رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

سلام .

دوستان توی اولین پست این تاپیک

1- یه مجموعه لغت ارائه می شه .

2- هر کس میاد چند لغت یا همه لغت ها رو معنی می کنه .

3- بعد از اتمام پروسه معنی کردن لغت . پست های دوستان خذف می شه /

( برای جلوگیری از ایجاد صفحات زیاد و شلوغ شدن تاپیک )

4- مجموعه به همراه لغت ها در پست اول قرارمی گیره . البته اسم اعضایی که پست دادن و معنی لغت ها رو گفتم هم بالای پست نوشته می شه .

5- یه متن پیدا می کنیم . ( با توجه به لغات ترجمه شده )

و توی بخش ویژه کاربران مکانیک مطرحش می کنیم . و ترجمه می شه .

 

 

 

 

 

لینک به دیدگاه

خوب مجموعه اول رو خودم می زارم . البته به عنوان نمونه . اینها رو وی تاپیک

حل المسائل آنلاين نوانديشان(مخصوص رشته مهندسی مکانیک)

بررسی کردیم .

 

اینا رو ترجمه کنید::icon_redface:

 

 

cutting بريدن

نوعی از مرغک متحرک به کار رفته برای مواد نرم cup center

jewelers lathes نوعی بسیار کوچک از دستگاه تراش .اینقدر کوچیکه که می شه با یه دست جلوی حرکت سه نظان رو گرفت .

turret lathes. ماشین تراش برجک دار

index plate صفحه راهنما ( در قالب سازی ) یا صفحه شاخص

الحاقات دستگاه تراش جهت نگه داری قطعات lathe carrier

tailstock

Morse taper

Workbenchميز کار

پولیش و سنباده زدن روی دستگاه تراش sanding

, knurling آج زنی

عمليات دريل کاري drilling

deformation تغيير شکل دادن

قطعه کارworkpiece

potteryسفالي

. Ornamental lathes یه نوع دستگاه تراش .( احتمالا از انواع اولیه دستگاه ها )

سه نظامChuck

جا شمعی candlestick

خط کش راهنما ماشین تراش cue sticks

,table میز

ميل بادامکcamshafts.

موتورهای هستند به نام سرو موتور (توی درس برنامه نویسی .سی ان سی ) می خونید .اینجا منضور مکانیزم هایی بوده که با این موتورها کار میکنند .

(سیستم هایی کنترلی مدار بسته که سرعت و موقعیت را کنترل می کنند ) servomechanisms

swarf تراشه ( عموما با تراشه های مارپیچ و پیوسته گفته می شه )

تراشه Chip

headstock کله گی دستگاه

اسپيندل يا محور spindle

Morse taper اون ویسله ایکه داخل مرغک ثابت جا میزنند . مورس بهش می کن و یا برای دریل مکاری در دستگاه دریل جا می زنند.

گيربکسtransmission.

Tailstock مرغک ثابت دستگاه تراش

* یه قسمتی هست توی دستگاه تراش که سوپرت های طولی وعرضی .میز صلیبی و دسته ها رو اون هستند حمل Carriage

compound restسه پايه مرکب

* هرز گردleadscrew میل هادی که در پیچ تراشی به کار می ره

پوسته banjo

گیره قلبی و صفحه faceplate dogs

کلت های نگه دارهنده در پروسه های تراش و فرز کاری collet

نوعی ابزار برنده با انتهای مخروطی .الحاقی به تراش spur drive

 

موارد قرمز توسط کاربر pianist

و موارد مشکی توسط خودم ترجمه شدند .

 

صفحه ای که کیلاد لغت ها رو از اون در آورده بود .

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه
  • 3 هفته بعد...

خوب من یه پک ارائه می کنم . دوستان زحمت ترجمه کلمات رو بکشید . این مجموعه لغت مربوط به دنده زنی هست . نهایت سعی ام رو کردم که هر لغتی ازدنده زنی هست بیارم .

اگر لغتهایی می شناسید که مربوط به این پروسه هستند . بعد از تموم شدن این پک لغات خودتون رو قرار بدین .

 

 

 

 

 

##چرخ دنده مخروطی مارپیچ برای حالتی که دیگر دنده پنیون باشه ring gear and pinion

figure_6.jpg&t=1

Figure_6.jpg&t=1

 

* spur gears ................ دنده ملخی چرخ دنده معمولی ( استوانه ای )

 

straight bevel gears..................... چرخنده مخروطي دنده مستقيم(!)

