رفتن به مطلب

ترس ما ایرانیان!!!


soheiiil

ارسال های توصیه شده

■ ما مي‌ترسيم

مي‌ترسيم كه شغل خود را از دست بدهيم . مي‌ترسيم كه مال خود را از دست بدهيم. مي‌ترسيم كه عزيزان خود را از دست بدهيم. مي‌ترسيم كه سلامت خود را از دست بدهيم. مي‌ترسيم كه تصادف كنيم. مي‌ترسيم دير برسيم. مي‌ترسيم كه زود بميريم.

مي‌ترسيم كه هر لحظه در خيابان به هر علتي دستگير شويم. مي‌ترسيم كه هر لحظه ماموران به خانه‌ي ما بريزند. مي‌ترسيم كه در جمع با يكي دعوا كنيم يا وسط دعوايي گير بيفتيم و چاقو و گلوله بخوريم. مي‌ترسيم كه با يا بدون علت ناگهان از ماشيني عده‌اي پياده شوند و ما را به ناكجا ببرند. مي‌ترسيم كه در خيابان ماموران با باتوم‌ به ما حمله‌ور شوند.

جدا از فوبياها يا ترس‌هاي رواني بيمارگونه‌ي شخصي مانند ترس از تاريكي، ارتفاع، آب، آتش، خون، حيوانات و ديگر ترس‌ها، علت‌هاي اجتماعي بسياري نيز دارند. اين جنبه‌هاي اجتماعي در محيط‌ها و جوامع ناامن براي افراد بيشتر مي‌شود و چه بسا حادتر و شديدتر از فوبياهاي شخصي باشد.

بسياري از اينها ترس‌هاي اكتسابي است. يعني مساله‌اي فطري و رواني نيست و با فوبياهاي رواني و فطري هم تفاوت دارد چون مربوط به محيط و جامعه‌ي ماست و نه نهاد و روان ما. ترس‌ها هميشه وجود دارند اما برخي نظير اينها از ناامني جامعه ناشي مي‌شود. «ترس‌هاي جمعي» که درد مشترک همه‌ي ماست.

 

■ فوبياي خارج از خانه

تقريباً بسياري زنان و دختران ما در محيط خارج از خانه مي‌ترسند و امنيت ندارند و مدام در معرض تهديد و آسيب و استرس هستند. خيابان‌هاي شهرها مملو از عوامل تهديدكننده و ترس‌آفرين است. به ترس از غريبه‌ها، مردان ناشناسي كه متلك مي‌گويند، ترس از سوار شدن تنها به ماشين افراد غريبه يا رفتن به محل‌هاي ناشناس، ترس از خشونت و دعوا و آسيب جسمي و فرهنگ پايين برخي از مردان در برخورد با زنان، ترس از تذكرات پليس‌ها و گشت‌هاي متعدد نيز اضافه شده است.

اين منحصر به زنان نيست و مردان سالم نيز مانند همان زنان سالم به نحوي اين ترس‌ها را دارند اگر چه در بحث آزارهاي اجتماعي با آن يكي نيست اما در هر دو جنس يك ديدگاه مشترك است: بيرون امن نيست.

 

■ آزادي همان امنيت است

بسياري از آزادي، خوانش و برداشت‌هاي فردي و گوناگون دارند و چهارچوب‌هاي بسياري براي آن در انديشه دارند و شعارهاي رنگارنگي در مورد مفهوم آزادي نيز همه‌ي ما شنيده‌ايم.

به نظر مي‌رسد كه تعريف نزديك به واقعيت و «محلي» آزادي در جامعه‌ي امروز ايران، «احساس امنيت» باشد. ما مي‌ترسيم چون در جوامعي ناامن قرار داريم: ناامني سياسي، ناامني اجتماعي، ناامني شغلي و اقتصادي، ناامني رواني و تمام اينها هر گونه شعار آزادي را نفي مي‌كند و ناقض آن است. در چنين جامعه‌اي واقعاً آزادي جز در شعار سطحي و رقيق چه مفهومي مي‌تواند داشته باشد و كدامين جنبه‌ي عملي آن رعايت مي‌شود؟

مهم‌ترين عامل اين است كه آدم‌ها از دست و زبان يكديگر امنيت ندارند. مردم از دست حكومت‌ها امنيت ندارند، بعد در درجه‌اي پايين‌تر مي‌بينيم كه مردم از دست خودشان نيز امنيت ندارند. يعني فرهنگ انساني «آرامش براي همه» به مفهوم كامل آن وجود ندارد و در نتيجه بسياري از مردم بيشتر مشكلات خود را به حكومت‌ها نيز تعميم مي‌دهند. در محيط‌هاي پر از استرس و فشار اقتصادي نظير شهرهاي بزرگ، مردم گوشت همديگر را مي‌خورند و پوست همديگر را به انحاء مختلف مي‌كنند تا «گذران» زندگي كنند. هر فرد براي ديگري منبع بالقوه‌ي «استفاده» است استفاده مالي و معنوي. و اينجاست كه روابط انساني و همكاري و احساس امنيت در پناه يكديگر به ترس و گمان از يكديگر منجر مي‌شود.

