رفتن به مطلب

نظریه های اوتیسم


ارسال های توصیه شده

تشریح نظریه های اتیسم

دانشمندان نظریه پرداز ،روانشناسان، روانپزشکان و متخصصین اتیسم سعی می کنند اختلالات روانی را که مبتنی بر علائم رفتاری است و در افراد مبتلا به اتیسم مشاهده می شود را تحلیل و توصیف کنند. بر این اساس نظریه های گوناگونی ارائه گردیده تا بیانگر و روشنگر شرایط اختلال اتیسم و آنچه بر فرد اتیستیک می گذرد باشد. برخی آنها را نظریه های شناختی اتیسم و برخی تنها آنها را نظریه های اتیسم می نامند.

شناخته شده ترین نظریه ها در این زمینه عبارتند از:

نظریه ذهن

نظریه اختلال اجرایی

نظریه ضعف هماهنگی مرکزی

نظریه همدلی و سیستم سازی

نظریه مغز مردانه نامتعادل

این نظریه ها در این مقاله به صورت چکیده ای از پنج مقاله که پیش از این منتشر شده اند جضور شما ارائه می گردد.

تئوری نخست: تئوری ذهن

تئوری ذهن توسط سایمون بارون کوهن،الن لسلی و یوتا فریت در سال 1985 برای کودکان اتیستیک مطرح گردید(این اصطلاح پیش از این در سال 1978 توسط پریماک و وودراف مورد استفاده قرار گرفته است) و تئوری توضیحی معیار اولDSM-5 است که نشان دهنده کمبود های پایدار در ارتباطات و تعاملات اجتماعی افراد اتیستیک در زمینه های مختلف است(برای اطلاعات بیشتر می توانید مقاله اتیسم در DSM-V را در همین وبسایت مطالعه نمایید). تئوری ذهن توانایی افراد دارای تیپیک عادی (افراد فاقد اختلال) در مورد بیان نمودن حالات ذهنی افراد دیگر است.این توانایی در سالهای نخست زندگی کودکان نمود می یابد ودر حدود 4 تا 5 سالگی ایجاد می گردد. به لطف این توانایی ما نشانه های اجتماعی را بررسی می کنیم و به صورت اجتماعی رشد می یابیم.افراد مبتلا به اتیسم درجات متفاوتی از اختلال در تئوری ذهن را تجربه می کنند و به همین دلیل لازم است که آن را اصلاح و تقویت کنیم.این توانایی ذهنی نتنها  پیش بینی  هدف های رفتاری (درک آنچه دیگران فکر می کنند و یا دیگران می خواهند انجام دهند) را انجام می دهد بلکه شامل حالتهای ذهنی ژرف مانند فکر کردن،باور کردن،شناختن،رویا پردازی کردن و غیره .. نیز می گردد.با این توانایی ما می توانیم رفتارهای اجتماعی دیگران را توصیف و پیش بینی کنیم.

تئوری دوم: نظریه نقص عملکرد اجرایی

تئوری نقص عملکرد اجرایی توسط پنینگتون و ازونوف در سال 1996و راسل و دیگران در سال 1997 ایجاد شده است. این یک تئوری تبینی از معیار دوم (B) در DSM5 است که تلاش می کند الگوهای محدود و کلیشه ای رفتار و علایق و فعالیتهای افراد اتیستیک را توضیح دهد(برای اطلاعات بیشتر می توانید مقاله اتیسم در DSM-V را در همین وبسایت مطالعه نمایید). بر اساس این نظریه چیزی در مغز گسسته شده و نابسامان یا توسعه نیافته است.

 

تئوری سوم: نظریه ضعف هماهنگی مرکزی

در مواجهه با اختلال اتیسم متخصصین روانشناس به دنبال حلقه های گم شده اند و در این جستجو تئوری های ایجاد گردید که توانسته اند بخشی از ابهامات موجود در زمینه رفتار های شناختی خاص این افراد و نواقصی که در فرایند آموزش وجود دارد را بر طرف کند. 

این تئوری بیان می کند که برخی عملکرد های مغز فرد اتیستیک مفقود گردیده به صورتی که وی به علت ناتوانی در یکپارچه سازی،جزئیات اطلاعات را بیرون کشیده و به آنها توجه می کند.برای نمونه می توان بر اساس این تئوری به رفتار های زیر اشاره نمود:

-        اختلال در توانایی ادغام اطلاعات برای ایجاد یک تصویر منسجم و یکپارچه (جهانی)

-        تمرکز بر روی جزئیات کوچک

-        توانایی خیره کننده در یک حیطه واحد(ساونت)

تئوری ضعف هماهنگی مرکزی توسط دانشمند برجسته اتیسم یوتا فریت در سال 1989 و دانشمندان برجسته دیگر به نامهای ژولیف و باورن کوهن در سال1999 برای توضیح مشکلات افراد اتیستیک در بدست آوردن اطلاعات در یک رابطه منظم و هماهنگ وکلی(همه چیز) و تمرکز براجزاءکوچک ایجاد و گسترش یافت.

تئوری چهارم: نظریه همدلی سیستم سازی(ES)

بارها مشاهده نموده ایم که افراد اتیستیک رفتار های تکراری را از خود نشان می دهند که برای همگان نشانگر اختلال اتیسم است برای نمونه رفتار های  زدن ضربه های یکنواخت ،بوکردن ها، برای بارها وبارها خوردن غذاهای یکنواخت ، چرخیدن ها،تکان دادن ها و چرخاندن اشیاء.این تئوری به دنبال پاسخی برای اینگونه رفتار ها است .این تئوری توسط سایمون بارون کوهن دانشمند و پژوهشگر برجسته اتیسم(استاد دانشگاه کمبریج) درسال 2009 ایجاد گردید و تلاش می کند تا مشکلات افراد اتیستیک در زمینه برقراری ارتباط و تعاملات اجتماعی را با نقص در همدلی توضیح دهد. بارون کوهن سیستم سازی را نتیجه رفتار هوشمندانه و یک سبک شناختی متفاوت می داند.

تئوری پنجم:نظریه مغز مردانه نامتعادل

نظریه مغز مردانه نا متعادل(یا مغز شدیداً مردانه) یکی از جالب ترین نظریه های اتیسم است که پروفسور بارون کوهن استاد دانشگاه کمبریج با بهره گیری از دستاورد های علم پزشکی آن را ارائه نموده است او معتقد بر این است که مغز مردانه نامتعادل در اثر قرار گرفتن جنین در معرض میزان بالای تستوسترون به وجود می آید.افزایش تستوسترون جنین بر ریخت شناسی مغز جنین تاثیر گذارده و منجر به افزایش دیمورفیسم در مناطق مختلف مغز می گردد.

منبع:

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...