رفتن به مطلب

دغدغه های من


fatyjo0on

ارسال های توصیه شده

:w16: یه تصمیم بزرگ گرفتم!!! :w58: عملیشم کردم!!! قید مسافرت دو روزه رو به خاطر کنکور زدم!!!!!! می دونم اگه می رفتم خیلی خوش می گذشت ولی نرفتم:icon_redface: امیدوارم بتونم از این دو روزم خوب استفاده کنم و شرمنده خودم و دلم که اینقد مسافرت می خواست نشم:sad0:

از این روزای استرس زا متنفرم

بعد کنکور همه کتابام و جزوه هامو یه جا جمع می کنم و آتیششون می زنم:w000:

:4564: چقد دلم گریه می خواد.......:4564: دلم واسه مشهد تنگ شده..... هیچ جایی آرامش بخش تر از حرم آقا نیست:sad0:

امیدوارم تهش خوب باشه...

لینک به دیدگاه
  • پاسخ 106
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

:whistle: اول قول بدین نخندین بعد این مطلبو بخونین:a030: قول دادینا

من چند روز پیش (دقیقا یادم نمیاد چند روز می گذره) لباسامو ریختم تو ماشین لباس شویی:whistle: 2-3 روز آجیم غر زد بیا لباساتو بردار می خوام لباس بریزم تو ماشین....بعد من رفتم دیدم لباسا اینقد تو ماشین مونده بو گرفته:icon_pf (34): مجبور شدم دوباره ماشینو روشن کنم.....:icon_pf (34): الان یادم اومد هنوز لباسا تو ماشینه:icon_pf (34): خوب الانم که حوصله ام نمی شه...میزارم واسه فردا دوباره بشویم و بردارموشون از ماشین:whistle:

به جون خودم از حفظ کردن فرمول 2-3 خطی بتن آرمه سخت تره ..... اصلا چی می شد از این لباس نانویی داشتم که نیاز به شستن نداشت:ws37:

لینک به دیدگاه

:icon_pf (34)::icon_pf (34): با کمال تاسف باید اعلام کنم من امروز 12 بیدار شدم....من که اطمینان داشتم محیط ساکت خونه بهترین جایگاه واسه درس خوندنه....الان باید اعتراف کنم که سخت در اشتباه بودم....و این محیط بیشتر واسه خواب مناسبه!!!:w58: یعنی واقعا من تا این حد کمبود خواب داشتم؟؟؟ یا اینکه استعداد نهفته ای در درون ماست که چون شرایط رو مهیا دیده حلول کرده؟؟؟ :w58: الان کاملا تو شوکم!!!

لینک به دیدگاه
:w58: یه سوال بدجور ذهنمو مشغول کرده!!! اینکه تایم غذا خوردنو یه ساعت بکشم کنار و بدون این که صبحانه بخورم ناهارو بخورم یا اینکه صبحانه بخورم ناهار رو عصر بخورم:whistle:
لینک به دیدگاه
  • 3 هفته بعد...

:hapydancsmil: یادم رفت اطلاع بدم تمیزی اتاق رو.......... الان صدای منو از یه اتاق تمیز شدهمی شنوفین:hapydancsmil:

الان من دارم حاصل دسترنج خودم رو (اتاقی که از تمیزی برق می زنه) می بینم و ذوق می کنم:hapydancsmil:

لینک به دیدگاه

:w000:حتی خوردنی های خوشمزه هم نتونست از درد سرم بکاهه.......

 

باشد که این سردرد بهانه ای باشد که سپاسگزار لحظات سلامتی ام باشم:a030:

لینک به دیدگاه

:w58: رسما از همین تریبون ضرب المثل دل به دل راه داره رو نقض می کنم....

دلایل ... دل من و دل ویروس سرما خوردگی در راستای 180 درجه ای هم قرار دارند!!! ولی دل ویروس های محترم هر چند وقت یه بار هوای سر زدن به من رو می کنن... ولی من از این ویروسا متنفرم:w000:

یه نکته هم پیش میاد...آیا ویروس های سرما خوردگی دل دارند؟ 100% . اگه نداشتن که ماه به ماه هوای مرا نمی کردند!!!:whistles:

لینک به دیدگاه

:hapydancsmil: یه کاری که همیشه تصمیم داشتم انجام بدم ولی هیچ وقت حوصله شو نداشتم بافتنی بود:ws3: امروز رفتم میل و قلاب بافتنی و کاموا گرفتم:hapydancsmil: دارم یه شال گردن می بافم:hapydancsmil:

لینک به دیدگاه

حالا باز دو روز دیگه اینم میندازی یه گوشه ...:ws3:

اون کلاس اشپزی چی شد هنرجو نگرفت ؟ :ws28:

 

اخه یکی نیست بگه تو رو چه به این کارای دخترونه :whistle:

لینک به دیدگاه

×
×
  • اضافه کردن...