 

■ ناامني سياسي و شغلي

با تغيير دولت‌ها، قوانين تغيير مي‌كنند. يكباره خادمين ديروز خائن شمرده مي‌شوند و بالعكس. اين امري است كه در ايران هميشه اتفاق مي‌افتد و تاريخچه‌ي زندگي افراد يك منطق و روال عادي و ثابتي ندارد.

برخي مديران دولتي، به اصطلاح عاميانه در دو روزه‌ي سمت‌شان سعي مي‌كنند بيشتر جمع كنند و پشتوانه‌اي مالي و شغلي براي فرداي خود بسازند چون معلوم نيست فردا كه دولت‌ها عوض مي‌شوند آيا شغل و سمتي خواهند داشت يا نه؟ قوانين بر اساس سياست‌هاي روز و بيشتر منافع و ديدگاه‌هاي شخصي و فردي و گروهي به شدت تغيير مي‌كنند و اين واقعيت است، اگر چه مخالفيني هم داشته باشد: ما در ايران «قانون» به مفهوم مطلق و مورد احترام همگان و داراي پايداري نداريم. همه چيز پا در هوا و معلق است. همه چيز نسبي است نه قانوني. همه چيز مي‌تواند به اشاره يا سخن فرد يا افرادي و منافع يا ذائقه و سليقه‌اي فرد يا گروهي تغيير كند و اين بزرگ‌ترين و مهم‌ترين مشكل ايرانيان تا به حال بوده است.

تمام اينها موجب «ترس از آينده» يا ترس از دست دادن شغل مي‌شود كه آدم‌ها را ناگزير به چاپلوسي، تزوير و چشم‌پوشي از حق ديگران مي‌كشاند. ناامني شغلي تقريباً ميان تمام اقشار و اصناف وجود دارد و به مديران منحصر نمي شود. ناامني اقتصادي و ترس از دست دادن سرمايه نيز از مهم‌ترين عوامل ركود و روزمرگي ما ايرانيان در اين بخش است كه اكثر افراد در اين زمينه نقطه مشترك دارند.

 

■ بيگانه‌هراسي و ميراث ترس

شايد بسياري از ترس‌هاي جمعي ما به دليل اين است كه كه هميشه ملتي در معرض تهاجم بوده‌ايم. شايد آركي‌تايپي يا كهن‌الگوهايي در ذهن همه‌ي ما از حمله‌ي ‌اعراب و مغول و افغان و ترك و تاتار گرفته تا عثماني و پرتغال و روس و انگليس و عراق و آمريکا و ديگر حملات مختلف به ميراث مانده باشد. شايد «بيگانه‌هراسي» شديد بسياري از ما از همين مساله ناشي شود كه پدران ما در طول ده‌ها قرن گذشته مدام در معرض حمله و هجوم اقوام بيگانه بوده و با تغيير حاكميت‌هاي بيگانه مجبور به تطبيق خود با آنان مي‌شدند. شهرهاي داراي حصار با ديوارها و باروهاي محكم و قايم كردن هر چيز شخصي و باارزش در پس ديوارها و زيرزمين‌ها و تاريخي سراسر جنگ و هجوم چهره‌ي دائماً تدافعي ايرانيان را نشان مي‌دهد.

اگر هم در برهه‌هايي از تاريخ، حمله‌اي در كار نبوده اين سرزمين به جاي صلح و آرامش، شاهد جنگ‌هاي داخلي و اختلافات و انقلاب‌ها و كشمكش‌هاي متعدد بوده است. تمام اينها ما را بيشتر به اين يقين مي‌رساند كه هراس‌هاي كهن‌‌الگويي در اين زمينه در ذهن اغلب ما وجود دارد. ترس‌هاي تاريخي ناشي از حمله‌ها و دسيسه‌ها كه گاه ما را به بيگانه‌ستيزي شديد و بدبيني و ضديت با ديگران وادار مي‌كند. متاسفانه عامل ناگزير «جغرافيا» به وجود آورنده‌ي چنين تاريخ پر از تنازعي است.

 

■ امضاي ايراني

امضاي اكثر ما ايرانيان با بسياري نقاط دنيا متفاوت است: هرگز نام خود را نمي‌نويسيم! يك خط كج و معوج دايره‌اي يا بيضي شكل كه مال بسياري به هم شبيه و در يك قالب است. ما به اين خط كج و معوج كه قرار است نشان دهنده هويت ما و به اصطلاح Signature ما باشد، امضا مي‌گوييم!

