیق لاریمیزین

دستانلارینان دییگ،اشیدگ وقویاخ ساز بینونا گورگ نه در بوساز:

.......کوراوغلی غلط مشهور و صحیح آن کوراوغلو به معنی کورزاده است . باید دانست کوراوغلی محبوبترین و برجسته ترین قهرمانی است که فولکور مردم آذربایجان خلق کرده که از آسیای مرکزی تا سواحل شرق و غرب دریای خزرو درمیان قبایل قفقاز و آذربایجان ایران شناخته شده است و در این زبان امثله فراوانی ...و براساس شخصیت کوراوغلی موجود است . داستان کوراوغلی در واقع تمثیل حماسی زیبایی از مبارزات طولانی مردم با دشمنان داخلی و خارجی است و مخصوصاً با الهام از قیام جلالی لر خلق شده و در دو کلمه قیام کوراوغلو و دسته اش تجلی کرده است . نهال این قیام به وسیله مردی سالخورده به نام علی کیشی کاشته می شود که پسری دارد موسوم به روشن که همین پسر سالهای بعد به نام کوراوغلی مشهور و نامبردار گردید .علی کیشی خود مهتر خان بزرگ و حشم داری به نام حسن خان بر سر اتفاق بسیار جزیی که آن را توهین نسبت به خود تلقی می کرد دستورمی دهد چشمان علی را از کاسه در آورند . علی کیشی بر اثر این حادثه با دو کره اسب که آنها را از جفت کردن مادیانی با اسبان افسانه ای دریایی به دست آورده بود همراه پسرش روشن از قلمرو و نفوذ و قدرت حسن خان می گریزد و در چنلی بل یا کمره مه آلود که کوهستانی سنگلاخ و صعب العبور با راههای پیچاپیچ است مسکن می گزیند . روشن آن دو کره اسب را که به نامهای قیرآت و دورآت مشهور می شوند به دستور جادو مانند پدرش پرورش می دهد و در قوشابولاق یا جفت چشمه در شبی معین آب تنی می کند و بدین گونه هنرعاشقی در روح آن دمیده می شود . علی کیشی از یک تکه سنگ آسمانی که در کوهستان افتاده است شمشیری برای پسرش روشن سفارش می دهد و بعد از وصایا و سفارشهای لازم می میرد و در همان قوشابولاق به خاک سپرده می شود . آوازه هنر روشن به تدریج از کوهستانها می گذرد و در شهرها و روستاها به گوش مردم می رسد و در این هنگام است که از روشن به کوراوغلویعنی کورزاد شهرت پیدا می کند . کوراوغلی سرانجام موفق می شود حسن خان را به چنلی بل آورده به آخور ببندد و انتقام پدرش را از او بستاند . از عاشقهای پرآوازه آن عصر عاشق جنون بود که به کوراوغلی می پیوندد و به تبلیغ افکار و اندیشه هایش می پردازد و راهنمای شوریدگان و عاصیان به کوهستان می شود .داستان کوراوغلی در عین حال که بهترین و قویترین نمونه های نظم و نثر آذری است بندبند این حماسه شورانگیز از آزادگی و مبارزه و دوستی و انسانیت و برابری سخن می راند و به همین ملاحظه از دیرباز مورد توجه آهنگسازان و فیلمسازان قرار گرفته اپرای کوراوغلی که سخت دلچسب و مشهور است از روی حماسه ساخته می شود .چون کوراوغلی در داستانهای فولکوریک آذربایجان دلاوری نامدار و مبارزی بی باک و گردنکش بود و زیربار زور و خودسری و خودکامگی دیگران نمی رفت لذا نام و آهنگش هر دو صورت ضرب المثل پیدا کرده است منتها در مقام زورگویی و خودسری و مطالب غیر منطقی گفتن ، نه در مقام مبارزه با خودکامی و خودکامگی .و این هم از آن مورادی است مشابه با ضرب المثلهای آب پاکی روی دست کسی ریختن و لنگ انداختن که به غلط و در عکس قضیه که رخ داده مشهور شده است .

لینک به دیدگاه
  • 4 هفته بعد...

در این تایپیک انواع موسیقی های سنتی(ماهنی و عاشیق..) و غیر سنتی(پاپ و کلاسیک و...) آذری و ترکی برای دانلود گذاشته میشود.

 

 

 

 

elmeddin.jpg

 

اگر اشتباه نکنم دو سال پیش در شبکه ی aztv یک مسابقه ی آواز برگزار شد

این پسری که عکس را گاشته اید در آن مسابقه شرکت کرده بود و بسیار زیبا می خواند

بابک جان

اگر از این فرد کلیپ و یا فایل صوتی دارید خوشحال می شوم که لطف کنید و برای لذت دوستان در سایت قرار دهید

لینک به دیدگاه
اگر اشتباه نکنم دو سال پیش در شبکه ی aztv یک مسابقه ی آواز برگزار شد

این پسری که عکس را گاشته اید در آن مسابقه شرکت کرده بود و بسیار زیبا می خواند

بابک جان

اگر از این فرد کلیپ و یا فایل صوتی دارید خوشحال می شوم که لطف کنید و برای لذت دوستان در سایت قرار دهید

اسمش علم الدین هستش و فکر کنم همین صفحاات 2 یا 3 باشه...پیدا می کنم واست اینجاا لینک می کنم..

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...