رفتن به مطلب

نام آذربایجان


ارسال های توصیه شده

07464.jpg

 

 

نویسنده: دكتر علی اكبر ولایتی

 

 

 

 

آذربایجان، در دوران پیش از تاریخ، دو مقر داشته، یكی به نام «گَنجَك»، به زبان ارمنی «گنژك» در تخت سلیمان امروزی، با ارگی به نام «وِرا»، برابر نام ایرانی باستان «فراذه-اسپه» (خواستار اسب سفید) و فارسی میانه‎‌‌ی «فراه اسپ»، واقع در دریا‌ی چیچَست، نام مقر دیگر، در متن استرابون از قلم افتاده است (ماركوارت، ص 205-206).

طبق منابع آشوری، در زمان پادشاهی پارتاتوا، یا به قول هرودوت پرتوتیس، كشور سكاییان شامل بزرگ‌ترین بخش ایالتی بود كه بعدها به نام آتروپاتن (آذربایجان فعلی) نامیده شد و مركز آن در جنوب دریاچه قرار داشت و پادشاه مانْنای نیز سلطنت آن را به رسمیت می‌شناخت.

آذربایجان تا اواسط قرن نهم میلادی نامی مخصوص به خود نداشت؛ داریوش اول در سنگ نبشته‌‌های خود این مملكت را «ماد» نامیده كه این كلمه در زمان ساسانیان به «مای» و در قرون اسلامی به «ماه» تبدیل شد (انزلی، ص 33-34). مقدسی (ج2، ص 555)، بانی آذربایجان را آذرباد، پسر بیوراسپ، پسر اسود، پسر سام بن نوح، معرفی كرده است.

 

آذربایجان، در دوران تاریخی، بین اقوام گوناگون و ملل هم جوار به صورت‌‌های متفاوتی تلفظ شده است:

- آتورپادگان، در زبان پارسی میانه؛

- آتروپاتنه، در زبان یونانی؛

- آذربیگانون و آذربایگانون، در یونانی بیزانسی؛

- آذربایاقان و آذربادگان؛ در ارمنی؛

- آذربایغان، در سُریانی؛

- آذربیجان، در عربی؛

- آذربایجان، در تلفظ فعلی؛

- گاه تلفظ‌‌‌هایی از قبیل آتروپاتس، آتراپس، اگروپاتن، آتروپاتیا نیز نوشته شده است كه شاید از اشتباه نویسندگان باشد (نیكنام لاله، ص 13-14).

 

گاهی اهالی این استان با تبدیل همزه‌ی آذربایجان به «ها» آن را با دال بی نقطه «هاربادیجان» تلفظ می‌كردند. برخی از خاورشناسان، مانند كنودتزون، بدون ذكر علت گفته‌اند كه آتورپات، در آغاز، نام شهری بود و آن را با دژ «آندراپاتی»، كه در كتیبه‌‌های آشوری از شهرهای ماد، در حوالی قزوین، یاد شده، یكی دانسته‌اند، ولی مشكور (ص 94-95) با اشاره به این كه نام آذربایجان در زبان‌‌های گوناگون ایرانی از قدیم‌ترین زمان، با كمی اختلاف، به همین صورت آمده و آن از نام «آتورپات» مورد بحث گرفته شده و «كان» (kan) هم پسوند مكان است كه در زبان یونانی به شكل "Ene" به آن نام الحاق شده و "Atropatene" گردیده است، امكان مشتق شدن «آترو» (Atro) یا «آتور» (Atur) را از «آندار» (Andar) یا «آنتار» (Antar) و در نتیجه یكی دانستن نام آذربایجان آشوری شده یا آندراپاتیانو یا آذربایجان را معقول ندانسته است.

 

دیاكونوف (1379، ص 541) نیز ضمن رد فرضیه‌ی انطباق آذربایجان با «آندراپاتینو» و نیز اشتقاق كلمات "Atur" و "Atro" از "andar" و "andir" و "zandarz" می‌نویسد كه تاریخِ اصطلاح آذربایجان و اشكال گوناگون آن را می‌توان تا اعماق اعصار دنبال كرد. این اصطلاح از طریق اشكال قرون وسطایی "Asarbaijan" و "asurbaigan" و "aturbasgan"، كاملاً طبق قاعده به شكل "Aturparkan" (ماد و پارتی) است، كه در ارمنی باستانی دیده شده (atrpatakan) و عادی‌ترین صورت صفتی مختوم به "kan" كه تعریف مكان بوده و از اسامی خاص تشكیل می‌شده است. یونانیان از همین نام با پسوند مكانی "ene" اسم ایالت "Atropatene" را ساختند. نام "aturpat" و "Atropates" اشتقاق صحیح و بی خدشه‌ی ایرانی دارد و به معنای «حفظ شده با آتش مقدس» و همانند اغلب نام‌‌های خاص آن زمان است.

یاقوت حموی (ج1، ص 160) از قول مهلب روایت كرده است: «آذربِیَجان با مَدِّ الف و سكون ذال و كسر را، و سكون یا، دو نقطه و فتح با، یك نقطه، سپس جیم و الف و نون است. بوعون اسحاق، پسر علی، در زیج گفته است: آذربایجان در اقلیم پنجم است. طولش 73 درجه، عرضش 40 درجه. نحویان گویند: نسبت بدان آذری است و برخی آذری با سكون ذال آرند؛ زیرا كه این واژه را مركب از آذر و بیجان دانسته‌اند و نسبت به نخستین باشد و برخی آذر آرند و هر دو به كار رفته است. پنج علت منع صرف در واژه‌ی آذربیجان گرد آمده است: عُجمه، تعریف، تأنیث، تركیب و الف و نون پایانی، با این همه هرگاه تعریف از آن برداشته شود، منصرف خواهد شد، زیرا كه این علت‌‌های پنج گانه هنگامی مانع از صرف شود كه با تعریف به علمیت (اسم خاص بودن) جمع شود، هرگاه این علت از آن دور شود، دیگران بی اثر خواهند بود».