 

* helical bevel gears....................... چرخدنده مخروطي حلزوني (فکر کنم)!!

چرخ دنده مخروطی مارپیچ

 

* helical gears ..............................چرخدنده حلزوني

چرخ دنده مارپیچ

 

backlash.............................پس زدن ، پس زني لقی (چالی دنده ها )

 

tooththickness.......................... ضخامت دندانه

 

idler gear چرخ هرزگرد

 

*gear hobbing machine مکانیزم فرز غلتکی . ماشین دنده زنی ( دنده تراشی ) هاب

 

herringbone gearsچرخدنده جناقی

 

lubrication..................... روغنکاري

 

چرخ و شانه rack and pinion gear

 

* pinion............................. چرخدنده پينيون . دنده شانه در مکانیزم چرخ و شانه .

 

* miter gears...................... چرخدنده فارسي بر. چرخ دنده های مخروطی در حالتی که تعداد دنده ها با هم برابر باشد و زاویه محور ها 90 باشد

 

worm gear چرخ دنده حلزونى .

چرخ دنده های عظیم . معروف به چرخ دنده های اسیاب girth gears

 

teeth....................... دندانه

 

 

موارد قرمز توسط pianist

موارد سبز توسط setare ariae

موارد مشکی توسط خودم.

ترجمه شده اند .

لینک به دیدگاه
  • 3 هفته بعد...

خوب

این مجموعه کوتاه مربوط به forging

اهنگر ..................smith

 

craftsmen.................... صنعتگر، تعمیرکار

فروشنده الات برنده ...........cutler

 

raw materials.............. ماده خام

 

توسط جچکش کاری تولید کردن ...... hammered out

 

Hot Forging..................... آهنگری گرم . فورج گرم

 

Mechanics of Deformation............................ مکانیک شکل دهی

 

Forward Extrusion اکستروژن مستقیم

 

 

موارد مشکی توسط pianist

مورد قرمز توسط میلاد

موارد آبی توسط خودم .

ترجمه شده اند .

 

لینک به دیدگاه
Die ,to

die plate

die radius

die shoe

die space

 

 

die,to حدیده کردن

die plate در نقشه قالبهای برش یعنی ((ماتریس))

die radius شعاع لبه ماتریسکه فلز از طریق آن بداخل قالب کشیذه می شود

die shoe کفشک قالب

die space حداکثر فاصله از صفحات بالا و پایین پرس که می توان قالب را از آن جدا کرد

:a030:

لینک به دیدگاه
  • 2 ماه بعد...

خوب. بالاخره این هم جمع بندی این دفعه .

 

دوستان می تونید لغات خودتون رو با توجه به پست اول همین تاپیک به صورت دسته ای مطرح کنین . تا با هم معانی کلمات رو پیدا کنیم .

 

spun cast iron

چدن تابیده شده

(چرخش ماده در حین گرمایش آن روشی است برای سختی سازی سطح ماده، منظور چدنی است که این فرآیند بر روی آن انجام گرفته است)

 

leak proof=ضد آب

 

worm thread پیچ حلزون

 

buttress thread پیچ دنده اره ای

 

acme thraed=پیج دنده ذوزنقه ای

 

slight grinding سنگ زنی نمدی سنگ زنی بسیار ظریف که با سایش یه پارچه از روی کار پلیسه برداشته می شه . و صیقلی می شه . ) در سیستم های قدیمی علایم کیفیت سطح با 4 مثلث نشان داده می شود .

 

 

Investment casting ریخته گری دقیق

 

 

batch production تولید دسته ای ( تا 100000 عدد . صفحه 22 کتاب سی ان سی محسن لطفی )

 

mass production تولید انبوه ( تعداد بیشتر از تولید دسته ای هستش )

 

ماده شکل پذیر نرم یا سبک soft ductile material

 

premachined rod میله ماشن کاری نشده .( ماده خام میله )

 

die stock حدیده

 

split die حدیده شکاف دار

 

bore=قطر داخلی لوله یا حفره ( سوراخ )

 

حدیده ای که شکاف داره و حالت فنری داره= spring die

 

solid die=button die= حدیده ثابت

 

 

موارد سبز توسط ستاره خانم . setare ariae

موارد ابی توسط اقا مصطفی عزیز mostafanokhodian

موارد قرمز توسط عطا ataolah

موارد مشکی هم توسط خودم .

ترجمه شدند.

