Mohammad Aref 120450 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 فروردین، ۱۳۹۷ مروری بر ادبیات طراحی شهری ، تفاوت برداشت ها و تنوع تعاریفی را که متخصصین از این رشته و حرفه ارائه نموده اند، آشکار می سازد. اینگونه به نظر می رسد که بخش قابل توجهی از مناقشات و اختلاف آراء در کاربرد مفهوم طراحی شهری ، معلول عدم توجه کافی به ماهیت پویا ، زنده و تکامل یابنده این حوزه معرفتی است. با وجود این بیش از ۴ دهه از شکل گیری رسمی رشته علمی – هنری طراحی شهری می گذرد ، هنوز تعریف واحدی از این رشته که مورد اتفاق نظر متخصصین باشد در دست نیست. طراحی شهری، که شکل گیری اولیه آن را گروهی «شکست معماری مدرن» و برخی به «عدم توفیق این رشته در خلق محیط های انسانی» نسبت می دهند ، در واقع برای پر نمودن شکاف و خلأ میان دو رشته معماری و برنامه ریزی شهری پا به عرصه وجود گذاشت. آنچه در این بین اهمیت می یابد این است که توجه طراحی شهری در خلق محیط های شهری بیشتر معطوف به مؤلفه های کیفی و زیبا شناختی محیط است ، در حالی که توجه به برنامه ریزی شهری عمدتاً معطوف به مقولات سازمان دهی فضایی ، تأمین نیاز های کمی ساکنین به عملکرد های شهری مورد نیاز ، پیشنهاد شبکه حمل و نقل ، برنامه ریزی برای تأمین مسکن مورد نیاز و مواردی این چنین است. بنابراین بعد هنری و زیبا شناختی در این دانش ، بیشتر مورد توجه قرار می گیرد تا در دانش برنامه ریزی شهری. برخی از تعاریف طراحی شهری به قرار زیر است: نامی است که برای فرایند رشد و تغییر شهر با هدایت و جهت گیری طراحانه کالبد آن ، به طور عام پذیرفته شده است (تعریف جاناتان بارنت) بخشی از برنامه ریزی شهری است که با زیبا شناسی سر و کار داشته و نظم و فرم شهر را معین می دارد. کامیلویست ، طراحی شهری را «شهرسازی مطابق با اصول هنری» می داند. با بیشتر عوامل زیبایی سر و کار دارد و یکی از جنبه های مطالعاتی آن ، جنبه کیفی عوامل فرهنگی و اجتماعی است. در حالی که برنامه ریزی شهری ، به صورت علمی آن ، سعی دارد کلیه جوانب اجتماعی ، فرهنگی ، اقتصادی ، مادی و معنوی شهر را به صورتی جامع مطرح کند. پلی است بین برنامه ریزی شهری و معماری. آنچه از این تعاریف مشخص می شود ، رویکردهای متفاوتی است که بر حسب دیدگاه های مطروحه در فضایی میان معماری و برنامه ریزی شهری در رفت و آمد است. سیر تکامل دانش طراحی شهری به صورت زیر است: مرحله اول : دوران جنینی (پیش طراحی شهری) طراحی شهری را تا پیش از تولد رسمی آن ، یعنی تا پیش از گشایش اولین دوره دانشگاهی این رشته در سال ۱۹۶۰ باید دوران جنینی تلقی نمود. در این دوره ، هنوز بخش نامتمایزی از رشته معماری بوده و هویت مستقل نیافته است. شاخص ترین اقداماتی که در این دوره باید مورد اشاره قرار داد عبارت اند از: مداخلات هوسمان در پاریس در قرن ۱۹ آموزههای کامیلویست با انتشار کتاب «شهرسازی مطابق با اصول هنری» جنبش زیباسازی شهری در ایالات متحده به پیشگامی «دانیل برنهایم» و همفکرانش در شیکاگو در تعاریف دوران جنینی ، صرفاً کیفیت های کالبدی و بصری محیط مورد توجه قرار داشته است. مرحله دوم : دوران نوزادی (طراحی شهری آرایشی یا خوش نما): با تأسیس دوره های آموزشی در دانشگاه های پنسیلوانیا