رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

تبه گردد این رنجهای دراز

نشیبی دراز است پیشش فراز

نه تخت و نه دیهیم بینی نه شهر

ز اختر همه تازیان راست بهر

  • Like 2
لینک به دیدگاه

ژاله بر خاک افتاد خون شد

خون جنون شد

سلطنت زین سبب واژگون شد

میروی و گریه میگیرد مرا

ساعتی بنشین که باران بگذرد

  • Like 2
لینک به دیدگاه

ژاله بر خاک افتاد خون شد

 

خون جنون شد

سلطنت زین سبب واژگون شد

 

میروی و گریه میگیرد مرا

 

 

ساعتی بنشین که باران بگذرد

 

 

ديشب به سيل اشك ره خواب ميزدم

نقشي به ياد روي تو بر آب مي زدم

 

 

 

ايول به داد خيلي ها رسيدي اكثرا قفل كرده بودن طفلكي ها دلم واسشون سوخت

  • Like 2
لینک به دیدگاه

آرش جان فکر نمیکنی مشاعره جای اسپم نیست با اینکه شعر تون شبیه شعر نیست ولی من ادامه میدم

ژاله چو بارید بر دلم

بستر سردم اجاق شد

از گذر ابر خوشگلم

باغ پر از اتفاق شد

یار برون آمد از خیال

وصل رقیب فراق شد

  • Like 2
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...