moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 آذر، ۱۳۸۹ محتسب مستی به ره دید و گریبانش گرفت مست گفت ای دوست این پیراهن است افسار نیست 3 لینک به دیدگاه
shaden. 18583 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 آذر، ۱۳۸۹ تا در مرام عشق کمی پخته تر شویم یک عمر در عزای عزیزان نشسته ایم 2 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 آذر، ۱۳۸۹ میروم از خویشتن بیرون شوم در پی لیلا رخی مجنون شوم 3 لینک به دیدگاه
shaden. 18583 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 آذر، ۱۳۸۹ یار از من و تمام جهان از تو ای رقیب در حل این نزاع به دعوا چه حاجت است 2 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 آذر، ۱۳۸۹ ترک خواهش کن و با راحت و آرام بخسب خاطر آسوده ازین گردش ایام بخسب 3 لینک به دیدگاه
Javid Maleki 11668 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 آذر، ۱۳۸۹ برو اي گداي مسكين در خانه ي علي زن كه نگين پادشاهي دهد از كرم گدا را 2 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 آذر، ۱۳۸۹ امروز در میکده باز است بیایید می خوردن مستانه مجاز است بیایید 3 لینک به دیدگاه
Javid Maleki 11668 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 آذر، ۱۳۸۹ درياب كه از روح جدا خواهي رفت در پرده اسرار فنا خواهي رفت 1 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 آذر، ۱۳۸۹ تو از طلب به همین باش و لب مبند که یار زبان یک از پی ارنی ولن ترانی بست 3 لینک به دیدگاه
Javid Maleki 11668 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 آذر، ۱۳۸۹ ته كه نخوانده اي علم سماوات ته كه نابرده اي ره در خرابات ته كه سود و زيان خود نداني به ياران كي رسي هيهات هيهات 1 لینک به دیدگاه
Astraea 25351 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 آذر، ۱۳۸۹ تبه گردد این رنجهای دراز نشیبی دراز است پیشش فراز نه تخت و نه دیهیم بینی نه شهر ز اختر همه تازیان راست بهر 2 لینک به دیدگاه
Javid Maleki 11668 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 آذر، ۱۳۸۹ روزي در آرزوي بوس و كنارت مردم وز حسرت لعل آب دارت مردم مردم=مردن 1 لینک به دیدگاه
arash86. 4604 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آذر، ۱۳۸۹ منم كه ديده به ديدار دوست كردم باز چه شكر گويمت اي كار ساز بنده نواز 1 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آذر، ۱۳۸۹ ز حال مسكين مكن تغافل دورايي نينان بتايي بتيان كه تاب هجران ندارم اي جان نه ليهو كاهي لگايي چهتيان 3 لینک به دیدگاه
arash86. 4604 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آذر، ۱۳۸۹ نيستي حريف اي ويراژ اين اتل ببر دم كاراژ 3 لینک به دیدگاه
master of law 526 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آذر، ۱۳۸۹ ژاله بر خاک افتاد خون شد خون جنون شد سلطنت زین سبب واژگون شد میروی و گریه میگیرد مرا ساعتی بنشین که باران بگذرد 2 لینک به دیدگاه
arash86. 4604 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آذر، ۱۳۸۹ ژاله بر خاک افتاد خون شد خون جنون شد سلطنت زین سبب واژگون شد میروی و گریه میگیرد مرا ساعتی بنشین که باران بگذرد ديشب به سيل اشك ره خواب ميزدم نقشي به ياد روي تو بر آب مي زدم ايول به داد خيلي ها رسيدي اكثرا قفل كرده بودن طفلكي ها دلم واسشون سوخت 2 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آذر، ۱۳۸۹ ما دلشدگان خسرو شیرین پناهیم ما از دو جهان غیر تو ای عشق نخواهیم 3 لینک به دیدگاه
arash86. 4604 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آذر، ۱۳۸۹ مكن بيدار از اين خوابم خدا را كه دارم خلوتي خوش با خيالش 1 لینک به دیدگاه
shaden. 18583 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آذر، ۱۳۸۹ آرش جان فکر نمیکنی مشاعره جای اسپم نیست با اینکه شعر تون شبیه شعر نیست ولی من ادامه میدم ژاله چو بارید بر دلم بستر سردم اجاق شد از گذر ابر خوشگلم باغ پر از اتفاق شد یار برون آمد از خیال وصل رقیب فراق شد 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده