رفتن به مطلب

دلائل عقب ماندگی های فکری و ذهنی در بین تحصیل کرده ها


ارسال های توصیه شده

ما برای چی میریم دنبال سواد ؟

ما سواد یاد میگیریم که نگیم من فکر میکنم...... 

ما دانش را فرا میگیریم که بگیم علم چنین میگوید. نه اینکه من میگم ،

ما دانش را فرا میگیریم که حدس نزنیم. 

ما درس میخونیم که بدونیم و بتونیم علمی بیاندیشیم و علمی عمل کنیم. 

اینکه 90 درصد شهرکهای صنعتی غیرفعال هست ،همه دلائلش مالی یا موارد شبیه اون نیست. 

مهمترین علتش اینه که ما خیال میکنیم که مدیر هستیم و هر تصمیمی بگیریم ،میشه مدیریت کردن. 

  • Like 1
لینک به دیدگاه

اینکه کارنامه جنابان وزیران اینقد تاریک و بی ثمر هست ،علتش همونه که بالا عرض کردم. 

اینکه مصیبت تا خرخره مون بالا کشیده اینه که همش میگیم ؛من میگم. 

نتونستیم بفهمیم و بگوئیم که علم نظرش چیه. 

همش خیال میکنیم که هر چه ما بگیم همونه. 

اینقده ناراحتم از این نوع کج اندیشی که نگو. 

 

  • Like 1
لینک به دیدگاه

شعار بدبختی و شوربختی ما همین یه جمله است : چون من میگم پس درسته. 

چون کارخونه مال منه ،پس هرچی من میگم باید همون باشه. 

چون اینجا مال منه ،پس حق هم با منه. 

چون من اینجا وزیر یا مدیرکل هستم ،پس هر چی من بگم ، همونه. 

  • Like 1
لینک به دیدگاه

سیاست مداران هوشمند کلی هزینه میکنند که یک خط از یک انسان فرزانه را کشف کنند و روش کار کنن که بتونن با اون یه خط کلام عالی ولی با استعمال آن در غیر جای اصلی اش ،کل مردمان یک قاره را دچار کج فهمی کنن و استعمار گریشان هم هیچوقت معلوم نشود ولی اون هدف شان نتیجه بده. 

یکیش همین جمله است : من می اندیشم پس هستم. 

ظاهرا جمله فاخر و پر معنایی است ولی حادثه آنجا اتفاق می افتد که من و من نوعی هم هیمن تصور را داشته باشیم که فکر کنیم چون میتونیم بیاندیشیم پس هستیم. ولی عقلمان قد ندهد که ببینیم اندیشیدن معیار داره و هر فکر و اندیشه ای آنچنان نمیتونه ارزشمند باشه که به اندیشیدن بیارزه. 

یه بیسواد هم همین توهم رو پیدا میکنه که چون میتونه به گوسفندانش بیاندیشه ،پس هستش. 

  • Like 1
لینک به دیدگاه

اینکه میگم هست ، نه هر هستی است. هستن داریم تا هستن. اندیشه داریم تا اندیشه. اگر اندیشه را نیاندیشیم نمیتونیم جایگاهش را معین کنیم.اندیشیدن به درخت با اندیشیدن در باره رمز و راز حیات باهم یکی نیست. 

ما هیچوقت به فکر نمی افتیم که درباره دیدگاههای خودمون یه ارزشیابی داشته باشیم. براحتی رد میکنیم و براحتی جایگزین میکنیم. بسیاری از دانشجو ها درباره خیلی از مسائل و فرآیند ها آنچنان نظرفرسائئ میکنند که انگار قبلا در اون مورد چیزی مطرح و نتیجه گیری نشده و این حضرات برای اولین بار اینو فهمیدن و دارن تعریف میکنند. یعنی برای همه چی یه نسخه خویش فرما میپیچند و تنها باورشونم اینه که حق با خودشونه. 

  • Like 1
لینک به دیدگاه

شما این روش دانشجویان ایرانی رو تو درس خوندن حتما دیدین.آنچنان سرسری وار کتاب رو ورق میزنن که یه بچه هم یه مجله رو اونجوری ورق نمیزنه. چند درصد اینا ،میتونن ثابت کنن که حتی یه کتاب رو تمام و کمال با دقت خونده و پاس کرده اند ؟ بار ها شنیدم که میگن ؛ فردا امتحان دارم ولی حتی یه ورق هم نخوندم. بعد همین فرد در همه موارد آنچنان نظریه پردازی میکنه و از خودش میبافه که کارخونه ریسندگی و بافندگی هم به گردش نمیرسه.

لینک به دیدگاه

میدونی مشگل اصلی کار کجاست ؟

وقتی دانش آموز تو یه درس 15 میگیره ،میگن خوبه ،قبوله. 

وقتی یه دانشجو C یاB میگیره ،میگن قبوله و پاس!!! 

هیچکس نگران نمیشه که فک کنه اون 25 درصد یا اون50 درصدی که این دانشجو بلد نیست ، چیه و چطور باید جبران بشه که اونم بدونه. 

همین 25 و 50 درصد ندونستن ها هر سال بهش اضافه میشه تا پایان تحصیلاتم ادامه پیدا میکنه و دست آخر ما با یه درس خونده 50 درصد یادگیرنده طرف میشیم که بخشی از اون 50 درصدش هم بمرور زمان فراموشش شده ولی مدرکی که نشون میده ،اینو عیان نمیکنه. 

این اصلی ترین دلیل عقب ماندگی فکری و روانی فارغ التحصیلان ماست. 

  • Like 1
لینک به دیدگاه

اینکه این جمعیت مثلا باسواد ، همش از خودشون میبافن و متوجه هم نیستند که دارن با معده شون فکر میکنن ،مال همون 50 درصد ندونسته هاشونه که خودشون اونو با چرت و پرتهایی پر کردن و تصورشان هم اینه که حق باهاشونه. 

اون بنظر من که میکن ، ریشه اش اینجاست. 

  • Like 1
لینک به دیدگاه

مثه تعمیرکاری که نصف وسایل مورد نیاز کارش تو جعبه ابزارش نباشه. اونوقت این تعمیرکار چه جوری میتونه کاراشو تمام و کمال انجام بده ؟

اکثر دانشجویان موفق ، کسانی بودند و هستند که سعی کردن ،همه دروس دانشگاهی رو تمام و کمال  یاد بگیرن ، نه بخاطر پاس کردن به هر شکل ممکن و طوطی وار بلد بودن. 

 

  • Like 1
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...