اقتصاد دانش محور
توجه به نقش دانش در اقتصاد و رشد اقتصادی موضوع جدیدی نیست، به نحوی که آدام اسمیت در قرن نوزدهم به نقش تخصص در تولید و اقتصاد توجه داشته و فردریک لیست تأکید کرده است که خلق و توزیع دانش به بهبود کارآیی در اقتصاد کمک می کند. طرفداران شومپیتر نظیر هیرشمن، گالبرایت و گودوین به نقش ابداع و نوآوری در پویایی اقتصاد توجه خاص داشته و رومر و گروسمن نیز با عرضه نظریه جدید در زمینه سرمایه انسانی، برای علم و دانش در رشد بلند مدت اقتصادی نقش عمده ای قائل شده اند.
اصطلاح اقتصاد دانش محور اولین بار سازمان اقتصادی کشورهای در حال توسعه مطرح کرد، و گویای نقش مهم دانش و فناوری در جریان اقتصاد دو دهه است و میتوان گفت که حداقل به دو ویژگی اقتصاد نوین اشاره می کند
اول آنکه در اقتصاد دانش محور، دانش از نظر کمی و کیفی با اهمیتتر از گذشته هاست. دوم آنکه کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات عامل محرکه اقتصاد جدید است. طبق تعریف سازمان اقتصادی کشورهای در حال توسعه، اقتصاد دانش محور، اقتصادی است که بر اساس تولید، توزیع و کاربرد دانش و اطلاعات شکل گرفته و به سرمایهگذاری در دانش و صنایع دانش محور توجه خاص میشود. چنین سرمایه گذاری عبارت است از مجموع هزینه های انجام شده در تحقیق و توسعه تحصیلات عالی و نرم افزارها به عبارت دیگر سرمایه گذاری در دانش، به معنای هزینه فعالیت هایی که سبب ارتقا سطح دانش موجود و یا کسب و اشاعه دانش جدید می شود.
کمیته اقتصادی آسیا و اقیانوسیه با گسترش ایده سازمان اقتصادی کشورهای در حال توسعه در خصوص اقتصاد دانش محور، آن را اقتصادی میداند که در آن تولید، توزیع و کاربرد دانش، عامل و محرکه اصلی رشد اقتصادی، تولید ثروت و اشتغال در تمامی صنایع است. طبق این تعریف، اقتصاد دانش محور برای رشد و تولید ثروت در تعدادی از صنایع به فراخور نیاز خود از دانش استفاده میکنند، به عبارت دیگر در اقتصاد دانش محور، تولید، توزیع و کاربرد دانش در تمامی صنایع عامل محرکه رشد اقتصادی، تولید ثروت و اشتغال است.