S.F 24932 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مرداد، ۱۳۸۹ سلام . دوستان توی اولین پست این تاپیک 1- یه مجموعه لغت ارائه می شه . 2- هر کس میاد چند لغت یا همه لغت ها رو معنی می کنه . 3- بعد از اتمام پروسه معنی کردن لغت . پست های دوستان خذف می شه / ( برای جلوگیری از ایجاد صفحات زیاد و شلوغ شدن تاپیک ) 4- مجموعه به همراه لغت ها در پست اول قرارمی گیره . البته اسم اعضایی که پست دادن و معنی لغت ها رو گفتم هم بالای پست نوشته می شه . 5- یه متن پیدا می کنیم . ( با توجه به لغات ترجمه شده ) و توی بخش ویژه کاربران مکانیک مطرحش می کنیم . و ترجمه می شه . 19 لینک به دیدگاه
S.F 24932 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مرداد، ۱۳۸۹ خوب مجموعه اول رو خودم می زارم . البته به عنوان نمونه . اینها رو وی تاپیک حل المسائل آنلاين نوانديشان(مخصوص رشته مهندسی مکانیک) بررسی کردیم . اینا رو ترجمه کنید: cutting بريدن نوعی از مرغک متحرک به کار رفته برای مواد نرم cup center jewelers lathes نوعی بسیار کوچک از دستگاه تراش .اینقدر کوچیکه که می شه با یه دست جلوی حرکت سه نظان رو گرفت . turret lathes. ماشین تراش برجک دار index plate صفحه راهنما ( در قالب سازی ) یا صفحه شاخص الحاقات دستگاه تراش جهت نگه داری قطعات lathe carrier tailstock Morse taper Workbenchميز کار پولیش و سنباده زدن روی دستگاه تراش sanding , knurling آج زنی عمليات دريل کاري drilling deformation تغيير شکل دادن قطعه کارworkpiece potteryسفالي . Ornamental lathes یه نوع دستگاه تراش .( احتمالا از انواع اولیه دستگاه ها ) سه نظامChuck جا شمعی candlestick خط کش راهنما ماشین تراش cue sticks ,table میز ميل بادامکcamshafts. موتورهای هستند به نام سرو موتور (توی درس برنامه نویسی .سی ان سی ) می خونید .اینجا منضور مکانیزم هایی بوده که با این موتورها کار میکنند . (سیستم هایی کنترلی مدار بسته که سرعت و موقعیت را کنترل می کنند ) servomechanisms swarf تراشه ( عموما با تراشه های مارپیچ و پیوسته گفته می شه ) تراشه Chip headstock کله گی دستگاه اسپيندل يا محور spindle Morse taper اون ویسله ایکه داخل مرغک ثابت جا میزنند . مورس بهش می کن و یا برای دریل مکاری در دستگاه دریل جا می زنند. گيربکسtransmission. Tailstock مرغک ثابت دستگاه تراش * یه قسمتی هست توی دستگاه تراش که سوپرت های طولی وعرضی .میز صلیبی و دسته ها رو اون هستند حمل Carriage compound restسه پايه مرکب * هرز گردleadscrew میل هادی که در پیچ تراشی به کار می ره پوسته banjo گیره قلبی و صفحه faceplate dogs کلت های نگه دارهنده در پروسه های تراش و فرز کاری collet نوعی ابزار برنده با انتهای مخروطی .الحاقی به تراش spur drive موارد قرمز توسط کاربر pianist و موارد مشکی توسط خودم ترجمه شدند . صفحه ای که کیلاد لغت ها رو از اون در آورده بود . برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 13 لینک به دیدگاه
S.F 24932 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 13 شهریور، ۱۳۸۹ خوب من یه پک ارائه می کنم . دوستان زحمت ترجمه کلمات رو بکشید . این مجموعه لغت مربوط به دنده زنی هست . نهایت سعی ام رو کردم که هر لغتی ازدنده زنی هست بیارم . اگر لغتهایی می شناسید که مربوط به این پروسه هستند . بعد از تموم شدن این پک لغات خودتون رو قرار بدین . ##چرخ دنده مخروطی مارپیچ برای حالتی که دیگر دنده پنیون باشه ring gear and pinion * spur gears ................ دنده ملخی چرخ دنده معمولی ( استوانه ای ) straight bevel gears..................... چرخنده مخروطي دنده مستقيم(!) * helical bevel gears....................... چرخدنده مخروطي حلزوني (فکر کنم)!! چرخ دنده مخروطی مارپیچ * helical gears ..............................