شايد «ترس از شناخته شدن» و روحيه‌ي جمعي مخفي‌كاري كه در نهاد ما هست عامل چنين فرهنگي باشد. هر چه هست اين نوع فرهنگ به نظر منطقي و درست نمي‌آيد. امضا يعني نام و نام خانوادگي يك فرد و نشان دهنده‌ي هويت او كه با دستخطش نوشته مي شود و مابقي خطوط كج و معوج به نظر تزئيني و نمادين مي‌آيد.

استفاده‌ي مفرط از اسم مستعار نيز يكي از اين جنبه‌هاي مخفي‌كاري ماست. از يك طرف با همين اسم مستعار كلي شعار سياسي و «آزادي» مي‌دهيم و از طرف ديگر همين استفاده از اسم مستعار به معني اين است كه خود حاضر نيستيم حتي براي شخص خود هزينه‌اي بابت اين شعارها بدهيم! چيزي به اين معنا كه فلاني تو برو جلو لنگش كن نترس من اينجا هستم و در امنيت به سر مي‌برم! تو هزينه بده اما خودم حاضر نيستم اين هزينه را بدهم. يا: من كه بالاي منبر مشغول سخنراني هستم، اين نيستم كه مي‌نمايانم.

ترس از شناخته شدن، ولو فرد عمل خلافي هم مرتكب نشده و حق را بگويد، يكي از ده‌ها ترس جمعي ما ايرانيان است. دليل آن نيز روشن است: استبداد و استبدادزدگي و ترس هزينه دادن. بعضي‌ها در اين مورد حق دارند چون در امنيت نيستند. اما سوال اين است كه تا كي توان حق گفت جز زير لحاف!

لینک به دیدگاه

یه ترس دیگه هم داریم که خیلی وحشتناکه و باعث عقب افتادگیمون شده

اونم ترس از عدم مالکیت فکر وایده برای صاحب فکر و ایده هست

اگه کسی یک مقاله داشته باشه یا یه کتاب بنویسه یا یه اختراعی بکنه هیچ مالکیتی روی ایده و فکر و .... نداره هر کسی میتونه از ایده اون یه کپی برداری کنه و استفاده کنه لذا هیچکس حاضر نیست تمام تواناییها و استعدادهاشو بروز بده

واین مسئله هیچ قانونی نداره

مثلا

برای همین در ایران نرم افزار نویسی پیشرفت نمیکنه

مترجمی اون ارزش خودشو نداره

هزاران بار دیدیم که کتابهای پر فروش رو یه نفر دیگه غیر از مترجم اصلی با کمی پس و پیش کردن جمله ها در یک انتشارات دیگه چاپ میکنه

فیلمهای سینمایی بصورت cd های غیر مجاز فروش میرن و این بدبختی تا کی باید گریبانگیر فرهیختگان این مملکت باشه

لینک به دیدگاه
ا مي‌ترسيم

مي‌ترسيم كه شغل خود را از دست بدهيم . مي‌ترسيم كه مال خود را از دست بدهيم. مي‌ترسيم كه عزيزان خود را از دست بدهيم. مي‌ترسيم كه سلامت خود را از دست بدهيم. مي‌ترسيم كه تصادف كنيم. مي‌ترسيم دير برسيم. مي‌ترسيم كه زود بميريم.

مي‌ترسيم كه هر لحظه در خيابان به هر علتي دستگير شويم. مي‌ترسيم كه هر لحظه ماموران به خانه‌ي ما بريزند. مي‌ترسيم كه در جمع با يكي دعوا كنيم يا وسط دعوايي گير بيفتيم و چاقو و گلوله بخوريم. مي‌ترسيم كه با يا بدون علت ناگهان از ماشيني عده‌اي پياده شوند و ما را به ناكجا ببرند. مي‌ترسيم كه در خيابان ماموران با باتوم‌ به ما حمله‌ور شوند.

 

حالا چرا ما ایرانیان ؟

 

ترس از خصائص بشر است و مو ضوعاتی که بر شمردین بین همه انسانها مشترک است

 

واقعا یک فرانسوی و ایتالیایی و امریکایی و چینی ازین قیبل نگرانی ها ندارد که ذیر برسد "زود بمیرد"کارش را از دست بدهد"

 

ویا بازداشت شود و ناگهان چاقو بخورد و....

 

با توجه به اقامتی که در خارج از ایران داشتم مطمئن باشید ضریب این نگرانی ها در کشور ما بمراتب پایین تر است.