 

لینک به دیدگاه
موضوع: جوشکاری

 

sculptural process

فرآیند شکل دهی

 

coalescence

به هم جوش زدن

 

fcaw or fca = flux-cored arc welding

یه نوع جوش نیمه اتوماتیک با الکترود مصرف شدنی . پیوسته . توسط قوس هم انجام می شه

 

همون جوشکاری معمولی دستی .

manual metal arc (mma) welding =shielded metal arc welding (smaw

weld pool

حوضچه مذاب

 

tungsten inclusions

استفاده از تنگستن (در فرآیندهای جوشکاری)

 

 

موارد آبی توسط بابک .

موارد مشکی توسط مصطفی mostafanokhodian

وارد بنفش توسط خودم .

ترجمه شدند .

لینک به دیدگاه

حدیده _ وسیله ای که برای پیچ زدن خارج لوله ها به کار می رود pipe die

قلاویز میان رو _ قلاویز مرحله دوم plug tap

قلاویز پیشرو taper tap

کاربید سخت _ کاربید زینتر cemented carbide

لینک به دیدگاه
  • 2 ماه بعد...
موضوع : قالب تزریق پلاستیک

 

 

 

قالبگیری به کمک تزریق .تزریق پلاستیک

injection molding

 

گیره بندی clamping

خزینه - محفظه خوراک دستگاه - حوضچه لجن گیر - قیف ناودانی hopper

گرم کن - حرارت دهنده - هیتر heater

mold cavity

ماتریس ( در قالبهای فلزی ) حفره ( در قالبهای پلاستیک .- مورد بحث -)

moveable platen

صفحه های متحرک

nozzle

نازل تزریق

استوانه اصلی میکرومتر - توپی پوسته مدرج - بشکه - بدنه barrel

پیچ رفت و برگشتی reciprocating screw

sprue خودش به معنی گلوگاه . اما معمولا به صورت اسپرو بوش ( بوش اسپرو ) می یاد .

بوشی مخصوص که برای قالبهای تزریق برای ورود اویه مواد تزریقی استفاده می شه .

Core (& cavity)

core سنبه ( در قالبهای فلزی ) و ماهیچه ( در قالبهای پلاستیک .- مورد بحث -)

ejector pin

پین های پران ( وظیفه پران کردن قطعه تزریقی پس از تزریق رو دارن )

coolant

سیستم خنک کننده....مسیرهایی درون قالب (خارج از کویته) که آب خنک یا مایع خنک کننده عبور میکند برای خنک کنندگی

insertschase blocks=blocks

بعضی اوقات سنبه و ماتریس تزریق رو از چند مجموعه می سازند که به این مجموعه بلوک گفته می شه .

overmold تزریق پلاستیک به صورت چند لایه .(تزریق ماده ای در ماده ای دیگر )

runner

راهگاه....مسیری که مذاب عبور میکنه تا به gate برسه

gate دروازه ورود نهایی مواد پلاستیک تزریقی به حفره . (قسمت انتهایی مسیر انتقال مواد تزریقی به حفره که قطرش کمتر از مسیر های ماقبلشه .)

lifters اعضایی که هنگام روی هم نشستن دو تکه متحرک و محرک قالب . تنظیم بودن رو موجب می شن .

inserts

توی متن به معنی عمومی به کار می ره . معنی تخصصی نداره .

 

shot .

همون ضرب قالب ( قالب از صفخات مترک به سمت صفحات ثابت حرکت می کنه . بسته می شه و بعد تزریق میشه ) است .

 

خوب قالب ها می تونن چند حفره ( چند تا قطعه در یه ضرب _بسته شدن و تزریق _ ایجاد بشن .

یا تک حفره . (فقط یه قطعه با هر ضرب ایجاد بشه )

پس .کلمه impression زمانی به کار می ره که بخواییم بگیم . قالب تک حفره است یا چند حفره . که با کلمه cavityمترادف ه/

اما با توجه به متن وضعیت و موقعین قرار گیری در جمله مشخص می کنه که از اولی استفاده کنیم یا دومی .

 

air vent

خروجی هوا .

واسه اینکه انطباق های فیت قالب هوا رو می فشاره . یه سوراخ ریز . خیلی خیلی ریز ایجاد کنند .

(در حد اینکه مثلا با سوزن خط کش یه خط روی یه فلز بندازی. )

 

 

plastic granules گرانول : دانه های اولیه تشکیل دهنده پلاستیک ها .

