چون نیست زهرچه نیست چون باد بدست
چون هست به هرچه هست نقصان و شکست
انگار که هرچه هست در عالم نیست
پندار که هرچه نیست در عالم هست
از لحظه آشنائیمان با “معماری” آنچه که شنیدیم واژهای بود به ظاهر ملموس و به واقع بسیار دشوار. واژهای که بارها و بارها گفته شد و با هر بار تکرار، نکتهای مرموز با خود به ذهن آورد. این واژه آشنا چیزی نبود جز “فضا”. سالها تصور کردیم که مبحث “فضا” و رابطه مستقیم آن با “معماری” کاملا قابل درک و طرح است. اما افسوس که هرچه پیش رفتیم و بر دانستههایمان افزودیم چیزی جز این عایدمان نشد که بیشتر بر دامنه آگاهیمان از وسعت نادانستهها افزودهایم و بس. بر آن شدیم تا بر این دیو مهار نشدنی مستولی شویم و مولفههایی قابل طرح بر کم و کیف این “فضای” اسرار آمیز بیابیم. آنچه در نهایت دریافتیم کشف این واقعیت بود که “فضا” دغدغه تمام متفکران عرصه معماری است و تمام تلاش و هم و غم تمام معماران بر درک و کشف گوشهای از پیچیدگیهای این “نیست” پر از “هستی” است.
عنوان مطلب: کنکاشی عارفانه در وادی فضا
مشاهده کامل مطلب: لینک به تالار گفتگو