 

بهتر است در طرح موضوع منصف باشیم:icon_gol:

لینک به دیدگاه

خدا در قران می فرماید :

اگر از من رو گردانی ..............در زندگیت همیشه ؛ چه کنم چه کنم پیدا می کنی

واز همه کسی واز هم چیز می ترسی

در ضمن ایه الله بهجت فرمود :

اگر از خدابترسید , از هیچی ترس نخواهید داشت ودشمنان از شما خواهند ترسید

لینک به دیدگاه
حالا چرا ما ایرانیان ؟

 

ترس از خصائص بشر است و مو ضوعاتی که بر شمردین بین همه انسانها مشترک است

 

واقعا یک فرانسوی و ایتالیایی و امریکایی و چینی ازین قیبل نگرانی ها ندارد که ذیر برسد "زود بمیرد"کارش را از دست بدهد"

 

ویا بازداشت شود و ناگهان چاقو بخورد و....

 

با توجه به اقامتی که در خارج از ایران داشتم مطمئن باشید ضریب این نگرانی ها در کشور ما بمراتب پایین تر است.

 

بهتر است در طرح موضوع منصف باشیم:icon_gol:

 

سروش عزیز بهتر بود پارگرافهای بعدی رو هم میخوندی

عارض بشم حضور همایونیت که بله بیشتر این تزسا فقط مختص ایرانه

همانطور که دوستمون اشاره کرد الان هیچ گونه امنیتی درباره برنامه کامپوتری نیست ....کجای دنیا کپی رایت آزاده؟

کجای دنیا داشتن یا نداشتن حجاب اجباریه؟حالا خوبه تشریفتون خارج بوده اینا رو دیدی ....ما هم از دیده ها شنیدیم

عزیز من این افراط و تفریط ها موجب هنجار روحی میشه ........عقده میشه .......قبول داری؟

لینک به دیدگاه
■ ما مي‌ترسيم

مي‌ترسيم كه شغل خود را از دست بدهيم . مي‌ترسيم كه مال خود را از دست بدهيم. مي‌ترسيم كه عزيزان خود را از دست بدهيم. مي‌ترسيم كه سلامت خود را از دست بدهيم. مي‌ترسيم كه تصادف كنيم. مي‌ترسيم دير برسيم. مي‌ترسيم كه زود بميريم.

مي‌ترسيم كه هر لحظه در خيابان به هر علتي دستگير شويم. مي‌ترسيم كه هر لحظه ماموران به خانه‌ي ما بريزند. مي‌ترسيم كه در جمع با يكي دعوا كنيم يا وسط دعوايي گير بيفتيم و چاقو و گلوله بخوريم. مي‌ترسيم كه با يا بدون علت ناگهان از ماشيني عده‌اي پياده شوند و ما را به ناكجا ببرند. مي‌ترسيم كه در خيابان ماموران با باتوم‌ به ما حمله‌ور شوند.

جدا از فوبياها يا ترس‌هاي رواني بيمارگونه‌ي شخصي مانند ترس از تاريكي، ارتفاع، آب، آتش، خون، حيوانات و ديگر ترس‌ها، علت‌هاي اجتماعي بسياري نيز دارند. اين جنبه‌هاي اجتماعي در محيط‌ها و جوامع ناامن براي افراد بيشتر مي‌شود و چه بسا حادتر و شديدتر از فوبياهاي شخصي باشد.

بسياري از اينها ترس‌هاي اكتسابي است. يعني مساله‌اي فطري و رواني نيست و با فوبياهاي رواني و فطري هم تفاوت دارد چون مربوط به محيط و جامعه‌ي ماست و نه نهاد و روان ما. ترس‌ها هميشه وجود دارند اما برخي نظير اينها از ناامني جامعه ناشي مي‌شود. «ترس‌هاي جمعي» که درد مشترک همه‌ي ماست.

 

■ فوبياي خارج از خانه

تقريباً بسياري زنان و دختران ما در محيط خارج از خانه مي‌ترسند و امنيت ندارند و مدام در معرض تهديد و آسيب و استرس هستند. خيابان‌هاي شهرها مملو از عوامل تهديدكننده و ترس‌آفرين است. به ترس از غريبه‌ها، مردان ناشناسي كه متلك مي‌گويند، ترس از سوار شدن تنها به ماشين افراد غريبه يا رفتن به محل‌هاي ناشناس، ترس از خشونت و دعوا و آسيب جسمي و فرهنگ پايين برخي از مردان در برخورد با زنان، ترس از تذكرات پليس‌ها و گشت‌هاي متعدد نيز اضافه شده است.

اين منحصر به زنان نيست و مردان سالم نيز مانند همان زنان سالم به نحوي اين ترس‌ها را دارند اگر چه در بحث آزارهاي اجتماعي با آن يكي نيست اما در هر دو جنس يك ديدگاه مشترك است: بيرون امن نيست.