و هاروارد در سالهای ۱۹۵۷ و ۱۹۶۰ ، طراحی شهری به عنوان یک رشته دانشگاهی تولد می یابد. دانشگاه هاروارد علاوه بر این ، زادگاه رشته برنامه ریزی شهری در سال ۱۹۲۹ م. نیز می باشد. در این دوران طراحی شهری توسط معماران به عنوان «معماری بزرگ» و توسط برنامه ریزان شهری به عنوان «بخشی از برنامه ریزی شهری» و توسط معماران منظر به عنوان «طراحی محوطه بین ساختمان ها» قلمداد شده است. تفکر کالبد گرایانه دوره پیش در این دوران نیز تداوم می یابد. برخی از تعاریف این دوره عبارتاند از: تعریف گوردون کالن: طراحی شهری ، هنر ایجاد ارتباط است. تعریف گوتهایم: بخشی از برنامه ریزی شهری است که با زیبا شناسی سر و کار دارد و نظم و فرم شهر را معین می کند. مرحله سوم : دوران کودکی (طراحی شهری عملکرد گرا): در پی اثبات تجربی این اصل که برای خلق مکان های شهری مطلوب نمی توان صرفاً به ارتقاء کیفیت های بصری آنها بسنده نمود ، توجه متخصصین به بعد عملکردی محیط های شهری معطوف شده و طراحی شهری وارد دوران جدید می شود. به عنوان مثال می توان به تعریفی که انجمن سلطنتی معماران بریتانیا (۱۹۷۰) ارایه می نماید تاکید کرد: «خصیصه عمده طراحی شهری ، ارایش و تنظیم عناصر کالبدی و فعالیت هایی است که محیط را می سازد» مرحله چهارم: دوران نوجوانی (طراحی شهری ادراکی): در این دوره که از دهه ۱۹۷۰ آغاز می شود ، تاکید اصلی متوجه تجربه انسانی فضا و «مبحث مشارکت شهروندان» است و « طراحی شهری کثرت گرا» که مورد پسند عموم جامعه است مورد قبول و تأیید قرار می گیرد. چنانچه کوین لینچ طراحی شهری را در این دوران چنین تعریف می کند: «هدف طراحی شهری ایجاد یک منظر ذهنی قوی از شهر است» آموس راپاپورت نیز بر لزوم به مقوله «معنی» یعنی آن گوهری که «فضا» را تا مرتبه «مکان» تعال می بخشد ، تاکید می ورزد: « طراحی شهری ، سازمان دهی فضا ، زمان ، ارتباطات و معنی است» مرحله پنجم: دوران بلوغ ( طراحی شهری پایدار ) این مرحله که از اواخر دهه ۱۹۸۰ میلادی آغاز شده و تاکنون نیز ادامه یافته است ، را باید دوران بلوغ این رشته دانست. در این دوران به دنبال طرح مسایل جدی زیست محیطی و مبحث « توسعه پایدار » طراحان شهری ، ملاحظات زیست محیطی و الزامات توسعه پایدار را به شکل گستردهای مورد توجه قرار می دهند. نگرش ها و رویکرد های متنوع به طراحی شهری را می توان در چهار گروه طبقه بندی کرد: طراحی شهری کارکرد گرا: بیشتر به قابلیت اجرایی طرح ، آن هم از نظر مالی نظر دارد و سودآوری را انگیزه تولید شکل قرار می دهد. طراحی شهری هنر گرا: که به جنبه اجتماعی کم اعتناست و مقصد و مقصود خود را ارائه کاری بدیع و هنری که از خلاقیت او مایه گرفته است ، قرار می دهد. (مبتنی بر زیبای شناسی هندسی) طراحی شهری تجربه گرا: که در پی گشودن مسائل و مشکلات محیط شهری و ارائه راه حل هاست. طراحی شهری به جامعه محلی: اساس آن ، توجه به خواسته ها و رای کاربران است. تئوری های پایه ای طراحی شهری از دانش برنامه ریزی شهری به عاریت گرفته شدهاند و این تئوری ها (رویهای ، ماهوی ، اثباتی ، و هنجاری) توسط جان لنگ (J.lang) مورد قرائت مجدد قرار گرفته اند. منبع: کیمیافکر بزرگ لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده