مشاعره

[کتایون 15176]

تو شمع انجمنی یکزبان و یکدل شو

خیال و کوشش پروانه بین و خندان باش...

[niaz 9807]

شاد باش ای عشق خوش سودای ما

ای طبیب جمله علتهای ما

[Eng HVAC 4139]

ای که می پرسی زمن کان ماه را منزل کجاست

خانه ی او در دل است اما ندانم دل کجاست

[AFARIN 7196]

تا کی به تمنای وصال تو یگانه

اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

خواهد به سر آید شب هجران تو یا نه

ای تیر غمت را دل عشاق نشانه

[آریوبرزن 13988]

هر در که زنم صاحب آن خانه تويي تو......................هر جا که روم پرتو کاشانه تويي تو

در ميکده و دير که جانانه تويي تو............................مقصود من از کعبه و بتخانه تويي تو

[AFARIN 7196]

ور نبود مشربه از زر ناب

با دو کف دست توان خورد آب

[آریوبرزن 13988]

بلبل به چمن زان گل رخسار نشان ديد.................پروانه در آتش شد و اسرار عيان ديد

عارف صفت روي تو در پير و جوان ديد .................... يعني همه جا عکس رخ يار توان ديد

[AFARIN 7196]

دارم من از فراقش در دیده صد علامت

لیست دموع عینی هذا لنا العلامه

[آریوبرزن 13988]

هر کسی کو دور ماند از اصل خویش؛

باز جوید روزگار وصل خویش

[قاصدکــــــــ 20162]

هر کسی کو دور ماند از اصل خویش؛

باز جوید روزگار وصل خویش

 

شاه شمشاد قدان خسرو شيرين دهنان

 

كه به مژگان شكند قلب همه صف شكنان ..

[.MohammadReza. 19850]

شاه شمشاد قدان خسرو شيرين دهنان

 

كه به مژگان شكند قلب همه صف شكنان ..

نسترن جام عقیقی به سمن خواهد داد

چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد

[AFARIN 7196]

دل می رود ز دستم صاحبدلان خدا را

دردا که راز پنهان خواهد شد آشــکارا

[.MohammadReza. 19850]

الا یا ایها ساقی ادر کاسا و ناولها

که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها

[Astraea 25351]

آن همه دلداری و پیمان و عهد

نیک نکردی که نکردی وفا

سعدی

[آریوبرزن 13988]

آنانکه محیط فضل و آداب شدند

در جمع کمال شمع اصحاب شدند

ره زین شب تاریک نبردند برون

گفتند فسانه ای و در خواب شدند ...

[.MohammadReza. 19850]

الا ای آهوی وحشی کجایی

مرا باتوست چندین آشنایی

 

[Astraea 25351]

ياد باد آن که صبوحی زده در مجلس انس

جز من و يار نبوديم و خدا با ما بود

[کتایون 15176]

الا ای آهوی وحشی کجایی

مرا باتوست چندین آشنایی

 

یا رب این شمع دل افروز ز کاشانه کیست؟

جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست...

[.MohammadReza. 19850]

ياد باد آن که صبوحی زده در مجلس انس

جز من و يار نبوديم و خدا با ما بود

در این درگه که گه گه که که و که که شود ناگه

مشو غره به امروزت که از فردا نیی آگه

[AFARIN 7196]

هاتفی از گوشۀ میخانه دوش

گفت ببخشند گنه می بنوش