خصلت مشترک نابغه ها

بازدید: 2681 بازدید

خصلت مشترک نابغه ها

نابغه‎ ها در چه خصلتي مشترك ‎اند؟ البته همه‎ آن‎ها با خلاقيت بسيار به دستاوردهاي عظيمي دست يافته‎ اند، ليكن از نظر ساير خصوصيت‎ها تفاوت‎‎هاي چشمگيري ميان آنان ديده مي‎شود. اسحاق نيوتون، غالباً پرخاشگر و بد خلق بود، در حالي كه چارلز داروين مردي مهربان و با محبت بود كه كمتر كسي از او مي‎ رنجيد. آلبرت اينشتين معمولاً خوش برخورد و هميشه مايل به بحث درباره كارهاي خود بود و دوستانش او را در زمينه‎ نوازندگي ويلن فرد قابلي مي‎ دانستند و تحسين مي‎كردند، اما مايكل فاراده در لاك خودش بود و علاقه‎اي به گفت ‎و گو درباره‎ كارهاي علمي خود نداشت، مگر آن كه در آن زمينه به نتيجه‎ قطعي رسيده باشد.

پیشینه خانوادگی

پيشينه‎ خانوادگي نوابغ نيز با يكديگر تفاوت دارد. خانواده‎ چارلز داروين بسيار ثروتمند بودند، ولي خانواده‎ مايكل فاراده تنگدست به شمار مي ‎آمدند به طوري كه وي به علت فقر در سن سيزده سالگي مجبور به ترك تحصيل شد. وي در مغازه صحافي به شاگردي پرداخت و خوشبختانه استاد وي اجازه داد تا به مطالعه‎ كتاب‎هايي كه صحافي مي‎كند بپردازد. موتزارت جوان در كودكي نيز نظير پدرش به آموزش موسيقي مشغول شد و پدرش موسيقي‎دان و معلم موسيقي بود كه در مورد فرزندش نقشه‎ هاي جاه طلبانه ‎اي در سر داشت. چنان كه ديديم جان استوارت‎ميل متفكر جامعه ‎شناس و سياستمدار قرن نوزدهم نيز زير نظر پدرش جيمز ميل آموزش مي ‎ديد كه وي نيز به نوبه‎ خود مردي فاضل اديب به شمار مي‎آمد و دلش مي‎ خواست كه فرزندش دنباله رو كارهاي او باشد.

تعداد اندكي از نوابغ هم خود مربي خويشتن بوده ‎اند و كمتر از ديگران كمك گرفته ‎اند. يكي از اين افراد، جورج استفنسون بود كه به عنوان مهندس بزرگ راه آهن مشهور است. استفنسون در استفاده از لكوموتيو بخار براي راه آهن نقش بزرگي بازي كرد و باعث شد كه در حمل و نقل مسافر و كالا، انقلاب عظيمي پديد آيد. چنان كه مي‎دانيم او هرگز به مدرسه نرفت و تازه بعد از آن كه به سن هيجده سالگي رسيد و به عنوان كارگر معدن استخدام شد، توانست معلم خصوصي بگيرد و به سوادآموزي بپردازد.

شباهت‎هاي نابغه ‎ها

اما نوابغ از جهاتي هم به يكديگر شباهت دارند. البته بعضي از اين شباهت‎ ها ظاهري و سطحي است. مثلاً اغلب آن‎ها كارهاي مختص خود را ظاهراً راحت و حتي بدون تلاش انجام مي‎دهند. اما اين راحتي ظاهري، ناشي از تلاش‎هاي عظيمي است كه در گذشته انجام داده ‎اند. معروف بود كه موتزارت، شاهكارهاي موسيقي خود را با سرعت بسيار پديد مي‎آورد، اما سرعت عمل او حاصل آموزش و تمرين مداومي بود كه طي سال‎هاي بسيار به انجام رسانده بود. افراد هم عصر او گفته ‎اند كه وي در هنگام انجام كار، بسيار متمركز بود. او قادر بود در هنگام انجام هر كاري حواس خود را كاملاً جمع كند.