چرخدنده حلزوني چرخ دنده مارپیچ backlash.............................پس زدن ، پس زني لقی (چالی دنده ها ) tooththickness.......................... ضخامت دندانه idler gear چرخ هرزگرد *gear hobbing machine مکانیزم فرز غلتکی . ماشین دنده زنی ( دنده تراشی ) هاب herringbone gearsچرخدنده جناقی lubrication..................... روغنکاري چرخ و شانه rack and pinion gear * pinion............................. چرخدنده پينيون . دنده شانه در مکانیزم چرخ و شانه . * miter gears...................... چرخدنده فارسي بر. چرخ دنده های مخروطی در حالتی که تعداد دنده ها با هم برابر باشد و زاویه محور ها 90 باشد worm gear چرخ دنده حلزونى . چرخ دنده های عظیم . معروف به چرخ دنده های اسیاب girth gears teeth....................... دندانه موارد قرمز توسط pianist موارد سبز توسط setare ariae موارد مشکی توسط خودم. ترجمه شده اند . 11 لینک به دیدگاه
S.F 24932 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 31 شهریور، ۱۳۸۹ خوب این مجموعه کوتاه مربوط به forging اهنگر ..................smith craftsmen.................... صنعتگر، تعمیرکار فروشنده الات برنده ...........cutler raw materials.............. ماده خام توسط جچکش کاری تولید کردن ...... hammered out Hot Forging..................... آهنگری گرم . فورج گرم Mechanics of Deformation............................ مکانیک شکل دهی Forward Extrusion اکستروژن مستقیم موارد مشکی توسط pianist مورد قرمز توسط میلاد موارد آبی توسط خودم . ترجمه شده اند . 10 لینک به دیدگاه
baybak 4434 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 مهر، ۱۳۸۹ Die ,todie plate die radius die shoe die space die,to حدیده کردن die plate در نقشه قالبهای برش یعنی ((ماتریس)) die radius شعاع لبه ماتریسکه فلز از طریق آن بداخل قالب کشیذه می شود die shoe کفشک قالب die space حداکثر فاصله از صفحات بالا و پایین پرس که می توان قالب را از آن جدا کرد 7 لینک به دیدگاه
S.F 24932 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 6 آذر، ۱۳۸۹ خوب. بالاخره این هم جمع بندی این دفعه . دوستان می تونید لغات خودتون رو با توجه به پست اول همین تاپیک به صورت دسته ای مطرح کنین . تا با هم معانی کلمات رو پیدا کنیم . spun cast iron چدن تابیده شده (چرخش ماده در حین گرمایش آن روشی است برای سختی سازی سطح ماده، منظور چدنی است که این فرآیند بر روی آن انجام گرفته است) leak proof=ضد آب worm thread پیچ حلزون buttress thread پیچ دنده اره ای acme thraed=پیج دنده ذوزنقه ای slight grinding سنگ زنی نمدی سنگ زنی بسیار ظریف که با سایش یه پارچه از روی کار پلیسه برداشته می شه . و صیقلی می شه . ) در سیستم های قدیمی علایم کیفیت سطح با 4 مثلث نشان داده می شود . Investment casting ریخته گری دقیق batch production تولید دسته ای ( تا 100000 عدد . صفحه 22 کتاب سی ان سی محسن لطفی ) mass production تولید انبوه ( تعداد بیشتر از تولید دسته ای هستش ) ماده شکل پذیر نرم یا سبک soft ductile material premachined rod میله ماشن کاری نشده .( ماده خام میله ) die stock حدیده split die حدیده شکاف دار bore=قطر داخلی لوله یا حفره ( سوراخ ) حدیده ای که شکاف داره و حالت فنری داره= spring die solid die=button die= حدیده ثابت موارد سبز توسط ستاره خانم . setare ariae موارد ابی توسط اقا مصطفی عزیز mostafanokhodian موارد قرمز توسط عطا ataolah موارد مشکی هم توسط خودم . ترجمه شدند. 6 لینک به دیدگاه