 

■ آزادي همان امنيت است

بسياري از آزادي، خوانش و برداشت‌هاي فردي و گوناگون دارند و چهارچوب‌هاي بسياري براي آن در انديشه دارند و شعارهاي رنگارنگي در مورد مفهوم آزادي نيز همه‌ي ما شنيده‌ايم.

به نظر مي‌رسد كه تعريف نزديك به واقعيت و «محلي» آزادي در جامعه‌ي امروز ايران، «احساس امنيت» باشد. ما مي‌ترسيم چون در جوامعي ناامن قرار داريم: ناامني سياسي، ناامني اجتماعي، ناامني شغلي و اقتصادي، ناامني رواني و تمام اينها هر گونه شعار آزادي را نفي مي‌كند و ناقض آن است. در چنين جامعه‌اي واقعاً آزادي جز در شعار سطحي و رقيق چه مفهومي مي‌تواند داشته باشد و كدامين جنبه‌ي عملي آن رعايت مي‌شود؟

مهم‌ترين عامل اين است كه آدم‌ها از دست و زبان يكديگر امنيت ندارند. مردم از دست حكومت‌ها امنيت ندارند، بعد در درجه‌اي پايين‌تر مي‌بينيم كه مردم از دست خودشان نيز امنيت ندارند. يعني فرهنگ انساني «آرامش براي همه» به مفهوم كامل آن وجود ندارد و در نتيجه بسياري از مردم بيشتر مشكلات خود را به حكومت‌ها نيز تعميم مي‌دهند. در محيط‌هاي پر از استرس و فشار اقتصادي نظير شهرهاي بزرگ، مردم گوشت همديگر را مي‌خورند و پوست همديگر را به انحاء مختلف مي‌كنند تا «گذران» زندگي كنند. هر فرد براي ديگري منبع بالقوه‌ي «استفاده» است استفاده مالي و معنوي. و اينجاست كه روابط انساني و همكاري و احساس امنيت در پناه يكديگر به ترس و گمان از يكديگر منجر مي‌شود.

 

■ ناامني سياسي و شغلي

با تغيير دولت‌ها، قوانين تغيير مي‌كنند. يكباره خادمين ديروز خائن شمرده مي‌شوند و بالعكس. اين امري است كه در ايران هميشه اتفاق مي‌افتد و تاريخچه‌ي زندگي افراد يك منطق و روال عادي و ثابتي ندارد.

برخي مديران دولتي، به اصطلاح عاميانه در دو روزه‌ي سمت‌شان سعي مي‌كنند بيشتر جمع كنند و پشتوانه‌اي مالي و شغلي براي فرداي خود بسازند چون معلوم نيست فردا كه دولت‌ها عوض مي‌شوند آيا شغل و سمتي خواهند داشت يا نه؟ قوانين بر اساس سياست‌هاي روز و بيشتر منافع و ديدگاه‌هاي شخصي و فردي و گروهي به شدت تغيير مي‌كنند و اين واقعيت است، اگر چه مخالفيني هم داشته باشد: ما در ايران «قانون» به مفهوم مطلق و مورد احترام همگان و داراي پايداري نداريم. همه چيز پا در هوا و معلق است. همه چيز نسبي است نه قانوني. همه چيز مي‌تواند به اشاره يا سخن فرد يا افرادي و منافع يا ذائقه و سليقه‌اي فرد يا گروهي تغيير كند و اين بزرگ‌ترين و مهم‌ترين مشكل ايرانيان تا به حال بوده است.

تمام اينها موجب «ترس از آينده» يا ترس از دست دادن شغل مي‌شود كه آدم‌ها را ناگزير به چاپلوسي، تزوير و چشم‌پوشي از حق ديگران مي‌كشاند. ناامني شغلي تقريباً ميان تمام اقشار و اصناف وجود دارد و به مديران منحصر نمي شود. ناامني اقتصادي و ترس از دست دادن سرمايه نيز از مهم‌ترين عوامل ركود و روزمرگي ما ايرانيان در اين بخش است كه اكثر افراد در اين زمينه نقطه مشترك دارند.

 

■ بيگانه‌هراسي و ميراث ترس

شايد بسياري از ترس‌هاي جمعي ما به دليل اين است كه كه هميشه ملتي در معرض تهاجم بوده‌ايم. شايد آركي‌تايپي يا كهن‌الگوهايي در ذهن همه‌ي ما از حمله‌ي ‌اعراب و مغول و افغان و ترك و تاتار گرفته تا عثماني و پرتغال و روس و انگليس و عراق و آمريکا و ديگر حملات مختلف به ميراث مانده باشد. شايد «بيگانه‌هراسي» شديد بسياري از ما از همين مساله ناشي شود كه پدران ما در طول ده‌ها قرن گذشته مدام در معرض حمله و هجوم اقوام بيگانه بوده و با تغيير حاكميت‌هاي بيگانه مجبور به تطبيق خود با آنان مي‌شدند. شهرهاي داراي حصار با ديوارها و باروهاي محكم و قايم كردن هر چيز شخصي و باارزش در پس ديوارها و زيرزمين‌ها و تاريخي سراسر جنگ و هجوم چهره‌ي دائماً تدافعي ايرانيان را نشان مي‌دهد.