 

زكی ولیدی طوغان، محقق اهل تركیه، ذیل ماده‌ی نام آذربایجان و حدود تاریخی آن آورده است: «پیدایش نام آذربایجان با اسكندر مقدونی گره خورده است. این نام آذربایجان از نام یكی از سرداران سلاله‌ی كیانی به نام "آتروپات"، كه در سال 328 پ م از طرف اسكندر اداره‌ی بعضی از ولایات سرزمین ماد را به عهده داشت، مشتق شده است. به سبب تمایز ماد بزرگ، این قسمت از سرزمین ماد را كه تا حدود همدان را نیز شامل می‌شده، ماد آتروپاتَنَه (به عبارتی ماد كوچك) و یا آتروپاتِن گفته‌اند. تلفظ این كلمه، در قرن سوم میلادی، «آذرآبادگان» بوده و در میان بیزانسی‌ها به شكل "Aoo" دیده شده است. اعراب «گ» را به «ج» تبدیل كردند و این كلمه به صورت «آذربیجان» درآمده و، بالأخره، این نام بدین شكل در میان ایرانیان و تركان راه یافته است (به نقل از محمد قلی زاده، ص 38).

گرچه نظرات برخی نویسندگان درباره‌ی تركی دانستن ریشه‌ی نام آذربایجان چندان علمی و منطقی به نظر نمی‌رسد، گروهی از آنان همچون میرعلی سیدوف، بر این نظریه اصرار كرده و آن را تنها راه گشای حل مسئله می‌دانند. وی در مقاله‌ی خود چنین آورده است: واژه‌ی آذربایگان بعدها تبدیل به آذربایجان شده و متشكل از اجزای «آذر-ار-بای-گان» چنین شناسایی می‌شود:

1. آذر؛ در لغت به معنای «اغور» و نیت خیر و نام طایفه‌ای آذری زبان بوده است.

2. ار؛ ریشه‌ی تركی دارد و به معنای فرد و انسان و جوانمرد است.

3. بای؛ بی، بیك، بیگ، بگ، به معنای توانگر و رئیس قبیله و حاكم آمده است.

4. گان؛ در زبان‌‌های تركی با پذیرش تغییرات آوایی دارای معانی بسیاری چون پدر و خاقان می‌شود.

5. آذر= آذ+ ار؛ در زبان تركی به معنای مبارك و میمون و سرخ‌گون است.

با توجه به تركیب و تجزیه‌ای كه سیدوف از كلمه‌ی آذربایجان ارائه داده، معنی كلمه چنین خواهد شد: آذربایجان؛ یعنی «پدر توانگر انسان آذر»، و یا به بیانی دیگر: «پدر توانگر مبارك. » البته این را نظری قطعی نباید تلقی كرد؛ زیرا محققان نظرهای گوناگونی در این باره ارائه داده‌اند، چنان كه بعضی نام آذربایجان را برگرفته از نام سردار ایرانی «آتروپات» (آتورپات) یا «آذرباد» فارسی می‌دانند و یا دیگران این نام را برگرفته از زمان آغوز (غوز) كه گویا در صحرا و مرغ‌زار اوجان كه از آن جا خوشش آمده بود، فرمود هر یك از مردم برای او یك دامن خاك بیاورند تا این كه پُشته‌ی عظیمی درست كردند و آن پشته را آذربایگان نامیدند. آذر در زبان تركیب به معنای «بلند» و بایگان به معنی «بزرگان» است (نیكنام لاله، ص 13-14). آكادمیسن مار بر آن است كه كلمه‌ی «آتروپات» پیش‌تر از حكومت آتروپات نیز وجود داشته و نام یكی از طوایف بزرگ آذربایجان بوده است. همچنین این كلمه را متشكل از دو جزء، «آتُر» (آذر یا آتش) و «پات» (پاسدار) و به معنی «پاسدار آتش» دانسته و گفته‌اند از آن جایی كه وظیفه‌ی این طایفه پاسداری از آتش، كه مقدس شمرده می‌شده، بوده؛ از این رو، همین نام را به آن داده‌اند و آتروپات ساتراپ نیز، كه موفق به بنیان گذاشتن دولتی مستقل در سرزمین ماد گردید، به سبب این كه از افراد این طایفه بوده، این لقب مقدس به او داده شده است. كسروی كلمه‌ی آتورپاتكان را مركب از سه جزء، «آتور» یا «آذر» و پات، مصدر پاییدن و نگهبانی كردن، و كان یا گان، پسوند مكان یا نسبت، دانسته و آن را «سرزمین آذرباد» (آتش نگه دار) معنی كرده است (رئیس نیا، ج1، ص 97-98).

منبع مقاله :

ولایتی، علی اكبر؛ (1391)، آذربایجان در دوران پیش از اسلام، تهران: انتشارات امیركبیر، چاپ اول

 

 

 

 

 

 

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...