S.F 24932 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آذر، ۱۳۸۹ موضوع: جوشکاری sculptural process فرآیند شکل دهی coalescence به هم جوش زدن fcaw or fca = flux-cored arc welding یه نوع جوش نیمه اتوماتیک با الکترود مصرف شدنی . پیوسته . توسط قوس هم انجام می شه همون جوشکاری معمولی دستی . manual metal arc (mma) welding =shielded metal arc welding (smaw weld pool حوضچه مذاب tungsten inclusions استفاده از تنگستن (در فرآیندهای جوشکاری) موارد آبی توسط بابک . موارد مشکی توسط مصطفی mostafanokhodian وارد بنفش توسط خودم . ترجمه شدند . 9 لینک به دیدگاه
ataolah 57 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 آذر، ۱۳۸۹ حدیده _ وسیله ای که برای پیچ زدن خارج لوله ها به کار می رود pipe die قلاویز میان رو _ قلاویز مرحله دوم plug tap قلاویز پیشرو taper tap کاربید سخت _ کاربید زینتر cemented carbide 5 لینک به دیدگاه
S.F 24932 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 بهمن، ۱۳۸۹ موضوع : قالب تزریق پلاستیک قالبگیری به کمک تزریق .تزریق پلاستیک injection molding گیره بندی clamping خزینه - محفظه خوراک دستگاه - حوضچه لجن گیر - قیف ناودانی hopper گرم کن - حرارت دهنده - هیتر heater mold cavity ماتریس ( در قالبهای فلزی ) حفره ( در قالبهای پلاستیک .- مورد بحث -) moveable platen صفحه های متحرک nozzle نازل تزریق استوانه اصلی میکرومتر - توپی پوسته مدرج - بشکه - بدنه barrel پیچ رفت و برگشتی reciprocating screw sprue خودش به معنی گلوگاه . اما معمولا به صورت اسپرو بوش ( بوش اسپرو ) می یاد . بوشی مخصوص که برای قالبهای تزریق برای ورود اویه مواد تزریقی استفاده می شه . Core (& cavity) core سنبه ( در قالبهای فلزی ) و ماهیچه ( در قالبهای پلاستیک .- مورد بحث -) ejector pin پین های پران ( وظیفه پران کردن قطعه تزریقی پس از تزریق رو دارن ) coolant سیستم خنک کننده....مسیرهایی درون قالب (خارج از کویته) که آب خنک یا مایع خنک کننده عبور میکند برای خنک کنندگی insertschase blocks=blocks بعضی اوقات سنبه و ماتریس تزریق رو از چند مجموعه می سازند که به این مجموعه بلوک گفته می شه . overmold تزریق پلاستیک به صورت چند لایه .(تزریق ماده ای در ماده ای دیگر ) runner راهگاه....مسیری که مذاب عبور میکنه تا به gate برسه gate دروازه ورود نهایی مواد پلاستیک تزریقی به حفره . (قسمت انتهایی مسیر انتقال مواد تزریقی به حفره که قطرش کمتر از مسیر های ماقبلشه .) lifters اعضایی که هنگام روی هم نشستن دو تکه متحرک و محرک قالب . تنظیم بودن رو موجب می شن . inserts توی متن به معنی عمومی به کار می ره . معنی تخصصی نداره . shot . همون ضرب قالب ( قالب از صفخات مترک به سمت صفحات ثابت حرکت می کنه . بسته می شه و بعد تزریق میشه ) است . خوب قالب ها می تونن چند حفره ( چند تا قطعه در یه ضرب _بسته شدن و تزریق _ ایجاد بشن . یا تک حفره . (فقط یه قطعه با هر ضرب ایجاد بشه ) پس .کلمه impression زمانی به کار می ره که بخواییم بگیم . قالب تک حفره است یا چند حفره . که با کلمه cavityمترادف ه/ اما با توجه به متن وضعیت و موقعین قرار گیری در جمله مشخص می کنه که از اولی استفاده کنیم یا دومی . air vent خروجی هوا . واسه اینکه انطباق های فیت قالب هوا رو می فشاره . یه سوراخ ریز . خیلی خیلی ریز ایجاد کنند . (در حد اینکه مثلا با سوزن خط کش یه خط روی یه فلز بندازی. ) plastic granules گرانول : دانه های اولیه تشکیل دهنده پلاستیک ها . shrinkage انقباض resin رزین : هر ماده ای که از ترکیب چندین ماده معمولا چسبناک بدست بیاید که ریشه گیاهی داشته باشد موارد قرمز توسط کابر میلاد موارد آبی توسط کابر ataolah موارد مشکی توسط خودم ترجمه شدند . 5 لینک به دیدگاه