اگر هم در برهه‌هايي از تاريخ، حمله‌اي در كار نبوده اين سرزمين به جاي صلح و آرامش، شاهد جنگ‌هاي داخلي و اختلافات و انقلاب‌ها و كشمكش‌هاي متعدد بوده است. تمام اينها ما را بيشتر به اين يقين مي‌رساند كه هراس‌هاي كهن‌‌الگويي در اين زمينه در ذهن اغلب ما وجود دارد. ترس‌هاي تاريخي ناشي از حمله‌ها و دسيسه‌ها كه گاه ما را به بيگانه‌ستيزي شديد و بدبيني و ضديت با ديگران وادار مي‌كند. متاسفانه عامل ناگزير «جغرافيا» به وجود آورنده‌ي چنين تاريخ پر از تنازعي است.

 

■ امضاي ايراني

امضاي اكثر ما ايرانيان با بسياري نقاط دنيا متفاوت است: هرگز نام خود را نمي‌نويسيم! يك خط كج و معوج دايره‌اي يا بيضي شكل كه مال بسياري به هم شبيه و در يك قالب است. ما به اين خط كج و معوج كه قرار است نشان دهنده هويت ما و به اصطلاح Signature ما باشد، امضا مي‌گوييم!

شايد «ترس از شناخته شدن» و روحيه‌ي جمعي مخفي‌كاري كه در نهاد ما هست عامل چنين فرهنگي باشد. هر چه هست اين نوع فرهنگ به نظر منطقي و درست نمي‌آيد. امضا يعني نام و نام خانوادگي يك فرد و نشان دهنده‌ي هويت او كه با دستخطش نوشته مي شود و مابقي خطوط كج و معوج به نظر تزئيني و نمادين مي‌آيد.

استفاده‌ي مفرط از اسم مستعار نيز يكي از اين جنبه‌هاي مخفي‌كاري ماست. از يك طرف با همين اسم مستعار كلي شعار سياسي و «آزادي» مي‌دهيم و از طرف ديگر همين استفاده از اسم مستعار به معني اين است كه خود حاضر نيستيم حتي براي شخص خود هزينه‌اي بابت اين شعارها بدهيم! چيزي به اين معنا كه فلاني تو برو جلو لنگش كن نترس من اينجا هستم و در امنيت به سر مي‌برم! تو هزينه بده اما خودم حاضر نيستم اين هزينه را بدهم. يا: من كه بالاي منبر مشغول سخنراني هستم، اين نيستم كه مي‌نمايانم.

ترس از شناخته شدن، ولو فرد عمل خلافي هم مرتكب نشده و حق را بگويد، يكي از ده‌ها ترس جمعي ما ايرانيان است. دليل آن نيز روشن است: استبداد و استبدادزدگي و ترس هزينه دادن. بعضي‌ها در اين مورد حق دارند چون در امنيت نيستند. اما سوال اين است كه تا كي توان حق گفت جز زير لحاف!

تو که این همه زحمت کشیدی تاپیک زدی ، یه زحمت دیگه هم میکشی یه خلاصه هم ارائه بدی؟:ws37:

لینک به دیدگاه
خدا در قران می فرماید :

اگر از من رو گردانی ..............در زندگیت همیشه ؛ چه کنم چه کنم پیدا می کنی

واز همه کسی واز هم چیز می ترسی

در ضمن ایه الله بهجت فرمود :

اگر از خدابترسید , از هیچی ترس نخواهید داشت ودشمنان از شما خواهند ترسید

این قضیه دشمن تراشی هم برای من واقعآ مسئله هست. چرا باید به دشمن فک کنیم؟ آیا بودا هم این طرز تفکر رو داشت؟ اگر هم اکنون طرفداران بودا را از روی زمین بر داریم زمین یه وری میشه. بس که زیادن و ایمان دارند.

چرا ما مسلمانها همش باید همدیگر را از یک پدیده ذهنی بنام دشمن بترسانیم. در واقه دشمن وجود خارجی نداره مگه اینکه ما کاری بکنیم که برامون عینیت پیدا کنه. اگر آقای بهجت زنده بودند من سر همین موضوع با ایشان بحث میکردم که بجای گفتن از دشمن بهتر بود از دوست گفته بشه.