سختکوشی نابغه ها

يكي از شباهت‎هاي اساسي افراد نابغه، سخت كوشي آن‎هاست. تقريباً همه‎ آن‎ها تصميم نيرومند دارند و به فعاليت‎هاي خود پايبند و متعهد هستند. اين افراد، به كاري كه مي‎خواهند بكنند، ايمان فراوان دارند. شك و عدم اطمينان، باعث عقب افتادن كار مي‎ شود، چنان كه در مورد جيمز وات، مخترع ماشين بخار كه بهبود عظيمي در كارآيي ماشين‎هاي اوليه پديد آورد، چنين شد. در ضمن همه‎ نوابغ داراي احساس رهبري نيرومندي هستند.

در حقيقت سخت‎كوشي خصلتي است كه در ميان همه‎ نابغه ‎هاي جهان مشترك است. وقتي از دابليو ترنر نقاش بزرگ انگليسي رمز موفقيت او را پرسيدند، صريحاً گفت «تنها راز اين كار، تلاش فراوان است .» اسحاق نيوتون در برابر اين سوال كه چگونه قانون جاذبه عمومي را كشف كرده است جواب داد كه مدام به اين موضوع فكر مي ‎كرده است. چارلز داروين موفقيت خود را تا حدودي ناشي از اين مي‎ دانست كه سال‎ها درباره‎ يك مساله‎ غير قابل توضيح فكر كرده است. عوامل ديگري كه در موفقيت وي دخالت داشته‎ اند، عبارت اند از پشتكار و تصميم. البته داروين همه‎ اين عوامل را با قدرت مشاهد‎ه‎ دقيق و مداوم همراه كرده بود. هم‎چنين اينشتين عقيده داشت كه كنجكاوي غير عادي، قدرت تصميم و سخت ‎كوشي، علل اصلي موفقيت وي را تشكيل مي ‎داده است. او نيز قادر بود قدرت تمركز خود را براي حل مساله معيني براي مدت طولاني حفظ كند.

پشتکار نابغه ها

وقتي نابغه ‎ها به كار معيني مشغول باشند، از بقيه امور، غافل مي‎شوند. موتزارت در هنگام نوشتن موسيقي كوچك‎ترين توجهي به جهان پيرامون خود نداشت. نيوتون مي‎گفت كه وقتي به مساله‎ معيني فكر مي‎كند همه چيز را فراموش مي‎كند. در چنين مواردي اوقات غذا خوردن از ياد مي‎رفت و عذر هر مهماني را ممكن بود بخواهند. تمام حواس نيوتون جمع مساله‎اي مي‎ شد كه درگير آن بود. اينشتين هم به جزئيات روابط اجتماعي بي ‎اعتنا مي‎شد. گاهي اوقات فراموش مي‎كرد كه صبح‎ها جورابش را بپوشد و غالباً مي‎گفت كه آموختن مهارت رانندگي براي وي بسيار دشوار است.

کنجکاوی

اغلب نوابغ با كمال ميل اعتراف مي‎كنند كه بيش از حد كنجكاو، و بسيار مصمم و پر تلاش هستند و در عين حال، بعضي از آن‎ها با اصرار، مدعي هستند كه هوشمندتر از مابقي مردم نيستند. جان استوارت ميل كه بدون ترديد يكي از عميق‎‎ترين متفكران قرون و اعصار است، يقين داشت كه زيركي ذاتي او از حد افراد متوسط بيشتر نيست. داروين هم كاملاً اعتقاد داشت كه به هيچ وجه سرعت انتقال و يا هوشمندي خاصي ندارد. اينشتين تأكيد مي‎كرد كه موفقيت‎هاي او نه به علت هوش فراوان بلكه به علت كنجكاوي غير عادي او بوده است.