 

shrinkage انقباض

resin

رزین : هر ماده ای که از ترکیب چندین ماده معمولا چسبناک بدست بیاید که ریشه گیاهی داشته باشد

 

موارد قرمز توسط کابر میلاد

موارد آبی توسط کابر ataolah

موارد مشکی توسط خودم

ترجمه شدند .

لینک به دیدگاه
  • 1 ماه بعد...
BSW= British Standard Withworth screw thread

رزوه پیچ برنجی استاندار انگلیسی

توضیح:رزوه پیچ با نیمرخ ویت وُرس که برای رزوه کاری لوله های نازک با 26 دندانه در هر اینچ، بدون توجه به قطر پیچ، به کار می رود.

 

 

فولاد تند بر HSS = High Speed Steel

توضیح: این فولاد سختی خود را در دمای بالا حفظ می کند و به همین دلیل برای ماشین کاری با سرعت بالا مناسب است.

 

 

ماشینکاری الکترو شیمیایی ECM = Electrochemical machining

توضیح: فرآیند براده برداری انتخابی از فلز یا آلیاژ از طریق حلال آندی

 

 

شکل دهی با تخلیه الکتریکی EDM = Electrical Discharge Machining

توضیح: فرآیندی برای شکل دادن فلزات که در آن از تخلیه جرقه الکتریکی با انرژی بالا بین دو الکترود فرو رفته در آب، همراه با فلزی که باید شکل داده شود، استفاده می شود.این تخلیه، موج شوکی شدیدی در اب ایجاد می کند که سبب شکل گرفتن فوری قطعه فلزی می شود.

 

 

Japanese Industrial Standards = jis

 

American National Standards Institute - ANSI

tpi=thread per inch

واسه معرفی گام در سیستم های اینچی از تعدا دندانه در هر اینچ استفاده می شه .

مثلا میگن 16tpi

 

ISO = International Standards Organization

سازمان بين المللي استانداردهاي جهاني

CMM = cordinate measuring machin

ASME = american society of mechanical engineers

 

موارد مشکی توسط خودم

 

موارد قرمز توسط میلاد

 

موارد ابی توسطmostafanokhodian

 

ترجمه شدند .

لینک به دیدگاه
  • 4 ماه بعد...

مهندس فیلابی

 

اگه متنش و داری. با متن بزار .

اخه می دونی خیلی هاش یا اصطلاح نیستن یا اینکه حالا من نمی دونم .

 

مثلا durable به معنی پایداری .

یا interior به معنی درونی .

اگه متن باشه و اینها هم به جای اصطلاحات به کار رفته باشن راحتر می شه معنی شون رو حدس زد .

 

توی این هم مواردی مثل

preparation هست . که به معنی تهیه کردن،حالا باز باید بافت جمله رو بررسی کرد .

هر چند که اینجا هم اصطلاحات خاص مثل

billet وجود داره که به معنی شمش ه .

اما .

نوع خاصی از شمش ه .

مثلا

bloom شمش مقطع مستطیلی و

اما billet می شه گفت مقطع گرد و یا مربعی داره

 

pianist

 

این سری در مود سنگ زنی هست

 

 

 

billet........................... شمش

 

mandrel....................................... سنبه

preparation....................................... ...................... آماده سازی

squeez...................... فشردن

tighten

 

اینا بیشتر در مور ریختگری هست

 

cure................... ماهیچه

 

distortion........................... شکستگی

 

durable.............. پایدار

 

facilitate.......................... تسهیل کردن

 

filament.......................................... .... رشته ، تار ، لیف

 

hazard.............. خطر

 

heat dissipation.................. اتلاف گرما

 

ingredient........................................ .... عناصر

 

interior

لینک به دیدگاه
  • 3 هفته بعد...

حمید جان .

سبک تاپیک اینه ک یک نفر ی سری لغت تخصصی بزاره .بعد باهم لعات رو ترجمه کنیم .

شما هر لغت تخصصی ک داشتی می تونی بزاری. با هم ترجمه می کنیم .

:icon_gol:

لینک به دیدگاه

حمید جان .

سبک تاپیک اینه ک یک نفر ی سری لغت تخصصی بزاره .بعد باهم لعات رو ترجمه کنیم .

شما هر لغت تخصصی ک داشتی می تونی بزاری. با هم ترجمه می کنیم .

:icon_gol:

 

چشم برادر مشاوررررررر:texc5lhcbtrocnmvtp8:texc5lhcbtrocnmvtp8:texc5lhcbtrocnmvtp8:lol:

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...