کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 آذر، ۱۳۸۹ تو را گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هر شب بدین سان خواب ها را با تو زیبا می کنم هر شب... 1 لینک به دیدگاه
LAND LESS 99 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 آذر، ۱۳۸۹ بر رهگذر بلا نهادم دل را خاص از پی تو پای گشادم دل را از باد مرا بوی تو آمد امروز شکرانه ی آن بباد دادم دل را 2 لینک به دیدگاه
surgun 729 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 آذر، ۱۳۸۹ از جان برآمدست نباشد شگفت اگر در دل نشیند این سخن دلپذیر ما 3 لینک به دیدگاه
arash86. 4604 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 آذر، ۱۳۸۹ ايران ايران ايران رگبار مسل سلها ايرن ايرن ايران شعله زده بر جانها 3 لینک به دیدگاه
Eng HVAC 4139 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 آذر، ۱۳۸۹ اي بسا ابليس آدم رو كه هست پس به هر دستي نبايد داد دست 2 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 آذر، ۱۳۸۹ تا کلیم آسا نظر انداخت به طور دلم تاب گیسویش به دار آویخت منصور دلم... 2 لینک به دیدگاه
Eng HVAC 4139 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 آذر، ۱۳۸۹ من كه با دريا تلاطم كرده ام راه دريا را چرا گم كرده ام 3 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 آذر، ۱۳۸۹ من که مشتاقم به جان برگشته مژگان تو را کي توانم برکشيد از سينه پيکان تو را... 3 لینک به دیدگاه
surgun 729 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 آذر، ۱۳۸۹ از دل خون گرم ما پیکان کشیدن مشکل است چون توان کردن دو یک دل را ز یکدیگر جدا 2 لینک به دیدگاه
Eng HVAC 4139 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 آذر، ۱۳۸۹ اگر رفتم از این جهان خراب بشویید و جسم مرا با شراب 2 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 آذر، ۱۳۸۹ بگذر اي خواجه و بگذار مرا مست اينجا که برون شد دل سرمست من از دست اينجا... 3 لینک به دیدگاه
Eng HVAC 4139 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 آذر، ۱۳۸۹ ای دل غمدیده ام ارام باش یار، تنها از بر دردت دواست 2 لینک به دیدگاه
LAND LESS 99 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 آذر، ۱۳۸۹ تا حاصل دردم سبب درمان گشت پستیم بلندی شد و کفر ایمان گشت جان و دل و تن حجاب ره بود کنون تن دل شد و دل جان شد و جان جانان گشت 4 لینک به دیدگاه
Eng HVAC 4139 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 آذر، ۱۳۸۹ تا شدم حلقه به گوش در ميخانه ي عشق هر دم آيد غمي از نو به مبارك بادم 2 لینک به دیدگاه
LAND LESS 99 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 آذر، ۱۳۸۹ معشوق چو آفتاب تابان گردد عاشق بمثال ذره گردان گردد چون باد بهار عشق جنبان گردد هر شاخ که خشک نیست رقصان گردد 4 لینک به دیدگاه
niaz 9807 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 آذر، ۱۳۸۹ دردی است غیر مردن، آن را دوا نباشد پس من چگونه گویم کاین درد را دوا کن؟ در خواب دوش پیری در کوی عشق دیدم با دست اشارتم کرد، که عزم سوی ما کن 4 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 آذر، ۱۳۸۹ نشد جواب بگیرم سلام هایم را هر آنچه شیفته تر از پی شدن بودم چگونه شرح دهم عمق خستگی ها را اشاره کنم انگار کوه کن بودم... 4 لینک به دیدگاه
master of law 526 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 آذر، ۱۳۸۹ مردان خدا پرده پندار دریدند یعنی همه جا غیر خدا یار ندیدند میروی و گریه میگیرد مرا ساعتی بنشین که باران بگذرد 2 لینک به دیدگاه
arash86. 4604 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 آذر، ۱۳۸۹ داني كه چرا كعبه حق گشته سيه پوش يعني كه خداوند عزادار حسين است پيشاپيش ايام محرم و عزااهلبيت رو تسليت عرض ميكنم ياحسين 2 لینک به دیدگاه
master of law 526 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 آذر، ۱۳۸۹ ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی این ره که تو میروی به ترکستان است میروی و گریه میگیرد مرا ساعتی بنشین که باران بگذرد 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده