شقایق31 40377 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین، ۱۳۹۱ تمام هستی من ایه ی تاریکیست که تو را در خود تکرار کنانبه سحر گاه شکفتن ها و رستن های ابدی خواهد برد من در این آیه تو را آه کشیدم آه من در این آیه تو را با درخت و آب و آتش پیوند زدم مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم هوادان کویش را چو جان خیشتن دانم 3 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین، ۱۳۹۱ معاشران گره از زلف یار باز کنید شبی خوشست بدین قصه اش دراز کنید 2 لینک به دیدگاه
شقایق31 40377 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین، ۱۳۹۱ درد هجری کشیده ام که مپرس زهر هجری چشیده ام که مپرس 3 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین، ۱۳۹۱ ساقیا آمدن عید مبارک بادت آن مواعید که کردی مرود از یادت 4 لینک به دیدگاه
شقایق31 40377 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین، ۱۳۹۱ تا کی به تمنای وصال تو یگانه اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه 4 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین، ۱۳۹۱ هر که را با سر سبزت سر سودا باشد پای ازین دایره بیرون ننهد تا باشد 4 لینک به دیدگاه
شقایق31 40377 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین، ۱۳۹۱ دردم از یار است و درمان نیز هم دل فدای او شد و جان نیز هم 4 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین، ۱۳۹۱ مباش بی می و مطرب که زیر طاق سپهر بدین ترانه غم از دل بدر توانی کرد 3 لینک به دیدگاه
real 1797 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین، ۱۳۹۱ در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود 3 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین، ۱۳۹۱ محمود بود عاقبت کار در این راه گر سر برود در سر سودای ایازم 3 لینک به دیدگاه
skalaskala 1624 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین، ۱۳۹۱ معاشران ز حريف شبانه ياد آريد حقوق بندگی مخلصانه ياد آريد به وقت سرخوشی از آه و ناله عشاق به صوت و نغمه چنگ و چغانه ياد آريد 2 لینک به دیدگاه
real 1797 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین، ۱۳۹۱ در شب هجرا ن مرا پروانه وصلی فرست ورنه از دردت جهانی را بسوزانم چوشمع 2 لینک به دیدگاه
skalaskala 1624 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین، ۱۳۹۱ يا رب کجاست محرم رازی که يک زمان دل شرح آن دهد که چه گفت و چه ها شنید اينش سزا نبود دل حق گزار من کز غمگسار خود سخن ناسزا شنید 1 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین، ۱۳۹۱ در این روش که تویی گر به مرده برگذری عجب نباشد اگر نعره آید از کفنش 3 لینک به دیدگاه
شقایق31 40377 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین، ۱۳۹۱ در این روش که تویی گر به مرده برگذریعجب نباشد اگر نعره آید از کفنش شبی مجنون به لیلی گفت که ای مجنون بی همتا تو را عاشق شود پیدا ولی مجنون نخواهد شد 3 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین، ۱۳۹۱ دوست نباشد به حقیقت که او دوست فراموش کند در بلا 3 لینک به دیدگاه
شقایق31 40377 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین، ۱۳۹۱ الا یا ایها الساقی ادر کعسا و ناول ها که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها 3 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین، ۱۳۹۱ آن چنان مهر توام در دل و جان جاى گرفت كه اگر سر برود از دل و از جان نرود 3 لینک به دیدگاه
شقایق31 40377 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین، ۱۳۹۱ دستم به ماه میرسد اگر که که عشق دست مرا دوباره بگیرد مگر که عشق 3 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین، ۱۳۹۱ قلب بى حاصل ما را بزن اكسير مراد يعنى از خاك در دوست نشانى به من آر 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده