اولین مصاحبه چالشی با استاد محسن صادقی نیه که مولف و مدرس فعال در حوزه موفقیت و رشد فردی می باشند که گزیده ای از آن در این مطلب آورده شده است.
محسن صادقینیه ،متولد بیست و یکم اردیبهشت ماه سال ۱۳۴۹ در اصفهان میباشند. ایشان دانش آموخته رشته مهندسی شیمی از دانشگاه صنعتی اصفهان هستند و علاوه بر فعالیت در رشته تحصیلی خودشان، در زمینه سمینارهای مختلف در اقصی نقاط ایران، با محوریت موفقیت و رشد فردی بسیار موفق بودهاند. ایشان مولف چند عنوان کتاب مهندسی شیمی، موفقیت و رشد فردی با نگاه نوین و کاربردی میباشند.
گزیدهای از مصاحبه با استاد محسن صادقی نیه :
از اینکه دعوت ما را برای این گفت و گو پذیرفتید سپاسگزاریم.
۱. تفاوت هدف و آرزو چیست؟
موضوع اول هدفگذاری است که بسیاری از افراد تصور میکنند هدفمند هستند ولی آنها، آرزوها و تصورات خود را با هدفمند بودن، اشتباه میگیرند که در اغلب مواقع ، به اهداف تعیین شده خود نمیرسند. در واقع هدف مسالهای است قابل لمس، دارای عینیت و اندازه گیری و برنامه ریزی.
برای روشنتر شدن این موضوع، مثالی میزنم. درآمد ما ۲ میلیون هست و میخواهیم دو برابر شود. دسترسی به این امر، امکانپذیر، قابل لمس و برنامهریزی است؛ بنابراین میتوان برنامهریزی کرد که چگونه به درآمد دلخواهمان برسیم.
متاسفانه یا خوشبختانه اکثر افراد هدفمند نیستند، بلکه بیشتر، رویاپرداز و آرزومند هستند. بر اساس آمار گرفته شده و مطابق تعریف استاندارد و درست هدف، فقط ۳ در صد از افراد هدفمند هستند.
۲. تا چه میزان ارتباط مناسب، در موفقیت تاثیرگذار است؟
با یک مثال به آن میپردازیم.سیگار کشیدن بین ۳ تا ۷ سال از عمر انسان میکاهد. اما وقتی در مورد مسائل منفی صحبت میکنیم، اصلا فکر نمیکنیم که تا چه اندازه میتواند اثر سو و مخرّبی داشته باشد. تحقیقات نشان میدهند که حدودا ۱۰ سال از عمر افراد منفی باف کم میشود؛ بنابراین اگر ارتباطات در فضایی منفی باشد، این فضا، ارتباطات را تحت شعاع خود، قرار میدهد افراد 70 درصد از زمان خود را به اشکال مختلفی، صرف ارتباطات میکنند که اگر 10 یا 20 درصد از ارتباطات ما بهبود یابد، کیفیت کل زندگی ما در ابعاد مختلف، بهتر میشود.
افراد، به اشکال مختلفی،۷۰ درصد از زمان شان را صرف ارتباطات میکنند که اگر ۱۰ یا ۲۰ درصد از ارتباطات ما بهبود یابد، کیفیت کل زندگی ما را در ابعاد مختلف بهتر میکند.
بعضی از افراد در طول عمر خود، به یک شکل خاص و تعریف شده با دیگران صحبت میکنند اما ارتباطات یک چند وجهی متفاوت است که هر بار می توان، یک وجه آن را به نمایش گذاشت و به طُرُقِ گوناگون با انسان ها ارتباط پیدا کرد. اگر بخواهیم با همه انسانها به یک شکل و مدل خاص ، صحبت کنیم، هم به دور از درایت است و هم دچار روزمرگی و یکنواختی خواهیم شد و فرصت ارتباط با بسیاری از افراد را از دست میدهیم؛ بنابراین بهتر است موضوع ارتباطات را خوب یاد بگیریم، چرا که درون ارتباطات، مسائلی به نام شخصیت شناسی نیز وجود دارد که چطور میتوان با هر فرد ، ارتباط ایجاد کرد.
۳. آیا نوسان انگیزه طبیعی است و افراد موفق چگونه انگیزه خود را حفظ میکنند؟
عموما آدمها از اینکه انگیزهشان دچار نوسان شود، نگران میشوند که این امر طبیعی است. همان طور که بیمار شدن، جز طبیعت انسان است، نوسان انگیزه نیز امری طبیعی است. اما آنچه که غیر طبیعی است، عدم آگاهی از راههای افزایش و حفظ انگیزه و اجرای آن است.
همان طور که وقتی به مسافرت میرویم و باک خالی بنزین ماشین را پر میکنیم، باید به طریقی باک خالی انگیره را پر کنیم، که متاسفانه در اغلب اوقات ، مداومت و ممارست کافی جهت انجام این امر در ما وجود ندارد یا راهی را که انتخاب کردهایم، متناسب با شرایط زمان و مکان نیست و باید به روشهای گوناگون، انگیزههای فردی را افزایش دهیم که این انگیزه ها میتواند منبع درونی داشته باشد مانند شهرت و قدرت که فرد از درون خود، خواهان رسیدن به آنهاست یا منبع بیرونی مانند تشویق و رقابت باشد.
4. تفاوت خلاقیت و نوآوری چبست؟
خلاقیت و نوآوری دو موضوع متفاوت است، خلاقیت تعاریف مختلفی دارد از جمله: رفتن به جای جدید یا رسیدن به جای قبلی از راه جدید.
اما نوآوری، خلق چیزی به صورت عملی که در خدمت انسان باشد و بهصورت کاربردی به آن بپردازیم. خلاقیت از بدو تولد در درون انسان وجود دارد اما عوامل محیطی، خانوادگی، فرهنگی و … به تدریج جلو خلاقیتها را میگیرند. نگفته نماند که ماکزیمم خلاقیت را در بچهها میتوان مشاهده کرد همان طور که سیستمهای آموزشی، دانشگاهی و محیط کار، باعث کاهش خلاقیت انسان میشوند؛ ما میتوانیم با آموزش، پرورش و تکنیکهای گوناگون دوباره این خلاقیت را به اوج خود برسانیم.
در واقع خلاقیت، کاتالیزور است؛ یعنی مسیری که قرار است طی ۵ یا ۱۰ سال در کار ، زندگی و … طی شود، کاتالیزوری به نام خلاقیت، کمک میکند، انسان، این مسیر را سریعتر طی کند. خلاقیت در جای جایِ زندگی انسانها نیاز است؛ هرچند نبود این امر، مشکل چندانی ایجاد نمیکند اما بودنش برای انسان بسیار مفید و مثمر ثمر خواهد بود. در واقع خلاقیت بخشی از هوش انسان است که کمتر به آن توجه شده است.
5- سخن پایانی برای مخاطبان
سخن پایانی: علم هر دو سال یک بار، چند برابر و تکنولوژی روز به روز در حال پیشرفت و توسعه است به طوریکه با اختراع هر وسیلهای، وسایل قبل از آن، منسوخ میشود. رقابت و تجارت، جامعه جهانی را در برگرفته و دنیا پیچیدهتر شده است. بنابراین دسترسی به موفقیت به سادگی و آسانی، همچون گذشته، امکان پذیر نیست. پس بهتر است آموزشهای رسیدن به موفقیت را جدی بگیریم چرا که به دست آوردن و داشتن آن، حق همهی ماست.