S.F 24932 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 6 فروردین، ۱۳۹۰ BSW= British Standard Withworth screw threadرزوه پیچ برنجی استاندار انگلیسی توضیح:رزوه پیچ با نیمرخ ویت وُرس که برای رزوه کاری لوله های نازک با 26 دندانه در هر اینچ، بدون توجه به قطر پیچ، به کار می رود. فولاد تند بر HSS = High Speed Steel توضیح: این فولاد سختی خود را در دمای بالا حفظ می کند و به همین دلیل برای ماشین کاری با سرعت بالا مناسب است. ماشینکاری الکترو شیمیایی ECM = Electrochemical machining توضیح: فرآیند براده برداری انتخابی از فلز یا آلیاژ از طریق حلال آندی شکل دهی با تخلیه الکتریکی EDM = Electrical Discharge Machining توضیح: فرآیندی برای شکل دادن فلزات که در آن از تخلیه جرقه الکتریکی با انرژی بالا بین دو الکترود فرو رفته در آب، همراه با فلزی که باید شکل داده شود، استفاده می شود.این تخلیه، موج شوکی شدیدی در اب ایجاد می کند که سبب شکل گرفتن فوری قطعه فلزی می شود. Japanese Industrial Standards = jis American National Standards Institute - ANSI tpi=thread per inch واسه معرفی گام در سیستم های اینچی از تعدا دندانه در هر اینچ استفاده می شه . مثلا میگن 16tpi ISO = International Standards Organization سازمان بين المللي استانداردهاي جهاني CMM = cordinate measuring machin ASME = american society of mechanical engineers موارد مشکی توسط خودم موارد قرمز توسط میلاد موارد ابی توسطmostafanokhodian ترجمه شدند . 3 لینک به دیدگاه
EN-EZEL 13039 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 شهریور، ۱۳۹۰ مهندس فیلابی اگه متنش و داری. با متن بزار . اخه می دونی خیلی هاش یا اصطلاح نیستن یا اینکه حالا من نمی دونم . مثلا durable به معنی پایداری . یا interior به معنی درونی . اگه متن باشه و اینها هم به جای اصطلاحات به کار رفته باشن راحتر می شه معنی شون رو حدس زد . توی این هم مواردی مثل preparation هست . که به معنی تهیه کردن،حالا باز باید بافت جمله رو بررسی کرد . هر چند که اینجا هم اصطلاحات خاص مثل billet وجود داره که به معنی شمش ه . اما . نوع خاصی از شمش ه . مثلا bloom شمش مقطع مستطیلی و اما billet می شه گفت مقطع گرد و یا مربعی داره pianist این سری در مود سنگ زنی هست billet........................... شمش mandrel....................................... سنبه preparation....................................... ...................... آماده سازی squeez...................... فشردن tighten اینا بیشتر در مور ریختگری هست cure................... ماهیچه distortion........................... شکستگی durable.............. پایدار facilitate.......................... تسهیل کردن filament.......................................... .... رشته ، تار ، لیف hazard.............. خطر heat dissipation.................. اتلاف گرما ingredient........................................ .... عناصر interior 4 لینک به دیدگاه
S.F 24932 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 شهریور، ۱۳۹۰ حمید جان . سبک تاپیک اینه ک یک نفر ی سری لغت تخصصی بزاره .بعد باهم لعات رو ترجمه کنیم . شما هر لغت تخصصی ک داشتی می تونی بزاری. با هم ترجمه می کنیم . 2 لینک به دیدگاه
hamidbala 2844 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 شهریور، ۱۳۹۰ حمید جان . سبک تاپیک اینه ک یک نفر ی سری لغت تخصصی بزاره .بعد باهم لعات رو ترجمه کنیم . شما هر لغت تخصصی ک داشتی می تونی بزاری. با هم ترجمه می کنیم . چشم برادر مشاوررررررر:texc5lhcbtrocnmvtp8:texc5lhcbtrocnmvtp8:texc5lhcbtrocnmvtp8:lol: لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده