رفتن به مطلب

در مورد این کلوپ

بعد ها فهمیدم برای سارهای اسیر فرقی نمی کند که روزن کومه ها به کدام جهت باز می شود و دانستم گم شده اش ، گم گشتگی است !
  1. جدید ترین اتفاق های این کلوپ
  2. واقعا حال کردم روحش شاد! :icon_gol::icon_gol::icon_gol: :icon_gol::icon_gol: :icon_gol::icon_gol: :icon_gol:
  3. من می خوام برگردم به کودکی...تا به مادرم بگم:من بودم که اون شب شیربرنج سحریتو خوردم...
  4. به جز حضور تو هیچ چیز این جهان بیکرانه را جدی نگرفتم... حتی عشق را !
  5. ساده لباس بپوش !ساده راه برو! اما دربرخورد بادیگران ساده نباش!! زیرا سادگی ات رانشانه میرگیرند!!! برای درهم شکستن غرورت!
  6. وسیت نامه ی جالبی بود انگار علاوه بر زندگی مردن هم براش اسون و بی دردسره روحش شاد یادش گرامی:icon_gol:
  7. قبر مرا نیم متر کمتر عمیق کنید تا پنجاه سانت به خدا نزدیکتر باشم. بعد از مرگم، انگشتهای مرا به رایگان در اختیار اداره انگشتنگاری قرار دهید. به پزشک قانونی بگویید روح مرا کالبدشکافی کند، من به آن مشکوکم! ورثه حق دارند با طلبکاران من کتک کاری کنند. عبور هرگونه کابل برق، تلفن، لوله آب یا گاز از داخل گور اینجانب اکیدا ممنوع است. بر قبر من پنجره بگذارید تا هنگام دلتنگی، گورستان را تماشا کنم. کارت شناسایی مرا لای کفنم بگذارید، شاید آنجا هم نیاز باشد! مواظب باشید به تابوت من آگهی تبلیغاتی نچسبانند! روی تابوت و کفن من بنویسید: این عاقبت کسی است که زگهواره تا گور دانش بجست. دوست ندارم مردم قبرم را لگدمال کنند. در چمنزار خاکم کنید! کسانی که زیر تابوت مرا میگیرند، باید هم قد باشند. شماره تلفن گورستان و شماره قبر مرا به طلبکاران ندهید. گواهینامه رانندگیم را به یک آدم مستحق بدهید، ثواب دارد! در مجلس ختم من گاز اشکآور پخش کنید تا همه به گریه بیفتند. از اینکه نمیتوانم در مجلس ختم خودم حضوریابم قبلا پوزش می‌طلبم.
  8. قبر مرا نیم متر کمتر عمیق کنید تا پنجاه سانت به خدا نزدیکتر باشم. بعد از مرگم، انگشتهای مرا به رایگان در اختیار اداره انگشتنگاری قرار دهید. به پزشک قانونی بگویید روح مرا کالبدشکافی کند، من به آن مشکوکم! ورثه حق دارند با طلبکاران من کتک کاری کنند. عبور هرگونه کابل برق، تلفن، لوله آب یا گاز از داخل گور اینجانب اکیدا ممنوع است. بر قبر من پنجره بگذارید تا هنگام دلتنگی، گورستان را تماشا کنم. کارت شناسایی مرا لای کفنم بگذارید، شاید آنجا هم نیاز باشد! مواظب باشید به تابوت من آگهی تبلیغاتی نچسبانند! روی تابوت و کفن من بنویسید: این عاقبت کسی است که زگهواره تا گور دانش بجست. دوست ندارم مردم قبرم را لگدمال کنند. در چمنزار خاکم کنید! کسانی که زیر تابوت مرا میگیرند، باید هم قد باشند. شماره تلفن گورستان و شماره قبر مرا به طلبکاران ندهید. گواهینامه رانندگیم را به یک آدم مستحق بدهید، ثواب دارد! در مجلس ختم من گاز اشکآور پخش کنید تا همه به گریه بیفتند. از اینکه نمیتوانم در مجلس ختم خودم حضوریابم قبلا پوزش می‌طلبم.
  9. بازی ما تماشا چیانی هستیم که پشت درهای بسته مانده ایم! دیر امدیم! خیلی دیر... پس به ناچار حدس می‌زنیم، شرط میبندیم، شک میکنیم ... و آن سوتر در صحنه بازی به گونه ای دیگر در جریان است.
  10. بعضی از آدم ها آنقدر فقیرند، که تنها دارایی شان پول است...
  11. من نمیبخشم اگر جای پام بی جای پات،روی جایی حک بشه...
  12. One gear

    ...حسین پناهی....

    مگسی را کشتم............نه به این جـــــــــــــــــرم که حیوان پلیدی ست ، بد است!............. و نه چون نسبت سودش به ضـــــــــــــــــرر یک به صـــــــــــــــد است.........طفل معصوم به دور سر من می چرخید.......................به خیالش قنــــــــــــدم!!!!!!!...........یا که چون اغذیه ی مشهورش ، تا به آن حد گنـــــــــدم...!..................ای دو صــــــــــــــــــــد نور به قبـــــــــــــرش بارد...........مگس خــــــــــــــوبی بود...............من به این جــــــــــــــــــــــرم که از یاد تو بیرونم کــــــــــــــرد..... مگسی را کشتم........
  13. [h=2][/h]توضیحات کتاب: ازآجیل سفره عید چند پسته لال مانده استآنها که لب گشودند؛خورده شدندآنها که لال مانده اند ؛می شکنند دندانساز راست می گفت:پسته لال ؛سکوت دندان شکن است ! من تعجب می کنم چطور روز روشن دو ئیدروژنبا یک اکسیژن؛ ترکیب می شوندوآب ازآب تکان نمی خورد! [h=2]خیلی قشنگه ....حتما دانلودش کنید....[/h]
  14. گاهي حجم يك كلاغ كنتراست يك تابلو را حفظ ميكند.
  15. از آجیل های سفره ی عید چند پسته ای لال مانده است ؛ آنها که لب گشودند خورده شدند ، آنها که لال ماندند می شکنند.دندانساز راست می گفت : پسته ی لال سکوتش دندان شکن است ...
  16. دیوونه کیه؟ عاقل کیه؟ جونور کامل کیه؟ واسطه نیار، به عزتت خمارم حوصله‌ی هیچ کسی رو ندارم کفر نمی‌گم، سوال دارم یک تریلی محال دارم تازه داره حالیم می‌شه چی‌کاره‌ام می‌چرخم و می‌چرخونم ٬ سیاره‌ام تازه دیدم حرف حسابت منم طلای نابت منم تازه دیدم که دل دارم، بستمش راه دیدم نرفته بود، رفتمش جوونه‌ی نشکفته رو٬ رستمش ویروس که بود حالیش نبود هستمش جواب زنده بودنم مرگ نبود؛ جون شما بود؟ مردن من مردن یک برگ نبود؛ تو رو به خدا بود؟
  17. حرمت نگه دار که این اشکها خون بهای عمر رفته من است سرگذشت کسی که هیچ کس نبود و همیشه گریه می کرد بی مجال اندیشه به بغض های خود تا کی مرا گریه کند؟ تا کی ؟! و به کدام مرام بمیرد
  18.  
×
×
  • اضافه کردن...