رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

:icon_pf (34):

چی شد؟؟

...........

تنها تر از یک برگ با بار شادی ها مهجورم

در آب های سبز تابستان

آرام میرانم

تا سرزمین مرگ

تا ساحا غم های پاییزی

...........

فروغ

  • Like 3
لینک به دیدگاه
چی شد؟؟

...........

تنها تر از یک برگ با بار شادی ها مهجورم

در آب های سبز تابستان

آرام میرانم

تا سرزمین مرگ

تا ساحا غم های پاییزی

...........

فروغ

همزمان دادیم قاطی شد:ws3:

 

یا رب این نوگل خندان که سپردی به منش

به تو میسپارم از چشم حسود چمنش

  • Like 3
لینک به دیدگاه
همزمان دادیم قاطی شد:ws3:

 

یا رب این نوگل خندان که سپردی به منش

به تو میسپارم از چشم حسود چمنش

فکر کردم کم اوردی:ws3:

این شعرم فکر کنم اشتباه نوشتی یه خورده:ws3::icon_pf (34):

 

شهریست در کنار آن شط پرخروش

با نخل های در هم و شب های پر زنور

شهریست در کنار آن شط و قلب من

آنجا اسیر پنجه ی یک مرد پر غرور

  • Like 2
لینک به دیدگاه
شهریارا بی حبیب خود نمی کردی سفر

این سفر راه قیامت می روی تنها چرا ؟

اکنون منم که در دل این خلوت و سکوت

این شهر پر خروش را یاد می کنم

دل بسته ام به تو و تو او را عزیزدار

من با خیال او دل خود شاد می کنم

  • Like 4
لینک به دیدگاه
من همان به که از او نیک نگه دارم دل

که بد و خوب ندیدست و ندارد نگهش

 

 

مرسی از همراهیتون:icon_gol:

فعلا بدرود

شب به روی شیشه های تار

می نشست آرام چون خاکستری تبدار

باد نقش سایه ها را در حیاط خانه هردم زیرو رو میکرد........

خواهش شب خوش:icon_gol:

  • Like 2
لینک به دیدگاه
شب به روی شیشه های تار

می نشست آرام چون خاکستری تبدار

باد نقش سایه ها را در حیاط خانه هردم زیرو رو میکرد........

خواهش شب خوش:icon_gol:

با ش بدم یا د؟:ws3:

  • Like 3
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...