هوش ذاتی نابغه ها

البته اين كه نابغه‎ ها مدعي هستند هوش ذاتي غير عادي ندارند لزوماً به اين معني نيست كه در واقع چنين باشد، ولي البته خوب است كه به نظر آن‎ها توجه كنيم. مردم غالباً تصور مي‎كنند كه نوابغ كارهايي را در كمال سهولت انجام مي ‎دهند كه براي ديگران دشوار است، ليكن خود نوابغ كارهايي را كه انجام مي‎ دهند،‌ آسان نمي‎دانند. يكي از خصوصياتي كه نوابغ را از بقيه مردم متمايز مي‎كند اين است كه اين افراد، دست از تلاش نمي ‎كشند، هر چند كه ادامه فعاليت مستلزم كار فكري طاقت ‎فرسايي باشد. يكي از معاصران نيوتون درباره‎ وي مي‎گويد كه او به قدري در مطالعات خود غرق مي‎شد كه اگر بعضي از آزمايش ‎ها و تجارب عملي، تنوعي در زندگي او ايجاد نمي‎ كرد، مطالعات محض او را از پا در مي‎ آورد. سرسختي او در مقابله با مشكلات، فوق ‎العاده بود.

نیوتن نابغه!

زماني كه نيوتون به مطالعه هندسه دكارتي پرداخت گاهي در درك مطلب مواجه با اشكال مي‎‎شد. جان كانديوت عكس ‎العمل وي را در چنين مواردي اين گونه بيان مي‎كند:

«… نزد خود شروع به مطالعه و آموختن مطلب كرد. دو سه صفحه كه خواند، متوجه شد كه ديگر چيزي نمي‎فهمد. آنگاه از اول شروع كرد و سه چهار صفحه پيش رفت تا اين كه دوباره در درك مطلب مواجه با مشكل شد. بار ديگر كتاب را از اول آغاز كرد و به همين ترتيب پيش رفت تا اين كه كاملاً بر آن بخش از رياضيات تسلط يافت.»

به عبارت ديگر نيوتون اهل پشتكار بود. بخش دشوار را بارها و بارها مي‎خواند تا سرانجام بر آن مسلط شود. و اين كار را نزد خود و بدون كمترين كمك و راهنمايي ديگران انجام مي‎داد.

سماجت و لجاجت در کار

سماجت و لجاجت در كار، به خصوص در كارهاي صعب و طاقت فرسا، كه در نوابغي نظير نيوتون ملاحظه مي‎‏شود، خصوصاً زماني به كار مي‎آيد كه شخص بخواهد نظير همه‎ بزرگان، دوره ‎هاي يادگيري درازمدتي را پشت سر بگذارد. هر چند اغلب مردم گمان مي‎كنند كسب دانش و مهارتي كه پايه‎ فعاليت‎هاي خلاقه است براي افراد نابغه آسان‎تر است. ولي حقيقت مطلب به طور قطع، غير از اين است هر كس كه بخواهد مهارت دشواري را فرا بگيرد، بايد وقت بسيار و نيروي فراوان صرف كند. نوابغ هم ممكن است به اندازه‎ افراد عادي به صرف وقت نياز داشته باشند و لازم باشد كه از سال‎هاي اوليه‎ زندگاني به آموختن آن مهارت‎ها آغاز كنند.

رينولدز، هنرمند انگليسي قرن هيجدهم مي‎گويد:

«مهارت در نقاشي نيز هم چون مهارت در نواختن موسيقي، حاصل نمي‎شود مگر با تلاش و تمرين پايان‎ ناپذير. و يقين داشته باشيد كه اگر اين مهارت در جواني به دست نيايد. بعداً‌ فرصتي براي كسب آن نخواهد بود. اين كار دست كم همان اندازه دشوار خواهد بود كه كسي بخواهد بعد از بلوغ، خواندن و نوشتن را فرا بگيرد».

منبع: نواندیشان
مقالات، مطالب، طرح ها و پروژه های خود را برای قرارگیری در سایت علمی آموزشی نواندیشان از اینجا بفرستید.

ادامه مطلب