لینک به دیدگاه
نمی تونم:w00:

سرم درد می کنه:w00:

از صبح هزارتا کا دار داشتم:w00:

 

یا خلاصه اش می کنی یا الان کل تالار و محتویاتش رو به باتلاق اسپم تبدیل می کنم:w16:

 

باشه

فغقط به خاطر تو

خلاصش میشه: ایرانیان میترسن

لینک به دیدگاه

ترس ما ایرانی ها اینه که بمون انگ بزنند مثلا می بینی طرف عمرا اعتقادی به خدا و پیامبر نداره اما برای اینکه بهش انگ بی دینیو بی اعتقادی نزنند اجبارا وضو می گیره و میاد جلو چشم تو دست و صورتشو خشک می کنه که یعنی ما هم آره ...

یا اینکه خودش از خود ارضا های حرفه ای اما تا حرفش پیش میاد یه طوری برخورد میکنه انگار برای اولین بار شنیده ..بعضیا خودشونم گول می زنند ...دیدین که ؟

لینک به دیدگاه

آرش جان تا حدودی موافقم ولی کسی که دیگه اینقدر نسبت به واکنش جمع به اعتقاداتش میترسه بهتره همچین بینشی نداشته باشه اصلا

این بیشتر به ضعف خود شخص مربوط میشه

لینک به دیدگاه
Doctor_Shovan مهمان

سلام سهیل عزیز همه چیز هاییکه گفتی با توجه به موضوع درسته فقط بعضی هاش بین ما ایرانیان و غیر ایرانیان مشترک میشه حالا کم وزیاد داره تفاوتهایی داره اما هست قسمت های مشکی از شماست و رنگی هاش از من با توضیحاتی

 

مي‌ترسيم كه شغل خود را از دست بدهيم

در اروپا این ترس شاید مهمترین دغدغه یا ترس هست واقعا فقط فکر کردن به بیکاری حتی برای کسی که سالها کار کرده و درصورت بیکاری تا ماهاا یا سالها حقوق بیکاری خوبی هم میگیره وحستناک وباعث افسردگی است چرا که به داشتن کار و مزایای ناشی از ان خو کرده اند

مي‌ترسيم كه سلامت خود را از دست بدهيم.

اینم در بین غیرایرانی ها هست واسه اینه که هر چی به اسم ( این واسه اون خوبه !! ) تولید میشه همه میخرند یا هر چی هر بیسوادی در مجله ای مینویسه یا در تی وی میگه رو قبول دارند !

مي‌ترسيم دير برسيم

مي‌ترسيم كه زود بميريم

این هم هست ولی با یه تفاوت ریز . من در مورد مرگ خیلی عمدا از اینا سوال کردم

ترس رو ندارند و اعلامش هم نمیکنند وخیلی راحت میگن کاریش نمیشه کرد اما به سلامتی خود اهمیت میدن نمیدونم این ترس از مزگ هست که اعلامش نمیکنند یا واسه لذت بردن از زندگی است ..

 

جدا از فوبياها يا ترس‌هاي رواني بيمارگونه‌ي شخصي مانند ترس از تاريكي، ارتفاع، آب، آتش، خون، حيوانات و ديگر ترس‌ها، علت‌هاي اجتماعي بسياري نيز دارند. اين جنبه‌هاي اجتماعي در محيط‌ها و جوامع ناامن براي افراد بيشتر مي‌شود و چه بسا حادتر و شديدتر از فوبياهاي شخصي باشد.

 

این جدای از فوبیا های شخصی رو...... غیر ایرانی ها در بین سیاست مداران و هنرمندان تازه کار همیشه دارند

تقريباً بسياري زنان و دختران ما در محيط خارج از خانه مي‌ترسند و امنيت ندارند و مدام در معرض تهديد و آسيب و استرس هستند

 

متاسفانه خیلی هم در خارج وجود داره اینا گاهی حتی در خانه هم ارامش ندارند البته ایرانی ها هم ...

فرقش اینه که شاید در خارج شخص از یه طرف این ترس رو داره اما خیلی راحت قبلا توسط خانواده و مدرسه ونهاد های ذیربط اموزش دیده مثلا معمولا به یه بچه ی دیستانی که دیگه مادرش نمیاد اونو از مدرسه ببره یا خودش میره اخر خیابون یه چیزی بخره بهش میگن هر وقت احساس خطر کردی خودت رو به اولین خونه برسون وهمه زنگ ها رو بزن!! یا اینکه شاید مثلا یه خانم خیلی به واکنش سریع پلیس در موقع خطر اطمینان داره

بيگانه‌هراسي و ميراث ترس

 

به خاطر جنگهای متعدد این هم در بعد احتماعی بصورت وسیعی در بین غیر ایرانی ها وحود داره ... مثلا کشور های همسایه ی المان مخصوصا هلندی ها خیلی از المانی ها میترسند

