رفتن به مطلب

ابعاد روانشناسي در شعر سهراب


ارسال های توصیه شده

به نام مهرباني

 

با سلام خدمت دوستان عزيز :icon_gol:

 

 

خيلي خوشحال و سپاسگزارم از بابت ايجاد همچين گروهي توسط متين عزيز و لطف و فعاليت خوب ميلاد نازنين .

لینک به دیدگاه

به عقيده ي من شعر سهراب شعري ست كه در تمام قسمت هاي اون و در تك تك كلماتش زندگي و حيات جريان داره و معتقدم شعر سهراب نمونه ي ناب ِ يك كتاب روانشناسي تجربي و عملي هست .

 

كتابي كه در اون زندگي جريان داره ، عشق جريان داره ، كتابي كه اوج احساسات لطيف و ظرايف وجود يك شاعر رو در بر گرفته ، شايد اگر كمي از دور به موضوع نگاه كنيم ، نتونيم سهراب رو به عنوان شاعر اشعار عاشقانه قلمداد كنيم ، در حالي كه به عقيده ي من نمونه ي عاشقانه ترين اشعار شعر معاصر ايران در آثار اين هنرمند كاشاني به وفور ديده ميشه .

 

و اين عشق چيزي فراتر از عشق دو موجود زميني و دو جنس مخالف ، عاشق و معشوقه ، است . عشق به حيات ، عشق به خود ، عشق به ديگران ؛ و همونطور كه گفتم اين عشق در تك تك كلمات اشعارش ديده ميشه ؛

 

نگاه كنيد به شعر "و پيامي در راه " از دفتر "صداي پاي آب" :

 

خواهم آمد ، گل ياسي به گدا خواهم داد .

زن زيباي جذامي را گوشواره اي ديگر خواهم بخشيد .

كور را خواهم گفت : چه تماشا دارد باغ !

 

دوره گردي خواهم شد، كوچه ها را خواهم گشت

جار خواهم زد :

آي شبنم ، شبنم ، شبنم ...

لینک به دیدگاه

سادگي و سلاست در شعر سهراب موج مي زنه ، و شايد همين خصيصه اي باشه كه سهراب رو تبديل مي كنه به سهراب و اين يادآور همون بندي از شعر "زمستان" اخوان هست كه ميگه

 

نه از رومم نه از زنگم ،

همان بي رنگ ِ بي رنگم ..

 

و اين سادگي نه تنها در آثارش ديده ميشه ، بلكه در نحوه ي زندگي ، حتي در نوع لباس پوشيدنش هم نمايان هست ؛ و يكي از قسمت هاي دفتر " صداي پاي آب " اش كه هميشه در كنج ذهنم جاي داره ، اون قسمت هست كه مي گه :

من قطاري ديدم ، روشنايي مي برد.

من قطاري ديدم ، فقه مي برد و چه سنگين مي رفت .

من قطاري ديدم، كه سياست مي برد ( و چه خالي مي رفت.)

من قطاري ديدم، تخم نيلوفر و آواز قناري مي برد.

و هواپيمايي، كه در آن اوج هزاران پايي

خاك از شيشه آن پيدا بود

 

 

انشاالله در روزهاي آينده بيشتر در مورد اشعار اين شاعر و ابعاد روانشناسي اين آثار صحبت خواهيم كرد . :icon_gol:

لینک به دیدگاه
  • 3 هفته بعد...

با تشکر از شما دوست عزیز

اشعار سهراب علاوه بر سادگی و لطافت از نشانه و رمز هایی برخوردارند که شاعر اهداف مد نظر خود را پشت آن پنهان میکند تا مخاطب را با شعر درگیر کند و برای فهمیدن منظور شاعر میبایست مخاطب با طرز فکر و زندگی شاعر اشنا شود....سهراب معمولا خود را خیلی ساده به مردم معرفی میکند

:اهل کاشانم....

اما این سادگی همراه با نشانه های بسیاریست...آب،شقایق،طبیعت،و... کلماتی کلیدی که پشت ان مفهوم ژرف و عمیق شاعر پنهان شده...:w73:

لینک به دیدگاه
  • 2 سال بعد...

ممنونم از صحبتای عالیتون

از نظر من خصیصه اصلیه اشعار سهراب ارتباط ناب با طبیعت وهماهنگیه اون با خلوص انسانیه

من درتاریکی فکر یک بره ی روشن هستم که بیاید علف خستگیم را بچرد.....

خودش رو با طبیعت یکی میبینه....وخودش رو خیلیی جست وجو میکنه واز درونش به موجودیت خالقش میرسه....

در خودش غرق میشه وپیدا میکنه خودش رو...

:icon_gol::icon_gol:

لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...