اگر چه دیگه از نظر سیاسی این ترس معنی نداره اما از نظر اجتماعی هنوز هم هست

دوتا نمونه واضح ترس از بیگانه یا هر چه به بیگانه وابسته است رو میشه مثلا دیر پیوستن یا نپیوستن برخی کشور های اروپایی به طرح پول مشترک یورو و یا رای ندادن به طرح قانون اساسی مشترک اروپا در رای گیری های ملی عنوان کرد

امضاي ايراني

 

:ws3: ترک عادت موجب مرض است

تمام اينها موجب «ترس از آينده» يا ترس از دست دادن شغل مي‌شود كه آدم‌ها را ناگزير به چاپلوسي، تزوير و چشم‌پوشي از حق ديگران مي‌كشاند. ناامني شغلي تقريباً ميان تمام اقشار و اصناف وجود دارد و به مديران منحصر نمي شود

 

در بین غیر ایرانی ها هم هست پاراگراف ابی رنگ اول گفتم

 

 

 

ممنونم موضوع جالبی بود :4uboxsmiley:

لینک به دیدگاه
Doctor_Shovan مهمان

ترس از خارجی ها ..این مشکل با تبلیغات دولتی بعضی کشور ها بعد از حمله ی سپتامبر و نیز سو استفاده بعضی راست های رادیکال ونیز از همه مهمتر کاری بسیار زشت و ضد انسانی ما مسلمان ها مث کشتن یه مقام هلندی که با دوچرخه در خیابان میگشت باضربات چاقو توسط یه خارجی زیاد شده

این رو خواستم به قسمت ترس از بیگانه که سهیل اشاره کرده اضافه کنم

لینک به دیدگاه
حالا چرا ما ایرانیان ؟

 

ترس از خصائص بشر است و مو ضوعاتی که بر شمردین بین همه انسانها مشترک است

 

واقعا یک فرانسوی و ایتالیایی و امریکایی و چینی ازین قیبل نگرانی ها ندارد که ذیر برسد "زود بمیرد"کارش را از دست بدهد"

 

ویا بازداشت شود و ناگهان چاقو بخورد و....

 

با توجه به اقامتی که در خارج از ایران داشتم مطمئن باشید ضریب این نگرانی ها در کشور ما بمراتب پایین تر است.

 

بهتر است در طرح موضوع منصف باشیم:icon_gol:

البته اون ترسها برا شما بد نیستن موجب بازارگرمی وکلاست نه

لینک به دیدگاه

سهیل آی گفتی ترس از دست دادن شغل

باعث می شه این کارفرماها نظام برده داری رو تو این هزاره اجرا کنند البته با پیگیری و حمایت قوانین دولتی کار:4uboxsmiley:

لینک به دیدگاه
ترس از خارجی ها ..این مشکل با تبلیغات دولتی بعضی کشور ها بعد از حمله ی سپتامبر و نیز سو استفاده بعضی راست های رادیکال ونیز از همه مهمتر کاری بسیار زشت و ضد انسانی ما مسلمان ها مث کشتن یه مقام هلندی که با دوچرخه در خیابان میگشت باضربات چاقو توسط یه خارجی زیاد شده

این رو خواستم به قسمت ترس از بیگانه که سهیل اشاره کرده اضافه کنم

 

مرسی دکتر جان

 

بعنوان پزشکی که خارج از کشور اقامت داری نظرت در این مورد بسیار دقیق و بجاست:icon_gol:

لینک به دیدگاه
Doctor_Shovan مهمان
مرسی دکتر جان

 

بعنوان پزشکی که خارج از کشور اقامت داری نظرت در این مورد بسیار دقیق و بجاست:icon_gol:

 

اره دیگه این بابا مامان ها هم واسه ادم دردسر درست میکنند .. :ws3:

 

 

ولی واقعا هر جور حساب کنی همه یه جوری ترس دارند خارجی ها به نوعی ایرانی ها هم به نوعی ,,خارجی هایی که میان ایران یه جور ,ایرانی هایی که میرن خارج یه جور دیگه ... یکی از مهمترین کار هایی که کاپیتالیسم پس از سالها تبلیغ بر علیه دشمن کمونیست خود کرده واز ان نتیجه هم گرفته نهادینه کردن ترس از چپ هاست .. اگرچه این چپ ها ممکنه مثلا رگ وریشه ای هم در المان شرقی سابق داشته باشند اما کلا الان به یه نوع سوسیالیست لیبرال هایی با طیف های مختلف تبدیل شده اند و در مقابل کاپیتالیسم خشک کلاسیک سنتی هم واقعا برنامه هایی اقتصادی و اجتماعی خوبی ارائه میدن اما ترس از چپ باعث میشه مردم روز انتخابات برن وبه همونا رای بدن که ازشون ناراضی هستند !!!

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...